هر آدمی که در خیابان میبینی
از قصهای بیرون آمده است
آژیر آمبولانسی در باران
گاهی سوت پایان بازی کسیست
و هیچ کس نمیداند
مردی که در ایستگاه نشسته
کدام صفحه از کتاب خودش ایستاده است
و شاید زنی که دارد سیب میخرد از دستفروش ها
همان حواست...
#رویا_شاه_حسین_زاده
@golchine_sher
جنگل،
پاییز،
کلبه ای چوبی
و دودی که از دودکشش بالا می رود
کاش با تو
در چهارچوب همین تابلو
آشنا شده بودم ...!
#رویا_شاه_حسین_زاده
@golchine_sher