eitaa logo
🌸گلچین شعر و غزل🌸
914 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
3 ویدیو
0 فایل
🌺گلشنی از زیباترین اشعار فارسی🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
. ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را https://eitaa.com/golchine_sheer
. من را نگاه کن که دلم شعله ور شود بگذار در من این هیجان بیشتر شود قلبم هنوز زیر غزل لرزه های توست بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود من سعدی ام، اگر تو گلستان من شوی من مولوی، سماع تو برپا اگر شود من حافظم اگر تو نگاهم کنی اگر شیراز چشم های تو پر شور و شر شود "ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود" آنقدر واضح است غم بی تو بودنم اصلا بعید نیست که دنیا خبر شود دیگر سپرده ام به تو خود را که زندگی هرگونه که تو خواستی آنگونه سر شود https://eitaa.com/golchine_sheer
. هر که نان از عمل خویش خورَد، منّت حاتم طایی نَبَرَد... https://eitaa.com/golchine_sheer
. سر من خاک رهت باد که شاید روزی بر سرم سایه کند سرو قد دلجویت https://eitaa.com/golchine_sheer
. ساغر ز من این قوم گرفتند و شکستند اخلاق اگر اینست چه سودی ز دیانت https://eitaa.com/golchine_sheer
. دلتـنگ توام جانا هر دم که رَوَم جـایی با خود به سفر بردم یاد تو و تنـهایی رفتم که سفر شاید درمان دلم گـردد رفتن نبُوَد چاره وقتی که تو اینـجایی از کوی تو رفتم من تا دل بشود آرام بیهوده سفرکردم وقتی که تو مـاوایی https://eitaa.com/golchine_sheer
. هر چه به جز خیالِ او قصد حریم دل کند در نگشایمش به رو، از در دل برانمش..! https://eitaa.com/golchine_sheer
. شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد https://eitaa.com/golchine_sheer
. چه حلقه‌ها که زدم بر درِ دلِ از سر سوز به بوی روز وصال تو در شبان دراز https://eitaa.com/golchine_sheer
. ‍ ‍ قلم بنویس دردم را ، هواے قلب سردم را بگــو بـــا آیـنه آرام ، دلیـــل روے زردم را قلم بنویس آهم را ، دل ِ بے تڪیه گاهم را چرا اینگونه میسوزم ، بگو با من گناهم را قلم بنویس حالم را ، شڪسته غصه بالم را به غارت برده دلتنگے ، تمام ِماه و سالم را قلم بنویس سرشتم را ،چراے سرنوشتم را مشخص ڪن بـراے من ، جهنم یـا بهشتم را قلم بنویس عذابم را ، دلِ از غــم ڪبابم را به هر ڪس ڪرده ام خوبے ، بدے داده جوابم را قلم بنویس رازم را ، تـو میدانے نیــازم را ڪسے جز تو نمے بیند،من و سوز و گدازم را قلم بنـویس امیـدم را ، امیـدِ نا امیـدم را ڪه در اوج جوانے و ، ببین موے سفیدم را قلم بنـویس ماتــم را ، به دل آهِ دمــادم را چرا سنگ صبور غم ، بخواند شعرِ پر غم را https://eitaa.com/golchine_sheer
. بر بخار پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم" خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر... https://eitaa.com/golchine_sheer
. لبخند بزن، شاد بمان در نظر شهر لب باز نکن... با تو همین شهر چه ها کرد؟! https://eitaa.com/golchine_sheer
. در میخانه‌ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم https://eitaa.com/golchine_sheer
. هزار معنیِ دیگر به غیر از آنچه تو دانی درون عشق نهفته ست کجاست آنکه تواند یک از هزار شمارد یکی همین نزدیک قناریی که به آوازِ گرمِ خود کوشد جدارِ سرد قفس را ندیده انگارد https://eitaa.com/golchine_sheer
. من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپْسَندی که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است https://eitaa.com/golchine_sheer
. یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ما دوره گرد داد می زد: کهنه قالی می خرم دست دوم، جنس عالی می خرم کوزه و ظرف سفالی می خرم گر نداری، شیشه خالی می خرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!! سوختم، دیدم که بابا پیر بود بدتر از او، خواهرم دلگیر بود بوی نان تازه هوش اش برده بود اتفاقا مادرم هم، روزه بود صورت اش دیدم که لک برداشته دست خوش رنگ اش، ترک برداشته باز هم بانگ درشت پیرمرد پرده اندیشه ام را پاره کرد دوره گردم، کهنه قالی می خرم دست دوم، جنس عالی می خرم کوزه و ظرف سفالی می خرم گر نداری، شیشه خالی می خرم خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت: " آقا ، سفره خالی می خرید؟! https://eitaa.com/golchine_sheer
. مَبین حقیر، گدایانِ عشق را کاین قوم شَهانِ بی کمر و خسروانِ بی کُلَهند https://eitaa.com/golchine_sheer
. به جانِ دوست که غم، پرده بر شما نَدَرَد گر اعتماد بر الطافِ کارساز کنید https://eitaa.com/golchine_sheer
. نگاهی کن به این چشمانِ مضطر هزار امید آوردم بر این در من و این اشک... یا باب الحوائج من و این آه... یا موسی بن جعفر https://eitaa.com/golchine_sheer
. آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید https://eitaa.com/golchine_sheer
. نعمت دیده نخواهم که بمانَد پس از این مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا https://eitaa.com/golchine_sheer
. اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتَد همانا بر گل رویش، چو من، عاشق، هزار افتَد https://eitaa.com/golchine_sheer
. دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد https://eitaa.com/golchine_sheer
. بر خاکم اگر پا نَهَد آن سرو خرامان هر خارِ مزارم زندَش دست به دامان شاهان همه در حسرت آنند که باشند در خیل غلامان تو از خیل غلامان https://eitaa.com/golchine_sheer
. به دیدار تو محتاج آنچنانم که دهقانان به ابر نوبهاران https://eitaa.com/golchine_sheer