💠 عروج عقل
🔸 دین، دین علمی است و علم با گفتار و نوشتار و کردار و رفتار، سامان می پذیرد. کتابت و علم، زمینه ای است برای عقل و عقل وسیله ای است برای #فرشته_شدن و جامعه فرشته نه بیراهه می رود و نه راه کسی را می بندد. قرآن کریم وقتی أسمای حسنای الهی را ذکر می کند، یعنی خلفای او باید به این أسما متّصف شوند.
🔸 انسان اگر انسان راستین است، خلیفه خداست و خلیفه او اوصاف «مستخلف عنه» را دارد و «مستخلف عنه» او عالمانه جهان را اداره می کند. قرآن کریم مجاری علم را به ما داد و آموخت؛ هم سمع و بصر را به ما داد و هم قلب و هوش را به إذن خدا به ما عطا کرد تا عالم و محقق شویم و این را برای عقل نردبان قرار دهیم. قرآن کریم که ما را به علم و کتاب دعوت می کند و به قلم سوگند یاد می کند و به مکتوبات قلم داران قسم یاد می کند: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾،[1] دینی که به ابزار نوشتن سوگند یاد میکند، دینی که به کتابت و مکتوب قسم یاد می کند، آن طوری که به شمس و قمر قسم یاد می کند: ﴿وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ٭ وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها﴾؛[2] یعنی قلم باید مثل قمر #نور بدهد، کتاب باید مثل شمس #فروغ داشته باشد. این طلیعه کار است که انسان به نوشتن و گفتن صحیح عادت کند و آگاه شود و این کافی نیست و این مقدمه است.
🔸 قرآن بعد از اینکه جامعه را به علم دعوت کرده است، به آنها می گوید علم نردبان است نه هدف و این نردبان باید جامعه را به عقل برساند، فرمود: ﴿وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ﴾،[3] فرمود این تبیین هایی که در قرآن کریم هست، دانشوران بهره می برند و این دانشوران نردبان هایی در دست دارند که به سَمت عقل باید صعود کنند، چون آنجاست که ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ﴾،[4] پس قدم اول عالم شدن. قدم دوم این که بدانیم خودِ این علم هدف نیست، نردبان است. قدم سوم آنکه بدانیم این نردبان را به اوج و عروج عقل نصب بکنیم که عاقل بشویم. عقل را صاحب شریعت، یعنی وجود مبارک پیامبر أعظم (عَلَیهِ وَ عَلَی آلِه آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء) تفسیر کرد، فرمود عقل آن است که در بخش اندیشه زانوی سرکش وهم و خیال را عِقال(نگه داشتن) کند و در بخش انگیزه زانوهای سرکش شهوت و غضب را عِقال کند، عقل همان عقال است.[5]
[1]. سوره قلم، آیه1.
[2]. سوره شمس، آیه1 ـ 3.
[3]. سوره عنکبوت، آیه43.
[4]. سوره فاطر، آیه40.
[5]. تحف العقول، ص15؛ «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْل».
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
💠 نسیم رحمت
🔹 فرمود: ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾؛[1] یعنی هر امر مُتقَن و بسته را ما در #لیله_قدر تفصیل می دهیم و جدا جدا می کنیم که می شود شب قَدْر و قَدَر، نه شب قضا! قضا نظیر اصل کلّی ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[2] یک اصل کلّی است، اما چه کسی و در چه لحظه ای و به چه حالتی برسد، این می شود قَدَر که ﴿كُلُّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴾،[3] ﴿إِنَّا كُلَّ شَیءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾،[4] پس شب قَدْر، شب قَدَر است نه شب قضا؛ لذا فرمود در شبی که ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾ در آن شب و #لیله_مبارکه این قرآن را نازل کردیم که مقدّرات به این سبک نازل می شود.
🔹 ﴿أَمْراً مِنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ ٭ رَحْمَةً مِن رَبِّكَ﴾؛[5] ما اصلاً برای #رحمت همه این کارها را انجام دادیم، از طرف ما رحمت است! منتها آنچه شما دریافت می کنید، دو گونه است؛ ما غضب نمی فرستیم! آنچه از طرف ذات اقدس الهی است #رحمت است که بعضی این رحمت را می گیرند؛ مثل نسیم که می وزد یا شمس که می تابد؛ اما در هر صورت هر کسی آنچه را که در درون خودش است را روشن می کند. آن نسیمی که می آید رحمت است، اگر بر بوستان بوزد بوی خوش پیدا می شود و اگر بر «کَنیف»[6] بوزد بوی بد پیدا می شود. آن نسیمی که می آید و آن بادی که می وزد رحمت است یا هستی و نوری که می آید این است؛ اگر این نور به جای بد بتابد آن منظره زشت ظاهر می شود و اگر به جای خوب بتابد منظره زیبا ظاهر می شود. فرمود آنچه از طرف ما میآید رحمت است.
🔹 ﴿رَحْمَةً مِن رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾؛ ما این کار را کردیم! هر حرفی را بزنید ما می شنویم، هر کاری که بکنید ما می دانیم؛ ولی این کتاب ما هم #نور است، هم #مبین است، هم #تبیان است، هم #قصه_سراست و هم #سخنگو است. ببینید برای این «کتاب مُبین» این اسما را قائل شد؛ «کتاب مُبین» است که هم در این سوره آمده و هم در سوره قبلی؛ یعنی سوره «زخرف» ﴿تِبْیاناً لِكُلِّ شَیءٍ﴾ و هم در سوره دیگر هست؛ فرمود: این کتاب ﴿یقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَكْثَرَ الَّذِی﴾،[7] این هم هست. ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا﴾، این سلطان و سلطنت را برای کلام خودش نازل کرد، آیهٴ 35 سوره مبارکه «روم» این است: ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ یشْرِكُونَ﴾؛ ما سلطانی فرستادیم که سخنگوی ما باشد؛ منتها این سخنگو را آن #سخن_شنو باید درک کند! در بیانات نورانی حضرت امیر در نهج البلاغه هست، اینکه فرمود قرآن «ینْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض»،[8] بعد فرمود: «فَاسْتَنْطِقُوه»؛ شما اگر توانستید سؤال بکنید، استنطاق کنید و از آن بپرسید، «وَ لَنْ ینْطِق»؛ با شما که حرف نمی زند، «وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْه».[9] ما #سخن_شنو هستیم و قرآن هم سخنگوی خداست. شما اگر گوش داشته باشید، بله می شنوید؛ ولی حرف او را ماها می شنویم! اینکه گفتند به #اهل_بیت مراجعه کنید، برای همین است که واقعاً اینها #سخنگو هستند! بارها به عرض شما رسید که تنها فهم قرآن به این ظواهرِ کلمات نیست. آن کسی که می شنود می فهمد که گوینده چطور گفته و جبرئیل چطور آمده حرف زده است!
[1]. سوره دخان، آیه4.
[2]. سوره عنکبوت، آیه57.
[3]. سوره رعد، آیه8.
[4]. سوره قمر، آیه49.
[5]. سوره دخان، آیات 5 و 6.
[6]. لغتنامه دهخدا، کَنیف: ظرفی سفالین شبیه به گلدان که درون آن لعاب داده شده است و در گهواره میگذارند تا ادرار کودک در آن جمع شود.
[7]. سوره نمل، آیه76.
[8]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه133.
[9]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه158.
#اولین_شب_قدر
#قدر_و_قضا
#سخن_شنو
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سوره مبارکه دخان ـ