29.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• شور فرات •
.
🟥 شاعر: #محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
🟥 خواننده و آهنگساز: ساسان نوذری
🟥 تدوین و تصویرسازی: محمد عرب احمدی
⬛ کاری از مرکز فضای مجازی حقیق
@golchine_sher
• کدخدا •
.
.
کج کرد پالانِ خرش را کدخدای ما
خونِ خر و پالانِ کج ماندهست پای ما
دستِ کجی میرفت اگر سوی خر و خورجین
خرج کفن میکرد دزد بینوای ما
وقتی سرِ خر را به سوی شهر کج میکرد
پشتِ سرش میرفت تیرِ ناسزای ما
تقدیرِ ما مثلِ خروسان سَر بریدن بود
آری یکی میشد عروسی با عزای ما
در پای وافور و کباب کبک خان میسوخت
قالیچههای دستباف نخنمای ما
کِی میشد آن جا دست روی دست بگذاریم
گرگی اگر شب نیلبک میزد به جای ما
بر گردن گربه سیاهان بود تقصیرش
وقتی نمیبارید باران با دعای ما
در شیشه میکردند خونِ ما و میگفتند
رنگی ندارد بعد از این دیگر حنای ما
زاغ سیاه ایل ما را چوب میزد خان
تا کم نیارد پیشِ کفش تابهتای ما
بیدی نمی فهمید حال وروز مجنونی
تا تب نمی کردند لیلی ها برای ما
آب و هوای شهر می افتاد از چشمش
وقتی کسی رد می شد از آب و هوای ما
میگفت فردا حشرِ ذرات است می بینید
مثلِ غباری در غروب روستای ما
چوب خدا هرچند اغلب بیصدا باشد
بشنو به فرق کدخدا، چوب خدای ما
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
🌻 آفتابگردانها 🌻
تقدیم به پیشگاه آخرین موعود
کجای وسعتی از آفتاب گردانها
نشستهای به تماشای ما پریشانها؟!
کجای این شب مهتاب میزنی لبخند
به روی مزرعه ی آفتاب گردانها
شهید باغ اشارات چشمهای تواند
که ماندهاند در اوصافشان غزل خوانها
تمام جاده چراغانی نفسهایت
نشسته اند به پا بوسي ات خيابانها
زمین قلمرو گلهای آفتابی توست
زمان پر از هیجان شکوفه بارانها
دوباره دست تکان میدهی از آن سو ها
دوباره شور شگفتی است در نیستانها
کنار تپه ي نرگس مسافری میخواند
خوشا هواي تو وجشن گل به دامانها
درا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را
پرندگان پراکندهاند انسانها!
بهار مي رسد از راه تازه مثل ظهور
خوش است فرصت گل چيدن از فراوان ها
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
دستمالی سفید در دستم، آمدم سیبی از حرم ببرم
چشم بر شمع و شمعدانی ها، یک بغل یاس -دست کم-ببرم
آمدم با مسافران حرم، بتکانم تمام چشمم را
سیزده بند گریه بنویسم، باخودم سوز محتشم ببرم
در مسیر رواق آیینه، دارم از دل غبار می چینم
تا دراین روضه با اجازه ی تان، ناگهان دست بر قلم ببرم
ناگهان صحن، حوض کوثر شد، دیدم اینجا به چرخ آمده ام
تا که در باغ سوره ی طاها، سیب سرخی به هر قدم ببرم
در دلم یاکریم های کبود بین هر بیت، بال بال زدند
اصلا اینجا شگفت نیست اگر روی دستم ستاره هم ببرم
در قمم یا مدینه؟ حیرانم، یا که در مشهدم نمی دانم
مانده ام ای کریمه ای بانو! چه ازاین ساحت کرم ببرم؟!
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
• آخرین مناجات •
به خاک پای مولای مظلومان، امام علی(ع)
در نخیله میپیچد، آخرین مناجاتش
یک سحر فقط ماندهست، یک سحر به میقاتش
پیش طاق محرابش، پابرهنه مبعوثان
هم مسیح و انجیلش، هم کلیم و توراتش
نیست خم به ابرو از التقای شمشیرش
بعداز آن دونیم آمد ماه در ملاقاتش
چیست سهمش از کوفه، جزشکوفه ی ماتم
جان پناهش امابس کافی المهماتش
چشم بر دو گلدسته، بانگ دُلدُلش در گوش
در مدینه، میعادش،در بقیع ،میقاتش
عطر زخم یاس آورد، از ضریح ناپیدا
جلوه های یاسینش، جذبه های صافاتش
شامگاه نخلستان، غرق های های امشب
خیبری ست پژواکش، حیدری ست هیهاتش
صوت "قدقتل"ناگاه،کوه را تکان داده ست
رستخیز در راه ست،بنگراین علاماتش
مانده ام چه بنویسم،لیله البراتش را
در سماع،خورشیدست باتمام ذراتش
عده ای به وصفش از کفر، سر در آوردند
کفر من مسلمانی ست، نیست جای اثباتش
شور جرج جرداق است، بر جراحتم مرهم
راوی مسیحادم محو در روایاتش
صوت ابن صوحان ست، شرحه شرحه در جانم
چشم خون فشان دارد یک نم از کراماتش
جمله پنبه در گوشیم، از ملامت زاهد
تا سبو سبو مستیم، از خم سماواتش
قبةالنجف تنها شاهراه توحیدست
حکم لوکشف جاریست از تجلّی ذاتش
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
گیجم، به کدام ذوق، صحرا بروم
با یک چمدان خستگی آیا بروم؟
رسم است که سیزده به در باید کرد
من سیزدهم، کجای دنیا بروم؟!
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
• انتقام سخت "
محمد حسین انصاری نژاد
در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب،
که بیتی از آن را در آستانهی عملیات تنبیهی
« وعده صادق » علیه رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی خواندند.
📍مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
.
.
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه « فّرو إلی الامام » تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
• به دیوار تلاویو •
تلاویوست در تسخیر تهرانی مقدمها
شهیدان خدا را آن طرف بالاست پرچمها
پُرست این شاهنامه از ره و رسم ستمسوزی
به دیوار تلاویوست برق تیغ رستم ها
سلامی دست دردست رشید و باقری آن جاست
و می چرخند با نقش سلیمانی به خاتم ها
عروسک های خون آلود را هر دم روایت کن
به آهنگی حماسی بعد از این باران و نم نم ها
تمام خاک، ما را شامگاه کوفه شد هرچند
فقط یک یاعلی کافیست خرج ابن ملجمها
عقابانند آتش بال آن جا بر سر حیفا
چه خواهدکرد آتش بازی آن آتشین دم ها
به وقت انهدام گنبد آهن به خود آیید
که افتاده بر ابروی کمانداران ما خم ها
به وقت نعرهی خیبرشکن ها کمتر از کاهید
کجایید ای به وَهم خویش مثل کوه محکمها
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
•غزل خیبرشکن ۳•
تو با یک یاعلی هم میتوانی نقطهزن باشی
جهان گر قلعهی خیبر شود خیبرشکن باشی
خروش مرحبا را بشنوی از عرشیان ناگاه
تمام حنجره گر نعرهای مرحب فکن باشی
مباد ای شعر یک دم دست روی دست بگذاری
به قدر کوه باید انعکاس آه من باشی
بهاری میرسد از راه اما سخت دیگرگون
مبادا بیخبر از فرصت پرپر شدن باشی
ببینی خون زیتونزارها شربالیهود آنجا
در آن هنگامه خونخواه شهیدان یمن باشی
سراپا آتشم دست از سر من برندار ای شعر
خوشا مثل سپند اینجا عیار سوختن باشی
عصا در دست هر دم بنگری پیغمبری بر نیل
که تنها در رکابش گرم جنگ تن به تن باشی
تو هم مثل اناری چیده خواهی شد همین فردا
اگر این روزهای سرخ، در حال شدن باشی
خوشا شعر شهادت بر لبت تا صبح رستاخیز
که در هر بیت، چاووش شهیدی بیکفن باشی
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
تقدیم به ماه بنی هاشم
تیغ درکف دیده ای وقت شبیخون ماه را؟
نیمه شب ناگاه باحال دگرگون ماه را؟
تیغ در کف دیدمش بعد از خسوفی خون فشان
تا برآید گرد سرخ ازبام گردون ماه را
گردباد از خون سهراب وسیاوش ها گذشت
کاش با آهی بچرخاند کتایون ماه را
از کدام ابرو کمان زخمی به او آخر رسید
یا کدام افسانه آیا کرده افسون ماه را
گرگ ها درجستجوی یوسفند اما به چاه
دشنه آورده است وشمعی تیره شمعون ماه را
کاش می دیدند در میقات هم موساییان
ازگریبان روی دست آورده هارون ماه را
شاعران گفتند در وصفش مضامین غریب
تازه ازشام غریبان است مضمون ماه را
فایز آمد باطنین سنج ودف غرق غبار
تا به دریا بنگرد با آه مفتون ماه را
بنگرید او را چهل منزل قیامت روی نی
بشنوید از خیزران با ضرب درخون ماه را
بنگرید او را میان شیهه ی اسبان کبود
هم لگدکوب هزاران نعل وارون ماه را
دیده ای هنگامه ی شق القمر را بر فرات
دیده ای"زخم از ستاره برتن افزون"ماه را؟
دیده ای سی پاره ی خورشید را در قتلگاه
دیده ای چون سوره ای برنیزه گلگون ماه را
دیده ای پیچیده طومار امان نامه به خشم
با تمام شعله سوی شمر ملعون ماه را
با مصیبت نامه ی لیلا تماشا کرده ای
چکه چکه بر صفوف بید مجنون ماه را
دیده ای خورشید را بی وقفه دستی بر کمر
دیده بی دست وعلم برعلقمه چون ماه را...
برزمین بنگر قران ماه وخورشید آن طرف
آفتاب آمد به بالین گویی اکنون ماه را
بشکند کوه از کمر هیهات وقتی بنگرد
غرق در خون با عمود دشمن دون ماه را
بنگرید از نیزه ها هفتاد ودو شمس الشرف
بی نگین هفتاد ودو یاقوت مکنون ماه را
باد را درخیمه گاهی جرات هو هو نبود
باد هم می دید چون از خیمه بیرون ماه را
چشم زخمی می رسد بر آفتاب و بعد از آن
صیحه ی شط فرات از رود سیحون ماه را
دیده ام در ابرهای صبح اروندش مدام
چشم برمشک و علم در شام کارون ماه را
برمی آشوبد مگر هفتاد ودو زلف رها
برمی آشوبد مگرگرگی به هامون ماه را
باده می نوشد به یمن فتح برآل نبی
می زند با خیزران این ابن میمون ماه را
جام می برکف به رسم کینه خواهی می زند
خیزران بر لب به نام شرع وقانون ماه را
امشب این بانگ حجازی در بقیع آورده است
در خسوف از زخمه هایی ناهمایون ماه را
می تراود نغمه ی " یا صاحب السجن"از لبش
دیده ای در خانه ی زنجیر، مسجون ماه را؟
لشکری از روشنان با بیرق عباسی اند
می رسد هر چند تیر از کاخ صهیون ماه را
پشت سر"ابن طفیلان"،با شرار فتنه اند
کی بیالاید عدو با دود افیون ماه را
آی اسراییلیان!در شامگاهی قیرگون
بنگرید از گور، محو گنج قارون ماه را
بیرق سرخ ابوالفضلی ست لبنان را ببین
در عبور از تپه های سبز زیتون ماه را
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
بر صحن نجف آینه گردان شده بودی
یا پنجره بر صبح خراسان شده بودی
با دِعبِل از آن جاده شبی گوش به چاووش
تا صبح نشابور غزلخوان شده بودی
در باد رها، زلف کُمیت اسدی بود
بی تاب از آن جلوه کماکان شده بودی
از سمت یمن بوی اویس آمد و سرشار
از رایحه حضرت رحمان شده بودی
آن سلسله دار به دوشان ولا را
از صبح ازل، سلسله جنبان شده بودی
جانم به فدای تو و آن خشم خدایی
آری پس از آن واقعه توفان شده بودی
یا فاطمه ات بر لب و در نافله خیره
بر سوختن لانه شیطان شده بودی
در دست بهار آورت اعجاز شکفتن
سرسبز تر از صبح بهاران شده بودی
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher