سایه ام بود ولی خستهتــر از پیکر ِ من
دل به تهماندهی نوری که نمیتابد بست
تیر ِ غیبی که بنا بود مرا... خورد به او
سایه ام از خود ِ من زودتـــر افتاد و شکست
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
نانت نبود ؟ آبت نبود اي مرد...؟
ول كن جهان را، قهوه ات يخ كرد
#عليرضا_آذر
@golchine_sher
نا امید از تمام داروها
ناامید از دعای هر ساعت
چشمم اما خلاف پاهایم
رو به دروازه ی خراسان است..!
#عليرضا_آذر
@golchine_sher
سنی ندارد عاشقی کردن
فرقی ندارد کودکی، پیری
هر وقت زانو را بغل کردی..
یعنی تو هم با عشق درگیری
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
شده آیا که نفهمی که چه مرگت شده است
من دقیقا به همین حال دچارم امروز
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
آدم كه عاشق شد
گرما نمی فهمد
آدم كه عاشق شد
من من نمی فهمد
طوفان نمی فهمد
سرما نمی فهمد
چيزى نمی فهمد
اصلا نمی فهمد
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
به وجود آمدم که داغت را...
پشتِ دستانِ خود نگه دارم...
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
جاده بهانه است مقصود چشم توست
من راهی توام ای مقصد درست
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
یک گام دگر مانده، در معرض تابوتم
کبریت بکش بانو، من بشکه باروتم
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
هزاران بار در تکثیرِ چشمانت، هزاران من
تو اما در کدامین چشمِ من تکرار خواهی شد..؟!
#علیرضا_آذر
@golchine_sher
می روی نمنم و جهانم را
ساکت و سوتوکورخواهی کرد
لهجهی کفشهات مُلتَهِباند
بیشک از من عبور خواهی کرد
در همین روزهای بارانی
یک نفر خیرهخیره میمیرد
تو بدی کردی و کسی با عشق
ازخودش انتقام میگیرد
#علیرضا_آذر
@golchine_sher