eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
433 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چهره ی خوب خدا در خنده هایِ مادر است افتخارم باشد این که جان، فدایِ مادر است هر گناهی کرده باشی زود می بخشد تو را بعدِ دستانِ دعا،آری! خدای مادر است! هیچ سازی نیست هم پایِ کلامش در جهان! بهترین موسیقیِ دنیا صدایِ مادر است جان پناهِ خستگی هایم‌، همیشه، هر زمان چادرِ گلدارِ لبریزِ صفایِ مادر است کشتیِ دنیا نگیرد ساحلِ غم لحظه ای! بادبان وقتی به دست ناخدایِ مادر است ! (پرنده شرقی) @golchine_sher
در اوج دشواری پدر سقف و ستون است او سینه ای دریایی و بی کینه دارد جانم فدای خنده های مهربانش   بوسه به دستانش که صدها پینه دارد (پرنده شرقی) @golchine_sher
دور باش و غرق رویاهای خود زندگی چیزی به جز تکرار نیست! (پرنده شرقی) @golchine_sher
سرزمین عاشقان جستجو کردم نباشد مثل این مرز و دیار مردمان شاد و با فرهنگ و ناب و استوار سرزمین جشنها، آیین و سنتها، هنر! من چه گویم از مشاهیری که داده روزگار صاحب تقویم بی همتا و اهل شعر و علم چون ابوسهل و امیری، ابن فرخان، پازوار طالب و نیما، بنان، سلمان و خوشرو، آملی ابن شهر آشوب و نجما، تا ابد پرافتخار ! شیعه از مازندران مستحکم و جاری شده خط شکن در جنگ ماند و بهر ایران اعتبار پهلوانان و اساطیرش بدونِ مِثل ماند ! آرش و یزدانی و هوشنگ مانده یادگار سرزمین عاشقان، مازندران! مازندران چشم بد دور از تو باشی در پناه کردگار (پرنده شرقی) با افتخار یک مازندرانی هستم @golchine_sher
پاییز نوازنده است باور کن... ببین چه عالی می رقصاند به آهنگ باد برگها را.... من معشوقه ات می مانم زمستان که آمد خواهم مُرد وفادار... (پرنده شرقی) @golchine_sher
قاب عکس خالی گرچه می میرم ولی با غم مدارا می کنم غصه را، دلتنگی ات را، خوب حاشا می کنم ! زندگی فصلی اگر شایسته ی تعریف داشت بی گمان هر جا تو بودی رو به آنجا می کنم گر چه از حس حضورت در کنار خود پرم التماسِ دیدنت در خواب و رویا می کنم از مرور هر شب و روزت چه مانده از دلم گم شدم اما تو را هر بار پیدا می کنم دلخوشم با قاب عکسی که نگاهم می کند زندگی را در نگاهت خوب معنا می کنم (پرنده شرقی) @golchine_sher
برای کشورم ایران🇮🇷 دل دریایی ات دیده هزاران بار طوفان را به آتش می کشی این بار فرزندان شیطان را چنان از بیخ و بن بنیاد دشمن را براندازیم که در تاریخ بنویسند اعجاز دلیران را برای مادرم! جانم! برای میهنم ایران ! کجا کی ارزشی دارد اگر اهدا کنم جان را به ملک هفت کشور یا به تخت پادشاهی هم! نخواهم داد حتی ذره ای از خاک ایران را! بداند دشمن ایران که دیگر بعد ازین حالا ببیند زودتر از موعد خود روز پایان را (پرنده شرقی) @parandeye_sharghi @golchine_sher
اشعار و سروده های روانشناسی از اهالی شعر و هنر غزل _تک بیتی _ دو بیتی _مثنوی _چهارپاره و ترانه همراه با کلیپ و عکس نوشته گرچه از ایام دلگیرم، ز یاران بیشتر! دشنه هاشان زخمها بر سینه مهمان می کند! (پرنده شرقی) کانال اشعار https://eitaa.com/parandeye_sharghi
ما را کمی از دلخوشی کافیست سیگارم از بس دود کردم آرزوها را ته مانده ای از زندگی در من پدیدار است دنیا شبیه زیر سیگاری مرا بلعید خود سوزی وخاموشی ام بی وقفه بیدار است هر روز را با یک نقاب تازه نو کردم بر روی لبهایش همیشه جای لبخند است این روزها دیگر تمام واژه ها گنگند شادی و آزادی تمام عمر در بند است دل کندن از دنیا برایم غیر ممکن بود امروز و هر لحظه برای مرگ آماده ارابه های چوبی و تابوت و جسمی سرد اینجا فقط چشم انتظاری را به من داده قبری برای خود برای نعش گندیده قبری برای هر که باور کرده ایم، اینجا ناقوسهای مرگ بین مردمان، عادی با دست خود کندیم گورِ آرزوها را بازیگران خسته از نقشیم و درمانده در صحنه ی تقدیر می سوزیم و می سازیم گرچه بسوزد بال و پرهامان درین پیکار سیمرغ وار از آتش اما رو به پروازیم دیگر گذشته از سر ما آب اما باز هر روز را با یک نقاب تازه سر کردیم با اینکه صدها بار افتادیم! ننشستیم! هر بارخندیدیم، گر چه حامل دردیم! دنیا تردمیل و تمام عمر بی وقفه بیهوده پیمودیم و پیمودیم و پیمودیم... در اوج تاریکی به امید طلوعی سرخ شمعی شدیم از سوختن هامان چه خشنودیم! ما را کمی از دلخوشی کافیست! چون دیگر، اندک قشنگی ها دلیل حال خوب ماست باران و جنگل، رود و دریا، عطر شالیزار! ارث کسی هرگز نبود و نیست و برجاست! دنیا پر از رنگ و دورویی و قضاوتهاست ما درسمان را خوب خواندیم و پسش دادیم شاید ندانیم و نفهمیم این چه تقدیریست! اما یقین با چیدمانش عاقبت شادیم! (پرنده شرقی) @parandeye_sharghi @golchine_sher
مجازات غرور عشق گس بود، شبیه میِ ته مانده ی جام مستی و شور و عطش پشتِ هزاران ابهام! نه به آغوش رسیدن، نه رهایی می خواست! مثل تردیدِ سحر قبلِ طلوعِ اعدام! مانده ام بین دو بن بست دل و بی مهری! و سکوتی که در آن گم شده فریادِ کلام مثل عطری که گذشت و شده چون خاطره ای عشق ردیست که دل می کِشدش نافرجام! متهم! شاکی و عاشق به مجازات رسند! جز غروری که غرامت ندهد تا اتمام! (پرنده شرقی) @parandeye_sharghi @golchine_sher
پس از تو نقطه ی پایان. سکوت کوچه ی بن بست، نگاه مات خیابان! صدای ساعت و پنکه، وَ بغض خسته ی گلدان شبیه گنجه ی کهنه، نشسته گوشه ی اندوه وَ بغض جمعه ی فرهاد و اشک و هق هقِ باران نگاه پنجره هر روز به ردّپای عبورت پس از تو آخر دنیا! پس از تو نقطه ی پایان. من و سکوت و دو قهوه، پر از خیالِ حضورت نگاه منتظرم در غروبِ خسته ی ایوان هوای خانه معطر به یاس و رازقی ات شد نفس کشیدمت ای جان! نفس کشیدمت آسان اگر چه رفته ای اما تمام حافظه ی شعر تو را کشیده به تصویر میان حال پریشان! (پرنده شرقی) 🩵 @parandeye_sharghi @golchine_sher
کوله بار خیال روبرویم نشسته بودی و من به خیالت نگاه می کردم تو دقیقا شبیه آن عکست!. من! مگر اشتباه می کردم؟! بغض پنهانم از نگاهم ریخت ردّ عطری گذشت و مستم کرد باز یاس و دوباره خاطره ات فارغ از هر چه بود و هستم کرد! بی صدا، بی صدا، پر از احساس در دلم باز گفتگو کردیم در گلویم ترانه می رویید در سکوتی که های و هو کردیم کوله ات را دوباره می گیرم جای پای تو را قدم بزنم تا نفس می کشم به خاطر تو هر چه شعر است را قلم بزنم! گرمی دست تو نبود، ولی! نبضم آرام شد، شبیه سکوت عشق یعنی وفایِ طول فراق عشق یعنی شروع رازِ هبوط (پرنده شرقی) @golchine_sher