eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجتِ مظلوم، روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی ز سفر می‌آید صبرِ ایوبیِ این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تُهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان! که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی @golchine_sher
چه غریبانه شکسته ست دل ما قیصر! آن دلی را که سپردی تو به دریا قیصر! آن دلی را که پر از شور غزل می کردی بی تو تنها شده ، تنها شده ، تنها قیصر! غزل تلخ خداحافظی ات را ای کاش می شد آن شب بسپاریش به فردا قیصر! می شد ای کاش ولی مرگ تو را می خواند با دو شاخه گل لبخند ... بفرما قیصر! مثنوی بغض ، غزل بغض ، من و قافیه بغض بعد تو شاعر بغضیم سراپا قیصر! عشق دستور زبانی ست که می خواندیمش در کلاس همه ی خاطره ها با قیصر شاعری زیر لب این زمزمه را می خوانَد این که می رفت دلم بود ... دلم یا قیصر! @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
مانند شیشه ای که خریدار سنگ بود این دل شکستن تو برایم قشنگ بود رؤیای باشکوه رسیدن به ساحلت آغاز خودکشی هزاران نهنگ بود ماه شب چهاردهی که تصاحبت چون حسرتی به سینه ی صدها پلنگ بود خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی من : کشوری که با همه در حال جنگ بود با من هر آنچه از تو بجا ماند نام بود از من هر آنچه بی تو بجا ماند ننگ بود پایین نشسته ام که تو بالا نشین شوی این ماجرا حکایت اَلّاکُلنگ بود @golchine_sher
از به هم پیوستن خط نگاه آغاز شد عشق ، از یک جفت الماس سیاه آغاز شد فکر می کردم همیشه بهترین هستم ولی بازی شطرنج بعد از کیش شاه آغاز شد آمدی از چاه یک شب آب برداری و بعد بیقراری های کفترهای چاه آغاز شد شهر را سوزاند با خود شعله های داغ این - آتشی که از دل انبار کاه آغاز شد کفر می گویم تمام روزها - بی چشم تو- زندگی از روز اول اشتباه آغاز شد @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
نزدیک غروب هیجان آور کوچه من باز به شوق تو نشستم سر کوچه گل های سر روسری ات مثل همیشه زنبور عسل ریخته سرتاسر کوچه از دوختن چشم قشنگت به زمین است نقشی که چنین حک شده در باور کوچه اینگونه نگین در همه ی عمر ندیدم اینقدر برازنده بر انگشتر کوچه «گل در برو می در کف و معشوق ...» خدایا من مست غزلخوانی سکرآور کوچه لب تر کن تا ور بکشد پاشنه اش را بی واهمه یکبار دگر قیصر کوچه من کشته ی این عشقم و باید بگذارند فردای جهان نام مرا بر سر کوچه @golchine_sher
اسماعیل_هنیه؛ فلسطین مرگ_بر_اسرائیل؛ مقاومت_اسلامی گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم چشم امّید به فردای فلسطین داریم قدس از سیطرۀ کفر رها می‌گردد عاقبت حاجت مظلوم روا می‌گردد آفتاب از پس این ابر برون می‌آید نوبت عاشقی و فصل جنون می‌آید قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد «نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد» خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست قبلۀ اول عشق است که در بند شماست بهراسید که مهدی زسفر می‌آید صبر ایوبی این قوم به سر می‌آید خالی از عاطفه‌اید و تهی از احساسید بهراسید شمایی که خدانشناسید بهراسید از این آه که دامنگیر است به خود آیید که فردای قیامت دیر است به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست نحس در طالعتان است که قابیل شوید حقتان است گرفتار ابابیل شوید گرچه ابری‌ست هوا و شبمان تاریک است اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است می‌رسد جمعۀ موعود و سواری از راه «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم، لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست چشمه ی آرامشم پایین ابروهای توست خنده کن تا جای خون درمن عسل جاری کنی بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست فتنه ها افتاده بین روسری های سرت خون به پا کردی، ببین! دعوا سرموهای توست کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر لشکری آماده پشت برج و باروهای توست شهر را دارد به هم می ریزد امشب، جمع کن سینه چاکی را که مست از زخم چاقوهای توست کوک کن، بردار سازت را، برقصان و برقص زندگی آهنگ زیبای النگوهای توست خوش به حال من که می میرم برایت اینهمه مرگ امکانی به سمت نوشداروهای توست   @golchine_sher
العبد زبان شعر الکن مانده در حُسن فراوانش جهان را غرق حیرت می‌کند دریای عرفانش نماز شکر می‌خواند برایش آب و آیینه تمام مُهرها سجاده‌ها مبهوت ایمانش.. گره خورده‌ست با نور حسین‌ بن علی قلبش فراتر می‌رود از حیطۀ ادراک میزانش زلال اشک‌هایش در نمازش جاری و ساری سجودش حلقۀ وصل است بین جان و جانانش چه شب‌ها تا سحر مستانه خلوت می‌کند با دوست چه شبنم‌ها نشسته بی‌امان بر رحل و قرآنش هوای فومن از عطر نفس‌هایش پر از شور است پر از گرماست خورشیدش، پر از دریاست بارانش.. خوشا اقبال شهر من، چه دنیای خوشی دارد دل فومن که شد با خاطرات خوب مهمانش تمام سنگ‌فرش کوچه‌ها مست قدم‌هایش ببین! گل کرده ردّ پای او در هر خیابانش نسیمی می‌وزد آرام بر پیراهنش هر صبح کماکان‌ می‌رسد از غیب الطاف فراوانش ندارم هدیه‌ای قابل به غیر از جان ناقابل که آن هم می‌کنم با جان و دل تسلیم فرمانش به قم رفتم ببوسم باز خاک پای مادر را که دیدم نورِ «العبد» است در آیینه‌بندانش... @golchine_sher