eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
926 عکس
314 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌عشق هیچ فلسفه‌ای در جهان نبود احساس در الهه ی نازِ بنان نبود بی‌شک اگر که خلق نمی‌شد گناه عشق دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم اندازه ی تو هیچ‌ کسی مهربان نبود اینجا تمام حنجره‌ها لاف می‌زنند هرگز کسی هرآنچه که می‌گفت، آن نبود لیلا فقط به‌خاطر مجنون ستاره شد زیرا شنیده‌ایم چنین و چنان نبود حتی پرنده از بغلِ ما نمی‌گذشت اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود... @golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیه ام را تا پر کنم از عطر وجودت ریه ام را کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم افسردگی مطلق هر ثانیه ام را زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی نظم تن تو ریخت به هم قافیه ام را من مرد عمودی زمین بودم و امروز از مرحمت عشق ببین زاویه‌ام را در هندسۀ گیج جهان آنچه مهم است اسم تو سند خورده دل عاریه ام را توجیه من این است دلم مال خودم نیست با قاعدۀ عشق بخوان فرضیه‌ام را . . . @golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیه ام را تا پر کنم از عطر وجودت ریه ام را کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم افسردگی مطلق هر ثانیه ام را زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی نظم تن تو ریخت به هم قافیه ام را من مرد عمودی زمین بودم و امروز از مرحمت عشق ببین زاویه‌ام را در هندسۀ گیج جهان آنچه مهم است اسم تو سند خورده دل عاریه ام را توجیه من این است دلم مال خودم نیست با قاعدۀ عشق بخوان فرضیه‌ام را... @golchine_sher
بی‌عشق هیچ فلسفه‌ای در جهان نبود احساس در الهه ی نازِ بنان نبود بی‌شک اگر که خلق نمی‌شد گناه عشق دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم اندازه ی تو هیچ‌ کسی مهربان نبود اینجا تمام حنجره‌ها لاف می‌زنند هرگز کسی هرآنچه که می‌گفت، آن نبود لیلا فقط به‌خاطر مجنون ستاره شد زیرا شنیده‌ایم چنین و چنان نبود حتی پرنده از بغلِ ما نمی‌گذشت اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود... @golchine_sher
بی‌عشق هیچ فلسفه‌ای در جهان نبود احساس در الهه ی نازِ بنان نبود بی‌شک اگر که خلق نمی‌شد گناه عشق دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم اندازه ی تو هیچ‌ کسی مهربان نبود اینجا تمام حنجره‌ها لاف می‌زنند هرگز کسی هرآنچه که می‌گفت، آن نبود لیلا فقط به‌خاطر مجنون ستاره شد زیرا شنیده‌ایم چنین و چنان نبود حتی پرنده از بغلِ ما نمی‌گذشت اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود... @golchine_sher
جادوی چشم‌های تو را دختری نداشت جادوی چشم‌های تو را دیگری نداشت می‌خواستم وجود تو را شاعری کنم این کار احتیاج به خوش‌باوری نداشت آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری تقویم قبلِ آمدن‌ات آذری نداشت در چشم‌هات معجزه بیداد می‌کند باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟! یک شهر دربه‌در شده است از حضورِ تو یوسف هم این‌قَدَر، به خدا مشتری نداشت بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت... @golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیه‌ام را تا پر کنم از عطر وجودت ریه‌ام را کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم افسردگی مطلق هر ثانیه‌ام را زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی نظم تن تو ریخت به هم قافیه‌ام را من مرد عمودی زمین بودم و امروز از مرحمت عشق ببین زاویه‌ام را در هندسه‌ی گیج جهان آنچه مهم است اسم تو سند خورده دل عاریه‌ام را توجیه من این است دلم مال خودم نیست با قاعده‌ی عشق بخوان فرضیه‌ام را @golchine_sher
جادوی چشم‌های تو را دختری نداشت جادوی چشم‌های تو را دیگری نداشت می‌خواستم وجود تو را شاعری کنم این کار احتیاج به خوش‌باوری نداشت آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری تقویم قبلِ آمدن‌ات آذری نداشت در چشم‌هات معجزه بیداد می‌کند باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟! یک شهر دربه‌در شده است از حضورِ تو یوسف هم این‌قَدَر، به خدا مشتری نداشت بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت... @golchine_sher
زمان، زمانِ بلوغ است و فصل، فصل هرس دل شکسته ی خود را بریدم از همه کس! اگرچه سخت و صبورم، ولی بگو چه کنم میان مدّعیان جوان و تازه نفس؟! سکوت وحشیِ چشمان بی مروت تو کشانده پای جهان را به سمت سیب هوس! دل و دماغ ندارم، تو نیستی... شب و روز رها نمی شوم از دست فکرهای عبث جدایی من و تو اتفاق مشکوکی ست شبیه مرگ صمد در غروب تلخ ارس بریدم از همه، برگرد تا که زنده شوم و از تمام جهان سهم من تو باشی و بس! @golchine_sher