آمدم امروز بامن باش فردا پیشکش
نامه هایم را بده لطفا غزل ها پیشکش
در زدم وا کن که حالت را بپرسم یاس من !
یک سلام ساده می خواهم تماشا پیشکش
خسته از راه آمدم امروز و این در وانشد
از غرورم چشم پوشی کن سرو پا پیشکش
واژه واژه در غزل هایم نشستی بی خیال
قدر آن هرگز ندانستی تو اما پیشکش
آفتابت مال تو یک شعله می خواهم فقط
غنچه کن لب را و گل های شکوفا پیشکش
زنده در آتش بسوزانم تمامم مال تو
پیش ازاین ها کرده ام من خون بها را پیشکش
دیده ام ناز تو در آیینه و پشتم شکست
با خودت گاهی مدارا کن ولی ما پیشکش
#سید_کمال_قریشی
#عضوکانال
@golchine_sher