دستم از دامن باران کوتاه
نفسم خورده به سنگ
وکمی دورتراز حوصلهٔ چشمانم
ابرها
می گریند
ابرها
می خندند
کاش با دست دعایم امشب
گرهی باز شود
قطره اشکی که خدا را دیده
سر سجادهٔ من
سبز شود
صبح وقتی که پر پنجره را باز کنم
دلم از عطر خوش پیرهن اش
نفسی تازه کند....
#شعر_دلتنگی
#محمد_صادق_بخشی
#عضو_کانال
@golchine_sher