eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
من گِره خواهم زد چشمان را با خورشید ‚ دل‌ها را با عشق سایه‌ها را با ‌آب شاخه‌ها را با باد ... @golchine_sher
روزگارم این است دلخوشم با غزلی، تکه نانی، آبی جمله‌ی کوتاهی یا به شعر نابی و اگر باز بپرسی، گویم دلخوشم با نفسی، حبه قندی، چایی صحبت اهل دلی، فارغ از همهمه‌ی دنیایی دل خوشی‌ها کم نیست، دیده‌ها نابیناست ...!  @golchine_sher
از صدای گذر آب چنان فهمیدم: تندتر از آب روان، عمر گران میگذرد . زندگی را نفسی، ارزش غم خوردن نیست؟ آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست @golchine_sher
اهل کاشانم روزگارم بد نیست تکه نانی دارم ، خُرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم ، بهتر از برگ درخت دوستانی ، بهتر از آب روان و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها، پای آن کاج بلند روی آگاهی آب، روی قانون گیاه من مسلمانم قبله ام یک گل سرخ جانمازم چشمه، مُهرم نور دشت سجاده ی من من وضو با تپش پنجره ها می گیرم در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف سنگ از پشت نمازم پیداست: همه ذرات نمازم متبلور شده است من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو من نمازم را پِی تکبیره الاحرام علف می خوانم، پی قد قامت موج کعبه ام بر لب آب ، کعبه ام زیر اقاقی هاست کعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهر به شهر حجر الاسود من روشنی باغچه است اهل کاشانم پیشه ام نقاشی است: گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ ، می فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهایی تان تازه شود چه خیالی ، چه خیالی ، ... می دانم پرده ام بی جان است خوب می دانم ، حوض نقاشی من بی ماهی است اهل کاشانم..... @golchine_sher
قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق قهرمانان را بیدار کند. قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید، همچنان خواهم راند. نه به آبی‌ها دل خواهم بست نه به دریا – پریانی که سر از آب بدر می‌آرند و در آن تابش تنهایی ماهی‌گیران می‌فشانند فسون از سر گیسو‌هاشان. همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند: «دور باید شد، دور. مرد آن شهر اساطیر نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه‌ی انگور نبود. هیچ آیینه‌ی تالاری، سرخوشی‌ها را تکرار نکرد. چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود. دور باید شد، دور. شب سرودش را خواند، نوبت پنجره‌هاست.» همچنان خواهم خواند. همچنان خواهم راند. پشت دریاها شهری است که در آن پنجره‌ها رو به تجلی باز است. بام‌ها جای کبوترهایی است، که به فواره‌ی هوش بشری می‌نگرند. دست هر کودک ده ساله‌ی شهر، شاخه‌ی معرفتی است. مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند که به یک شعله، به یک خواب لطیف. خاک موسیقی احساس تو را می‌شنود و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد. پشت دریاها شهری است که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحرخیزان است. شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند. پشت دریاها شهری است! قایقی باید ساخت. @golchine_sher
صبح یعنی پرواز! قد کشیدن در باد چه کسی می گوید؛ پشت این ثانیه‌ها، تاریک است؟ گام اگر برداریم..! روشنی نزدیک است. @golchine_sher
پشت دریاها شهری است که در آن پنجره‌ها رو به تجلّی باز است. بام‌ها جای کبوترهایی است که به فوّاره هوش بشری می‌نگرند. دست هر کودک ده سالۀ شهر، شاخۀ معرفتی است. مردم شهر به یک چینه چنان می‌نگرند که به یک شعله، به یک خواب لطیف. خاک، موسیقی احساس تو را می‌شنود و صدای پر مرغان اساطیر می‌آید در باد.   پشت دریاها شهری است که در آن وسعت خورشید به اندازۀ چشمان سحرخیزان است. شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند.   پشت دریاها شهری است! قایقی باید ساخت @golchine_sher
می تراوید آفتاب از بوته ها. دیدمش در دشت های نم زده مست اندوه تماشا ، یار باد، مویش اَفشان ،  گونه اش شبنم زده...  @golchine_sher
ما نه"سهراب" و نه مشتاق به تنها شدنیم   بلکه با قایقمان راهـی دریا شدنیم همه ی سال هـوای دلـمان بارانـی است چه کسی گفت در اندیشه ی نازا شدنیم؟! غنچه های دم صبحیم که با یک لبخند غافل از دست اجل فکر شکوفا شدنیم زیر این سقف که هر لحظه فرو می ریزد   درد داریم و به دنبال مداوا شدنیم هر چه بـر آیـنه ی غیرتمان سنـگ زنند پشت این پنجره ها محو تماشا شدنیم عمرمان گر چه به دلتنگی پاییز گذشت باز هـم چشم بـراه شب یلـدا شدنیم نشد این زندگی آنگونه که باید... اما عشق باشد همگی آدم شیدا شدنیم قایقی خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ‌ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند... @golchine_sher
صبح یعنی پرواز ! قد کشیدن در باد چه کسی می گوید پشت این ثانیه ها تاریک است ؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است...   @golchine_sher
زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری تا شقایق هست زندگی باید کرد @golchine_sher
صُبح یَعنی ، وسط قصّه‌ی تردیدِ شُما ، کَسی از دَر برسد نور تَعارف بکند .. @golchine_sher