هر چند که عادت شده مشکل بنویسم
این مرتبه را آمدم از دل بنویسم
تصمیم گرفتم که کنار تو رسیدم
شش بیت غزل جای نوافل بنویسم
آرام در آغوش تو چون موج پریشان
بنشینم و از لذت ساحل بنویسم
جایی که نمک گیر تو خضر است چگونه
عنوان خودم را به تو سائل بنویسم
از شعر بنا نیست که آرایه ببارد
این مرتبه را آمدم از دل بنویسم
#مجتبی_فلاح_نیا
#عضوکانال
#حضرت_معصومه_س
@golchine_sher
دستمالی سفید در دستم ،آمدم سیبی ازحرم ببرم
چشم برشمع وشمعدانی ها ،یک بغل یاس -دست کم-ببرم
آمدم با مسافران حرم ،بتکانم تمام چشمم را
سیزده بندگریه بنویسم ،باخودم سوز محتشم ببرم
درمسیر رواق آیینه، دارم از دل غبارمی چینم
تا درین روضه بااجازه ی تان، ناگهان دست برقلم ببرم
ناگهان صحن،حوض کوثرشد،دیدم اینجا به چرخ آمده ام
تا که درباغ سوره ی طاها،سیب سرخی به هرقدم ببرم
دردلم یاکریم های کبود بین هربیت،بال بال زدند
اصلن اینجاشگفت نیست اگر روی دستم ستاره هم ببرم
درقمم یامدینه؟حیرانم،یاکه درمشهدم نمی دانم
مانده ام ای کریمه ای بانو! چه ازاین ساحت کَرم ببرم؟!
#محمد_حسين_انصارى_نژاد
#عضوکانال
#حضرت_معصومه_س
@golchine_sher
🌷 یا فاطمه معصومه(س) 🌷
تو از مدینه تا کجا رفتی؟
بانو گمانم کربلا رفتی!
بهر زیارت با دل پُر خون
تا قبر شاه سر جدا رفتی
با دست خط و نامه ی مولا
دعوت شدی سوی رضا رفتی
دلتنگ دیدار رُخ جانان
روی لَبت ذکر خدا، رفتی
تو عاشق روی رضا بودی
یک دل به مِهرش مُبتلا رفتی
آه ای مسافر نیمه های راه
از این جهان بی وفا رفتی
قسمت نشد پیش رضا باشی
دور از وطن بی آشنا رفتی
حتمأ زمان جان سپردن هم
تا دیدن یک ماجرا رفتی
تو پا به پای زینب کُبری
تا دیدن سر نیزه ها رفتی
دیدی تَنی بی سر توی گودال
چندین قدم بی دست و پا رفتی
"دیدی حسین بی پیرهن مانده"
"با جسم عریان بی کفن مانده"
#هادی_همتی (دلسوخته)
#عضوکانال
#حضرت_معصومه_س
@golchine_sher