بیعشق هیچ فلسفهای در جهان نبود
احساس در الهه ی نازِ بنان نبود
بیشک اگر که خلق نمیشد گناه عشق
دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود
بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم
اندازه ی تو هیچ کسی مهربان نبود
اینجا تمام حنجرهها لاف میزنند
هرگز کسی هرآنچه که میگفت، آن نبود
لیلا فقط بهخاطر مجنون ستاره شد
زیرا شنیدهایم چنین و چنان نبود
حتی پرنده از بغلِ ما نمیگذشت
اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود
گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود
دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت
با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیه ام را
تا پر کنم از عطر وجودت ریه ام را
کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم
افسردگی مطلق هر ثانیه ام را
زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی
نظم تن تو ریخت به هم قافیه ام را
من مرد عمودی زمین بودم و امروز
از مرحمت عشق ببین زاویهام را
در هندسۀ گیج جهان آنچه مهم است
اسم تو سند خورده دل عاریه ام را
توجیه من این است دلم مال خودم نیست
با قاعدۀ عشق بخوان فرضیهام را . . .
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیه ام را
تا پر کنم از عطر وجودت ریه ام را
کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم
افسردگی مطلق هر ثانیه ام را
زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی
نظم تن تو ریخت به هم قافیه ام را
من مرد عمودی زمین بودم و امروز
از مرحمت عشق ببین زاویهام را
در هندسۀ گیج جهان آنچه مهم است
اسم تو سند خورده دل عاریه ام را
توجیه من این است دلم مال خودم نیست
با قاعدۀ عشق بخوان فرضیهام را...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
بیعشق هیچ فلسفهای در جهان نبود
احساس در الهه ی نازِ بنان نبود
بیشک اگر که خلق نمیشد گناه عشق
دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود
بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم
اندازه ی تو هیچ کسی مهربان نبود
اینجا تمام حنجرهها لاف میزنند
هرگز کسی هرآنچه که میگفت، آن نبود
لیلا فقط بهخاطر مجنون ستاره شد
زیرا شنیدهایم چنین و چنان نبود
حتی پرنده از بغلِ ما نمیگذشت
اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود
گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود
دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت
با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
بیعشق هیچ فلسفهای در جهان نبود
احساس در الهه ی نازِ بنان نبود
بیشک اگر که خلق نمیشد گناه عشق
دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود
بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم
اندازه ی تو هیچ کسی مهربان نبود
اینجا تمام حنجرهها لاف میزنند
هرگز کسی هرآنچه که میگفت، آن نبود
لیلا فقط بهخاطر مجنون ستاره شد
زیرا شنیدهایم چنین و چنان نبود
حتی پرنده از بغلِ ما نمیگذشت
اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود
گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد
غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود
دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت
با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
جادوی چشمهای تو را دختری نداشت
جادوی چشمهای تو را دیگری نداشت
میخواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوشباوری نداشت
آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدنات آذری نداشت
در چشمهات معجزه بیداد میکند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!
یک شهر دربهدر شده است از حضورِ تو
یوسف هم اینقَدَر، به خدا مشتری نداشت
بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت
وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
بگذار که آتش بزنم حاشیهام را
تا پر کنم از عطر وجودت ریهام را
کارم شده تلقین بکنم غصه ندارم
افسردگی مطلق هر ثانیهام را
زیباتر از آنی که به تشبیه بگنجی
نظم تن تو ریخت به هم قافیهام را
من مرد عمودی زمین بودم و امروز
از مرحمت عشق ببین زاویهام را
در هندسهی گیج جهان آنچه مهم است
اسم تو سند خورده دل عاریهام را
توجیه من این است دلم مال خودم نیست
با قاعدهی عشق بخوان فرضیهام را
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
جادوی چشمهای تو را دختری نداشت
جادوی چشمهای تو را دیگری نداشت
میخواستم وجود تو را شاعری کنم
این کار احتیاج به خوشباوری نداشت
آتش زدی به زندگیِ مردِ آذری
تقویم قبلِ آمدنات آذری نداشت
در چشمهات معجزه بیداد میکند
باید چگونه دعویِ پیغمبری نداشت؟!
یک شهر دربهدر شده است از حضورِ تو
یوسف هم اینقَدَر، به خدا مشتری نداشت
بر «تختِ» خود بخواب و به «جمشید»ها بگو
این مرد قصدِ غارت و اسکندری نداشت
وقتی که رفت، جنسِ دلش را شناختم
او یک فرشته بود، اگرچه پری نداشت...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
زمان، زمانِ بلوغ است و فصل، فصل هرس
دل شکسته ی خود را بریدم از همه کس!
اگرچه سخت و صبورم، ولی بگو چه کنم
میان مدّعیان جوان و تازه نفس؟!
سکوت وحشیِ چشمان بی مروت تو
کشانده پای جهان را به سمت سیب هوس!
دل و دماغ ندارم، تو نیستی... شب و روز
رها نمی شوم از دست فکرهای عبث
جدایی من و تو اتفاق مشکوکی ست
شبیه مرگ صمد در غروب تلخ ارس
بریدم از همه، برگرد تا که زنده شوم
و از تمام جهان سهم من تو باشی و بس!
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher