زیر سایه زمین کسی دل به آسمان نمی دهد
خواب باستانی مرا لحظهای تکان نمی دهد
می روم به سمت فهم مرگ رو به یک تلاطم غریب
تا دوباره چشم بسته بر طرح جاده جان نمی دهد
دسته دسته می رسم من از بیکران بسته امید
شاخه ای به این پرنده خسته آشیان نمی دهد
عاشقی ز یاد رفته است شهر ما به باد رفته است حسرتا "بلال لهجه ای" نیمه شب اذان نمی دهد
باز چون همیشه شعر من بوی رنج و درد می دهد
باز چون همیشه طعم این سفره بوی نان نمیدهد
من غریب این حوالیام تا کرانه های دور عشق
هیچ گیوه صداقتی راه را نشان نمیدهد
ای زلال رفته تا غروب چرخشی بزن که بی تو باز
این هوای مرده مدتی است شعر ناگهان نمیدهد
#اباصلت_رضوانی
#عضوکانال
@golchine_sher
خوب می دانم که هرچه سختی و غم سهم ماست
مثل باران ، اشک ریزی های نم نم سهم ماست
عشق بازی های حلاج و شهود بایزید
پینه دوزی های ابراهیم ادهم سهم ماست
هیچ چیزی جای پنهان داشتن با ما نداشت
هرچه را در خویش ، می جوییم ،کم کم سهم ماست
باز ماییم و سراندیب هبوط و رنج و زخم
گریه های تلخ حوا بغض آدم سهم ماست
شاید این باران ، همین باران ، همین باران اشک
شاید این باران ، همین باران نم نم سهم ماست
#اباصلت_رضوانی
#عضوکانال
@golchine_sher
برای شهید سید حسن نصرالله
آمد نشست شانهاش انبوهی از بهار،آوازهای گمشدهام را پرنده شد
آویخت،بغض تاشدهام رادرآسمان،بارید قطره قطره و دریا پرنده شد
این سیبهای سرخ که چونان شهاب و ماه ، درچشمهای منتظرت بیقرارتر...
لبنانِ باغهای جهان بال بال زد لبنانِ سیبهای تماشا پرنده شد
بارانِ آهن است و ستیغ سرود و خون،بارانِ آهناست و گلاویز زخم وآه
بارانِ آهن است و در انبوهِ موجها چشمانِ دلنوازِ صدفها پرنده شد
خورشید،مات و غمزده در آسمان چکید،مهتاب داغ دیده فرو ریخت،غوطه زد
زیتون،وداع تلخ خودش را قبول کرد،آدم به درهها زد و حوا پرنده شد
باران گرفت و غربت شبهای تلخ را،در لایههای روشنِ انبوه ماه ریخت
در لایههای روشنِ انبوه ماه سوخت،چون سیبهای قرمز«قانا» پرنده شد
ای همچنان! صبور سحرگاه سوختن! بهتِ مدیترانه در آرام آب ها
توفانِ منتشر شده در متنِ آسمان از خاک و خون،سرودی و دنیا پرنده شد
#اباصلت_رضوانی
#عضوکانال
@golchine_sher