eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
432 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی لباسش بوی عطر دیگری دارد باید بفهمم عشق هم آخر سری دارد من عاشق او می شوم! او عاشق عشقش... عاشق همیشه قصه ی زجر آوری دارد بوی تبانی می دهد جای تعجب نیست قلبی که عاشق می شود نا داوری دارد جنجال مویش را تمام شهر می بینند اما کنار من همیشه روسری دارد از پچ پچ همسایه ها در کوچه فهمیدم دلشوره هایم ماجرای بدتری دارد دلواپسی دیوانه ام کرده چرا گفتند: دیوانه بودن حس و حال محشری دارد "دیوانه بودن عالمی دارد" حقیقت نیست! وقتی رقیبت عالم عالم تری دارد... @golchine_sher
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم من به دنبال تو با عقربه ها می چرخم عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم چه غمی بیشتر از این که تو جایی باشی بشود دور و برت باشم و جرات نکنم عشق تو از ته دل عمر مرا نفرین کرد بی تو یک روز نیامد که دعایت نکنم بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم بی تو با خاطره ات هم سر دعوا دارم قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم @golchine_sher
فکر کن قهوه بنوشی تَه فالت باشد بعد از این دیدن او فرض محالت باشد از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی!؟ گریه ات باعث تکرار سوالت باشد چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری عکسهایش همه عمر وبالت باشد روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد توی تنهایی خود فکر مسکن باشی قرص اعصاب فقط چاره حالت باشد "ای که از کوچه معشوقه ما می گذری" قسمت ما نشد این عشق...حلالت باشد... @golchine_sher
زنی با چشم های قهوه ای جامانده در جانم خیالش با من است اما حواسش را نمی دانم زنی که چشم او از شعر سعدی سردرآورده و من هر شب برای دیدن او شعر می خوانم چه بی رحمانه مویش را به روی شانه می ریزد و من در حسرتش مانند موهایش پریشانم به بی خوابی این دیوانه قانع نیست چشمانش سرم را داده در دستم به دنبال بیابانم مداوم می شمارم، چندمین دیوانه اش هستم که امشب باخیالش می سپارم لب به قلیانم نمی دانم برایش چندمین مردم که می میرم از این زیبایی افراطی اش گاهی هراسانم نمی خواهم کنار دیگری پیدا کنم او را توافق کرده ام با این زن جامانده در جانم @golchine_sher
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم من به دنبال تو با عقربه ها می چرخم عشق یعنی گله از حرکت ساعت نکنم عشق یعنی که تو از آن کسی باشی و من عاشقت باشم و احساس حماقت نکنم چه غمی بیشتر از این که تو جایی باشی بشود دور و برت باشم و جرات نکنم عشق تو از ته دل عمر مرا نفرین کرد بی تو یک روز نیامد که دعایت نکنم بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم بی تو با خاطره ات هم سر دعوا دارم قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم @golchine_sher
حضرت فاصله بی حوصله ام سخت نگیر چند سالی ست سراسر گله ام سخت نگیر غرق پاییز ترین فصل غم و اندوهم داغدار سفر چلچله ام سخت نگیر شانه شانه پرم از هق هق تنهایی و اشک سالها در گسل زلزله ام سخت نگیر حضرت فاصله راحت بنویسم ول کن من خودم سخت ترین مرحله ام سخت نگیر شهر سهراب فقط درد مرا می فهمد لعنتی ! قایق بی اسکله ام سخت نگیر با تو و عشق و غم ثانیه ها درگیرم حضرت فاصله بی حوصله ام سخت نگیر @golchine_sher
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم پای تو مانده ام آنقدر که ویران بشوم منم و شهر حسودان ، منم و این همه بغض بغلم کن که در آغوش تو پنهان بشوم ابرم و بر تن تنهایی خود می بارم دوست دارم که بر اندام تو باران بشوم باش و بی رحم تر از ارتش نازی ها باش تا در اشغال تو یک عمر لهستان بشوم من دیوانه به امید تو عاشق شده ام تو بلد باش مرا تا کمی آسان بشوم من خودم را بلدم، غیر جنون راهی نیست! کمکم کن که در آغوش تو درمان بشوم عهد بستم که کنار تو به پایان برسم من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم @golchine_sher
برای پنجره ی خانه ماه کم دارم کنار من بنشین، تکیه گاه کم دارم بخند! یادِ تو را در دلم ذخیره کنم برای روز مبادا پناه کم دارم برای دردِ دلم لمس شانه ات کافیست برای حرف دلم اصطلاح کم دارم میانِ این همه افسوس آرزو کم نیست میانِ این همه بن بست، راه کم دارم تو از وصال و زمانش سوال می پرسی و در جواب تو صد سینه آه کم دارم حسابِ اشک من و روزگار جای خودش برای عدلِ خدا دادگاه کم دارم... @golchine_sher
تهران شده بازیچه ی موهای بلندت یک شهر نشستند تماشا بکنندت مجموعه ی شعری که خدا شاعر آن است تضمین شده در باغچه ها بند به بندت با طعم لبت صنف شکر خانه خراب است این مرتبه هم قند فریمان گِله مندت بازار گل شهر محلات به هم ریخت وقتی گذر قافیه افتاد به خنده ت دین و دل من، چشم و لبت، موی تو تسلیم کافر شده ام در جدل چشم به چندت با درد دیابت که کنار آمده ام، کاش یک شب برسد جان بدهم با لب قندت چندیست مهندس شده این شاعر بی چیز شاید بپسندد پدر سخت پسندت @golchine_sher
حضرت فاصله بی حوصله ام سخت نگیر چند سالی ست سراسر گله ام سخت نگیر غرق پاییز ترین فصل غم و اندوهم داغدار سفر چلچله ام سخت نگیر شانه شانه پرم از هق هق تنهایی و اشک سالها در گسل زلزله ام سخت نگیر حضرت فاصله راحت بنویسم ول کن من خودم سخت ترین مرحله ام سخت نگیر شهر سهراب فقط درد مرا می فهمد لعنتی ! قایق بی اسکله ام سخت نگیر با تو و عشق و غم ثانیه ها درگیرم حضرت فاصله بی حوصله ام سخت نگیر @golchine_sher
من ابرهای بی‌شماری در گلو دارم مغرورم آنقدری که بغضم را نمی‌بارم گفتند دلگیری چرا، گفتم نمی‌دانم آه ای نمی.دانم ترینم! دوستت دارم ناگفته‌ها در سینه روی هم تلنبارند حرفش که می‌افتد به یک لبخند ناچارم از هر چه می‌ترسیدم آخر بر سرم آمد از عشق می‌ترسم تو را شاید به دست آرم هر شب خدایم را به چشمان تو می‌بازم باید خدایم را به چشمان تو بسپارم چشم تو را وقتی که دیدم زیر لب گفتم روزی به این دیوانه‌خانه می کشد کارم تا چشم‌هایت اشتباه خوب من باشند من دست از این اشتباهم برنمی‌دارم جان کندنم دور از تو نامش زنده‌مانی بود من زندگانی را از آغوشت طلبکارم یک روز می‌بارم کنارت رنج‌هایم را من ابرهای بی‌شماری در گلو دارم @golchine_sher
شب های بعد از او عذابی بی سحر بود یک لشکر اما وقت رفتن یک نفر بود رنج از میان دست هایش چکه می کرد دست پدر هفتاد پشتش کارگر بود کِی پیر شد، کی کوچ کرد از خستگی ها کاش عمر او از رنج هایش بیشتر بود بی او من انگار آخرین فرد جهانم هرگز چنین تنها نمی ماندم اگر بود با سیلی ایام صورت سرخ می کرد غمگین ترین شعر جهان بی شک پدر بود @golchine_sher