به زودیِ چشمِ عالم را مُنوَّر می کُند خورشید
که از دامانِ شب ،عطرِ نسیمِ صُبح می ریزد
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
کاشکی می شد شبیه شانه ای، دل چاک چاک
تا که مرهم بر پریشان حالی زُلفِت شود
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
می زند بر هم بساطِ عشرتِ این خانه را
با چه رو؟ هر روز غم ، یاد از دلِ من می کُند
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
هر که با او رفت ،آخرراه بر مقصود بُرد
در میانِ پیروانِ صبر یک گُمراه نیست
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
برو ای جان که توفان خانه یِ دل، جایِ ماندن نیست
در این دریا نخواهی دید هرگز ، رویِ آرامش
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
شبیه گردباد از آسمانت بر زمین کوبد
رها هرگز نُکن از دست ، افسارِ غُرورت را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
نیستیم آسوده از دستِ اذیّت هایِ او
غُصّه دائم ، پای در کفشِ دلِ ما می کُند
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
صدبار از جا می پَرم در انتظارِ تو
دل واپسی، دست از سرِ من بر نمی دارد
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
با گریه آشناست دلم بی حضورِ تو
این طفلِ بیقرار لبش وا به خنده نیست
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
از اشکِ شوقِ با اُمّید این که بار و بر گیرد
درختِ آرزویت را همیشه آبیاری کُن
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
به لب آمد، هزاران بار، جانِ قاصد از شوقت
نمی دادم به دستش کاشکی من نامه یِ خود را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
زمان، تضمین نداده بودنت در هیچ فردا را
چرا؟ این پا و آن می کُنی در کارِ امروزت
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
در تنم تابی ندارم ، زندگی از بارِ غم
رویِ دوشِ کاهِ من، صد کوهسار انداخته
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
می بَری دل از همه وقتی که دلبر می شوی
از تمامِ ماه ها ، ای ماه من سر می شوی
می کُنی پیراهنِ سرسبز آزادی به تن
در میانِ باغ ها سرو و صنوبر می شوی
آسمانی می شوی با التفاتِ یک نسیم
با خدا باشی اگر هم وزنِ یک پر می شوی
آسمان رفتن خطر دارد نترس و پر بزن
فکرِ شاهین را نکُن وقتی کبوتر می شوی
ابرها وقتی هوایِ گریه کردن می کُنند
زیرِ چترِ آسمان باشی اگر تر می شوی
زور چیز دلپذیری نیست از آن دور باش
در تو وقتی خانه می سازد ستمگر می شوی
با بلاها سازگاری کُن بمان بر جا نترس
در مقامِ صبر، ایوبِ پیمبر می شوی
خوب بودن چیزِ خوبی نیست گاهی خار باش
گُل اگر باشی در این گُلزار پرپر می شوی
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
گنجِ امنیّت اگر خواهی ، طلب از فقر کُن
هیچ دُزدی در کمینِ کُلبه یِ درویش نیست
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@robaiiyat_takbait
بَر نشاطِ کَس نخور حسرت ،که قسمت، زیرک است
پُشتِ هر گُل می کُند، پنهان هزاران خار را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
خسیس بود و نبودش یکی ست در واقع
تبر ، به جانِ درخـــــتانِ خُشک لُطف کُند.
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
بر هم زدی آسایشِ دنیایِ مـــن را
در خانه یِ غم باز کردی پایِ من را
مانندِ امواجِ پریشان می خروشم
در چشم هایِ من ببین دریایِ من را
از سرنوشتِ تلخِ امروزی که دارم
باید بخوانی قصّه ی فردایِ من را
من دوستم یا دشمنم ؟ باید بدانم
واضح مشخص کُن برایم جایِ من را
با این بهانه که سرت خیلی شلوغ است
آزارها دادی دلِ تنـــــهایِ من را
با این همه دل واپسی اُمیدوارم
یک روز تو پایان دهی غم هایِ من را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
وقتی تمامِ سال، تکرارِ زمستان است
بیهوده دارم می شمارم فصلها را من
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
نوروز اگر غم از دل غمدیده بر می داشت
ابرِ بهاران را نبودی چشمِ بارانی
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
بدونِ تو دلِ من اهلِ شادمانی نیست
هزار بار... اگر آید... وُ رَوَد... نوروز
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
درسِ شیرینی که از فواره ها آموختیم:
در درختِ سربُلندی میوه یِ افتادگی ست
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
می بَری دل از همه وقتی که دلبر می شوی
از تمامِ ماه ها ، ای ماه من، سر می شوی
می کُنی پیراهنِ سرسبز آزادی به تن
در میانِ باغ ها سرو و صنوبر می شوی
آسمانی می شوی با التفاتِ یک نسیم
با خدا باشی اگر هم وزنِ یک پَر می شوی
آسمان رفتن خطر دارد نترس وُ پر بــــــــزن
فکرِ شاهین را نکُن وقتی کبوتر می شوی
ابرها وقتی هوایِ گریه کردن می کُنند
زیرِ چترِ آسمان باشی اگر تَر می شوی
زور چیزِ دلپذیری نیست از آن دور باش
در تو وقتی خانه می سازد ستمگر می شوی
با بلاها سازگاری کُن بمان بر جا نترس
در مقامِ صبر، ایوبِ پیمبر می شوی
خوب بودن چیزِ خوبی نیست گاهی خار باش
گُل اگر باشی در این گُلزار پَرپَر می شوی
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
دوری از خشکی کُن ای زاهد که حشر و آتشش
زودتر گیرد گریبان چــــــــــــــــــــــــــوب های خشک را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
از یاد بردی آن همه شیرین زبانی را
آخر ، به کامم تلخ کردی ! زندگانی را
گفتی : که از شهر قشنگ عشق می آیی!
آگاه بودی و غلط دادی نشانی را
هر روز احساس تو با من زرد تر می شد
کردی پر از پاییز ، باغ مهربانی را
از سوره های عشق،یک آیه نمی دانی
هرگز نخواندی این کتاب آسمانی را
من چند روزی میهمان چشم تو بودم
چشمت نمی دانست رسم میزبانی را
من قصه ی نامهربانیِ تو را دارم
هر شب ، چه خواهی کرد تو بی داستانی را...
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher