مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم
به جرم اینکه روز و شب برایت شعر میبافم
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher
هم چایی و هم ترانه باشد با من
موسیقی عاشقانه باشد با من
حتی به روی تنت اگر سنگین است
سر را بگذار ، شانه باشد با من
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher
بیا و یک نفس از آنِ من باش
و یک فنجان غزل مهمان من باش
معطر کن فضای خانه ام را
گل ارکیده ی ایوان من باش
شبیه عطر هل در چای گیلان
شبیه قند در قندان من باش
نشسته بر تنم گرمای مرداد
بیا ابری ترین آبان من باش
کویر آرزوهایم ترک خورد
ببار ای مهربان، باران من باش
دریده گرگ شک ایمانمان را
به لطفت علت ایمان من باش
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher
نترس دخترکم شام تار می گذرد
و سال های بدون بهار می گذرد
بخواب دخترکم گرچه سرد و تاریک است
که نور می رسد از راه...، صبح نزدیک است
#متین_پسندیده
#عضوکانال
#غزه
@golchine_sher
مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم
به جرم اینکه روز و شب برایت شعر می بافم
نسیمی صبحدم آورد با خود عطر مویت را
به دنبالش دویدم ...، در مسیر قله ی قافم
گهی مجنون بی لیلی ، گهی فرهاد بی شیرین
چه فرقی میکند! در عشقبازی صاف و شفافم
مرا آشفته میخواهی ؟ ببین حال خرابم را
مرا در بند میخواهی ؟ببین اکسیر بی کافم
به من گفتند باید بگذرم از تو نمی دانند
تویی سرمشق هر روزم، تویی در رأس اهدافم
#متین_پسندیده
#عضو_کانال
@golchine_sher
شبیه علت لبخند ، دوستت دارم
شبیه لذت پیوند ، دوستت دارم
ولی تو اهل سکوتی ، نه اهل شعر و غزل
مرا شکسته ای هرچند...دوستت دارم
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher
خدایا اندکی امّید لطفاً...
کمی حال و هوای عید لطفاً...
هوای نم زده با بوی اسپند
و چشمانی که میخندید، لطفاً...
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher
ما کِی به سپاه کفر و شک میبازیم؟!
تا قله نمانده راه ، پس می تازیم
با تک تک رای هایمان ای ایران
ما دست به دست هم تو را می سازیم
#متین_پسندیده
#عضوکانال
#انتخابات
@golchine_sher
چون اشک شدند و بی صدا باریدند
بر چهره ی شب رقص کنان خندیدند
احیا ، حرم امام هشتم ، شب قبل...
از سفره ی قدر سهم شان را چیدند
#متین_پسندیده
#عضوکانال
#سردار_زاهدی
@golchine_sher
خدا به خیر کند حجم بغضهایم را
خدا به خیر کند لرزش صدایم را
میان عشق و تنفر چه مرز باریکیست!
خودش به خیر کند شک نابجایم را
چه سخت میگذرد لحظههای دلتنگی
چگونه شرح دهم عمق ماجرایم را؟
اگرچه حسرت لبخند بر لبانم ماند
و شور کرد، نم اشک، طعم چایم را...
اگرچه خون غزلهای من به گردن اوست
نگیر از دل من یار بیوفایم را
من و امید رسیدن، کنار هم مُردیم
بیا دوباره غزل کن، هجا هجایم را...
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher
این روزها حس میکنم خیلی هنرمندم
با یاکریم و قُمری و گنجشک میخندم
از نردبان صبح بالا میروم ، حتی
خورشید را بالای سقف شهر میبندم
با یاس ها همصحبتم،اصلا همین دیروز
سرشاخه های یأس را از باغچه کندم
بر روی جدول های بیرنگ خیابانها
دیوانه بازی میکنم مانند فرزندم
از مردم نامهربان هرچند دلگیرم
با دوستان سادهدل شیرین تر از قندم
مردم مرا دیوانه میخوانند، حرفی نیست
بگذار شعری از جنون باشم، بخوانندم...
#متین_پسندیده
#عضوکانال
@golchine_sher