همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت
همینکه حرف دلم شد فقط بهانه گرفت
چه حکمتیست که غم رو به هر طرف انداخت
بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟
هزار مرتبه از خود به طعنه پرسیدم
چه شد که شعله عشقش چنین زبانه گرفت؟
هنوز خون به دلم از کسی که با لبخند
نشست و اشک مرا چون انار دانه گرفت
به جای دوست که یک عمر در خیالم بود
چه تلخ دست مرا مرگ، عاشقانه گرفت
#محمدحسن جمشیدی
@golchine_sher
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بیوفا ای بی مروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو
نخواهم دوخت تا روز قیامت
#باباطاهر
@golchine_sher
نگاهَت می کُنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان چَشم است و چَشم از دِل نشان دارد....
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
زَحمت چه می کشی پىِ درمان ما طبيب؟
ما بِه نمى شَويم و تو بدنام می شوى...
#سعدی
@golchine_sher
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹بیتو جمعهای دیگر گذشت...🔹
با توام ای دشت بیپایان سوار ما چه شد
یکه تاز جادههای انتظار ما چه شد
آشنای «لا فتی الا علی» اینجا کجاست؟
صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟
چارده قرن است، چل منزل عطش پیمودهایم
التیام زخمهای بیشمار ما چه شد؟
چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد
روشنای دیدۀ امّیدوار ما چه شد؟
ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد
دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟
باز ای موعود! بیتو جمعهای دیگر گذشت
کُشت مارا بیقراری! پس قرار ما چه شد؟
مینشینم تا ظهور سرخ مردی سبزپوش
آن زمان دیگر نمیپرسم بهار ما چه شد؟
#مهدی_جهاندار
@golchine_sher
#شعر_توحیدی
#غزل
🔹نتوان وصف تو گفتن🔹
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شبه و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبُد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی
اَحدٌ لَیسَ کمِثلِه صَمدٌ لیس له ضِد
لَمِنَ المُلک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان «سنایی» همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
#سنایی_غزنوی
@golchine_sher
دارد دل و دین میبرد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی
تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی
حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قرآن کریمی!
در خانۀ زهرا همه معراجنشیناند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی
ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم
میسوخت حریم دل مولا، چه حریمی!
آتش مزن آتش، در و دیوار دلش را
جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی
::
حالا نکند پنجره را وا بگذاریم
پرپر شود آن لالۀ زخمی به نسیمی
سیدحمیدرضا برقعی
@golchine_sher
به تنت می تَنَد آنقدر تنم تا که فقط
پیله ی جان مرا دست تو پروانه کند...
معصومه بخشنده
@golchine_sher
گریه نمیکنم، نه اینکه سنگم
گریه غرورم رو به هم میزنه
مرد برای هضم دلتنگیاش
گریه نمیکنه، قدم میزنه
گریه نمیکنم، نه اینکه خوبم
نه اینکه دردی نیست، نه اینکه شادم
یه اتفاق نصفه ـ نیمهام که،
یهو میون زندگی افتادم
یه ماجرای تلخ ناگزیرم
یه کهکشونم، ولی بیستاره
یک قهوه که هرچی شکر بریزی
بازم همون تلخی ناب رو داره
اگر یکی باشه مَنو بفهمه
براش غرورم رو به هم میزنم
گریه که سهله، زیر چتر شونهش
تا آخر دنیا قدم میزنم
حامد عسکری
@golchine_sher
اگه خیال تو همش باهام نیس
خلوتمو چرا خراب می کنن؟
چرا راننده تاکسیا همیشه
دوتا کرایه رو حساب می کنن؟
اگه خیال تو همه ش باهام نیس
چرا قدم زدنهامو کش می دم؟
چرا غروبا که میرم کافی شاپ
میرم دوتا قهوه سفارش میدم؟
دورو برم پره از آدمایی
که داد درد مشترک میزنن
قصدی ندارن ولی با کاراشون
زخمای کهنه مو نمک می زنن
گفته بودم گریه بده واسه مرد
غرور زیادش خوبه کم نمیشه
مرد واسه بستن بند کفشش
پاشو بالا میاره خم نمیشه....
حامد عسکری
@golchine_sher
عاقبت غصه ے ویرانگرِ این فڪر مرا خواهد ڪشت...
دوستَت دارمِ تو قسمتِ گوشِ چه ڪسے خواهد شد....
#حسین_شفیع_زاده
@golchine_sher
#امام_زمان_عج_مناجات
تکیه به وفای ما نکن آقاجان
گریه تو برای ما نکن آقاجان
بهر فرجت خودت بیا کاری کن
دل خوش به دعای ما نکن آقاجان
#سیدمجتبی_شجاع
@golchine_sher