ای کاش طبیبی برسد حاذق و عاشق
احوال عمـومی دلم سـخت خراب است
#مرتضی_برخورداری
@golchine_sher
فصل خون گشته و لاله به کمین افتاده
آسمان گریه کنان روی زمین افتاده
در دل معرکه ای عشق و جنون می ریزد
باز فتوای شُریح است که خون می ریزد
ضربه ی تیغ رسیده ست به پیشانی ها
می چکد خون ز سر و دست سلیمانی ها
تبر ناخلفان بر چمن گُل زده است
تیر تکفیر به بال و پَر بلبل زده است
تا عمو رفت همه سوی خیام آمده اند
ناکسانند که از منبر شام آمده اند
لشکر حرمله و تیر دوشعبه در دست
بین زوار ببین کودک زائر هم هست
شعله در دست گرفتند و هیاهو دارند
چشم بر میخ در و کودک و پهلو دارند
روضه خوان آمده از اوج خطر می خواند
روضه از کودک از ترکش و سر می خواند
روضه از چادر خاکی که زمین گیر شده ست
دختری یک شبه از داغ پدر پیر شده ست
روضه داغ پس از داغ بسی سنگین است
راه گلزار به خون دلمان رنگین است
گرچه شلاق خزان آتش و تب ریخته است
نخل می سوزد و درباغ رطب ریخته است
ماهمه ملت عشقیم و شهادت غم نیست
این زمین لرزه که پایان حیات بم نیست
تا که از عشق به سردار همه لبریزیم
دستِ امید به زانو زده بر می خیزیم
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
هر صفحهٔ تقویم زمستان پدر
باریده غمی به باغ و ایوان پدر
یک عمر به انتظار سرسبز شدن
چون برف سفید گشته چشمانِ پدر
🌷🌷🌷
از جامِ لبش بادهٔ هو میریزد
از باغِ رُخش عطر وضو میریزد
یکبار پدر از ته دل آه کشد
سنگ از دل آسمان فرو میریزد
🌷🌷🌷
درمان «نداری» همه رؤیایش بود
دائم نگران صبح فردایش بود
یک عمر پدر دویده بود و اکنون
دارایی او فقط دواهایش بود
🌷🌷🌷
جنگنده و لبریز امید، اما تو...
کس نیست دگر حریف من حتی تو
با عشق پدر رستم دستانم من
ای چرخ بچرخ تا بچرخم با تو
🌷🌷🌷
دستانِ تهی، هجومِ بدحالیها
چشمانِ تکیده، لاکی قالیها
فهمیدم از این نگاهِ خوشبینانه
لیوان پدر پُر است از خالیها
#سه_گانی
تعریف پدر را قلم عشق
این گونه نوشتهست:
مردی که فرشتهست
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
#پدر
@golchine_sher
تاریکی دنیای من
علت دارد
غم هات
دوباره
آفتابی شده اند
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
#نو_رباعی
@golchine_sher
گفتیم که بر وفق مراد است عزیز
بر درد درون مان ضماد است عزیز
یک لنگه ی این عشق دو پا را بلعید
این کفش به پای مان گشاد است عزیز
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
@golchine_sher
از بس که دویده قامتش تا شده است
یک گوشه فقط غرق تماشا شده است
یکبار نشد شِکوه کند از غم خود
کفشی که غریبانه لبش وا شده است
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
@golchine_sher
همراه منی و هرکجا می آیی
تاول زده و نمانده دیگر پایی
در جا زدن ارمغان بودن با توست
ای ریگ درون کفش من،تنهایی
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
@golchine_sher