eitaa logo
گلچین شعر
14.6هزار دنبال‌کننده
875 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای به بن بستی رسیده غم چو لشگر ساخته چشم بگشا بی نهایت یار ما در ساخته چند روزی در بدن مستاجریم و می رویم دلبر ما خانه را در جای دیگر ساخته زندگی آرامشش در عینک شُکر و رضاست خوشبحالش آنکه با هر رزق کمتر ساخته شان هر کس را ترازوی ادب میزان کند کی زبانِ نرم را او تیز و لب پر ساخته گر چه ما را یک به یک آغوش گیرد این عجوز حجله ها را زیر سنگ قبر مرمر ساخته شیشه گر آلوده گردد صاحبش پاکش کند کی رهایت می کند استاد گوهر ساخته @golchine_sher
دانش از مکتب صادق (ع) سرِ پا گشت و چه حیف اجر استاد مگر خانه اش آتش زدن است؟ @golchine_sher
ما در قمار عشق تماشا نمی کنیم سر می دهیم و هیچ تقاضا نمی کنیم همزاد آتشیم و سیاوش مرام و مرد ای حادثه ز چشم تو پروا نمی کنیم " میلاد حیدریم " همه شیر و حیدری بر حکم عشق ، شاید و اما نمی کنیم حتی خیال بد به حرم ها نکن عدو نابود می کنیم و مدارا نمی کنیم گر خم شود به ناز کمی گوشه چشم یار "حل " می شویم و طرح معما نمی کنیم ای باغبان ، گلی نو سپردیم دست رود شیون برای آن قد و بالا نمی کنیم زینب (ع) برای یاری آلاله ها بس است تفسیر "هَل اَتی' " به جز این را نمی کنیم ما در قمار عشق تماشا نمی کنیم سر می دهیم و هیچ تقاضا نمی کنیم @golchine_sher
آب در حسرت لبهای قمر مانده هنوز مَشک در دست ،بدن جای دگر مانده هنوز قول مردانه عباس (ع) مگر رد شدنی‌است چشمِ خشکیده طفلان به خبر مانده هنوز پدری خم شده بر زیر و زِبرهای پسر بوی پیراهنِ خونینِ پسر مانده هنوز باد در پیچِشِ زلفش به سر نیزه رسید صوت قرآنی لبها به سفر مانده هنوز باغبان دیر شده ، آب نجو ، غنچه خمید رد تیغ از بُرِشِ شاخه ی تر مانده هنوز از قَفا سر نبر ای‌خنجر و بگذر ز جفا بهت خواهر بنگر دستِ سپر مانده هنوز @golchine_sher
امام_زمان_ع ای صد هزار بار وجودم فدای تو در سینه‌ام هوا نرود جز هوای تو پیری رسید و حیف ندیدم جمال تو بیچاره آنکه عمر نبازد به پای تو ای همنشین اهلِ بلورین دلان شب کی می چِشم طنینِ خوشی از صدای تو ای کنج چشم حیدریت چشمه ی شفا درمان چه باشد آنکه شود مبتلای تو ؟ گلشن فشان هر قدمت می شود بهار انوار صلح خوشه زنان از ثنای تو بازا که باز عشق شکوفا شود ز باغ آئینه زار طلعت مهر از وفای تو از من گذشت و بالِ غزل باز بسته شد حافظ بماند از پسِ شرح صفای تو @golchine_sher
منی که مرد عمل نیستم چرا بستم قرار عاشقیت سرِ سجده تا هستم سبد سبد گل روزی نماز صبح بود که باز خواب غفلت ربود از دستم @golchine_sher
آمد بهار و میل شکفتن نمانده است از بس که زخمی ام غمِ مردن نمانده است بخشیده ام به چشم نگارم بهشت را سارق چه می بری که جز این تن نمانده است ای شیخ آب شهر پر از خون بینواست حکمی برای پاکی و شستن نمانده است جانا خدا بس است محبت نثار کن چشمی اگر برای تو روشن نمانده است وقتی که نرخ نان جو از جان گران تر است سرباز جان فدا برو میهن نمانده است کودک سرش به سطل زباله کشید و گفت این «گربه» بی غذاست که بر من نمانده است @golchine_sher
آمد بهار و میل شکفتن نمانده است از بس که زخمی ام غمِ مردن نمانده است بخشیده ام به چشم نگارم بهشت را سارق چه می بری که جز این تن نمانده است ای شیخ آب شهر پر از خون بینواست حکمی برای پاکی و شستن نمانده است جانا خدا بس است محبت نثار کن چشمی اگر برای تو روشن نمانده است وقتی که نرخ نان جو از جان گران‌تر است سرباز جان فدا برو میهن نمانده است کودک سرش به سطل زباله کشید و گفت این «گربه» بی غذاست که بر من نمانده است @golchine_sher