eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🏴 در عزای شب هشتم محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- نامش علیِ اکبر(ع) اما هست حیدر خَلقاً و خُلقاً هست مانند پیمبر(ص) قصدِ عبادت کرده، قامت بسته صحرا با صوتِ زیبایِ اذانش کرده محشر ممسوس در ذاتِ خدا بود و دمادم- گفته پدر با دیدنش؛ الله اکبر رزم ِ عمو عباس(ع) چشمش را گرفته آموخته جنگاوری را هر چه بهتر بسیار غمگین بود با عمه وداعش تا قلبش آرامش بگیرد خوانْد کوثر زد بوسه ای بر صورت و دستِ رقیه(س) از خیمه بیرون آمد و غم شد مقدّر بابا نگاهِ آخرش را برنمی‌داشت هنگام ِ رفتن بود و شد بسیار مضطر از پیکرش سرنیزه استقبال میکرد شمشیر می آمد به رویِ زخم ِ خنجر آمد حسین(ع) و با سرِ زانو زمین خورد چشم ِ حسودان کار دستش داد آخر افتاد پایِ پیکرِ تازه-جوانش آن پیکری که إرباً إربا شد سراسر راهِ نفس شد بسته؛ جان دادن شد آغاز از خون لبالب بود سر تا پایِ حنجر شهزاده اش را ریخت گریان در عبایش زینب(س) رسید و کربلا شد کربلا تر! @golchine_sher
🍃🏴در عزای شب تاسوعا،شب نهم محرم الحرام و 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- شدی مرهم برای هر گرفتاری که شد بیتاب به رویَش باز کردی "در" هر آنکس کرده دقّ الباب تویی در امتدادِ غربتِ "وَالوِترِ وَالمَوتور"... شبیه جدّ خود از غفلتِ مردم شدی بیتاب غم ِ تزویر شد خاری به چشمت! روز و شب داری- گلایه از نفاق و فتنهٔ تعدادی از اصحاب شبیه جدّ خود از جهلِ مردم ضربه ها خوردی تو را آواره کرده ادّعایِ عدّه ای ناباب به یادِ ظلم هایِ مستمر بر ساحتِ شیعه نداری لحظه ای آرامش و افتاده ای از خواب صدایت میزَند مظلوم! میخوانَد تو را عالَم فراهم میشود محض ِ ظهورت عاقبت اسباب تو را حس میکنم در جمکران و مسجد سهله همینکه میگذارم صورتم را خسته بر محراب رساندی در میانِ گریه ها رزقِ محرّم را شدی بانیِ هر بزم عزا با احترامی ناب تک و تنها نشستی گوشه ای و روضه میخوانی شبانگاهان به یادِ علقمه در گوشهٔ سرداب * امیدش ریخت قطره‌ قطره؛ جرعه جرعه رویِ خاک همینکه تیر؛ سمتِ مشک شد با هلهله پرتاب عطش؛ آتش به جانش زد لبِ دریا و...لب-تشنه- بخوان سقّایِ دشت کربلا محروم شد از آب عمودِ آهنین شقّ القمر کرد و خسوف آمد لبالب شد تنش از نیزه ها امّا نشد سیراب غم ِ "أدرِک أخا" خیلی در آورده ست اشکَت را غم ِ آن ساعتی که مُنکسر شد حضرتِ ارباب کنارِ من شبی در روضه-خوانیِ عمو عباس(ع) عزیزم کاش بشینی و باشم از غمت بیتاب! @golchine_sher
🍃🏴 زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در عزای شب عاشورا،شب دهم محرم الحرام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- آنکه یک عمر است با غیرت نگهدار من است رویِ خاک افتاده اما باز غمخوارِ من است بعد مادر، بعد بابا، سالها بعد از حسن(ع) رازدارم بوده و آری کَس و کارِ من است سنگ را انداختند و خونِ پیشانی او آتشم زد! باعثِ آزارِ بسیارِ من است با نگاهی سمتِ من بر پیکرش زد نیزه را... حرمله(لع) بیش از همه در فکرِ آزارِ من است میخورَد هر بار شمشیر از کنار و پشتِ سر "یا غیاثَ المُستغیثین" ذکرِ هر بارِ من است کارِ شمرِ (لع) بی حیا آغاز شد در قتلگاه رویِ تل بر سینه و بر سر زدن کارِ من است ای فدایِ این برادر که میانِ خاک و خون چشم هایِ نیمه بازش محوِ دیدارِ من است ای تمام ِ نیزه ها، ای سنگهایِ بی حیا این که زیر دست و پا افتاده سالارِ من است پُر شد از زخم و جراحت؛ جای-جایِ پیکرش در همین احوال هم حتی هوادارِ من است آه این صیدِ به خون خفته پناهِ زینب(س) است این حسینِ (ع) تشنه لب عمریست دلدارِ من است پیش چشم دیگران؛ نامرد! عریانش نکن غارتِ پیراهنش اندوهِ سرشارِ من است! @golchine_sher
🍃🏴 به امید کسب عنایت و رزق شهادت 🍃🏴 ای که نامت حک شده بر لوحِ تقدیرم حسین(ع) سرنوشتم را ببین! خیلی زمینگیرم حسین(ع) بال و پرهایم شکسته، خسته ام از این قغس سالیانی میشود از زندگی سیرم حسین(ع) نفْس؛ این مکّارِ لاکِردار پاپیچم شده راحتم کن از اسارت! بینِ زنجیرم حسین(ع) دائماً باید-نباید! لحظه لحظه بازخواست... با خودم بیش از همه والله درگیرم حسین(ع) بینِ خوبانت خجالت میکشم از معصیت روسیاهم! تیره و تار است تصویرم حسین(ع) من همان کهنه گلیمَم که طلب کرده رفو از قضا در دستِ تو افتاده تعمیرم حسین(ع) خوب خواهم شد! ببین برگشته ام مانندِ حر درس هایِ کربلایت داده تغییرم حسین(ع) غیرِ هیئت؛ خوش نیامد به مَذاقم هیچ جا هیچکس اینجا نخواهد کرد تحقیرم حسین(ع) در میان روضه با هر قطره اشکم بارها چشم پوشی کرده ای از جرم و تقصیرم حسین(ع) از کراماتَت شنیدم؛ شد یقینم بیشتر مطمنّم حاجتم را از تو میگیرم حسین(ع) میزنی امضا شهادتنامه ام را عاقبت من برایت غرقِ خون! یکروز میمیرم حسین(ع)! @golchine_sher
🍃🏴 به عشق آقا قمربنی هاشم علیه السلام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- بادِ سرگردان خبر از های و هویم را نبر پیش من یک لحظه نامی از عدویم را نبر شمر(لع) دارد نسبتی با من؛ ولی بادِ صبا سمتِ زینب(س) هرگز این راز مگویم را نبر از غضب لبریز کرده این امان نامه مرا اسمی از خشم ِ سپاهِ روبرویم را نبر آمدم ای موج! جانِ من بگو طفلِ رباب(س) میشود سیراب؟! شوقِ جستجویم را نبر دوست دارم بازگردم خیمه با دستانِ پُر ای کمان! ای تیر! با خود آرزویم را نبر جانِ سقّا آب را محکم در آغوشت بگیر مشکِ پاره!...با خجالت رنگ و رویَم را نبر شرم دارم از ترک هایِ لبانِ کوچکش لااقل پیش رقیه(س) آبرویم را نبر آب را بر آب پاشیدم ولی سمت حسین(ع)... تشنه جان دادم! پیامی از گلویم را نبر علقمه!...هرگز برای مادرم ام البنین(س)- لحظه ای حتی خبر از خونِ مویم را نبر! @golchine_sher
🍃🏴 نذر شهادت بیمار مصلحتی کربلا 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- شنیدم در غل و زنجیر با آزار می‌بردند تو را با پایِ خسته؛ رویِ سنگ و خار می‌بردند دلت میسوخت از داغِ عزیزانی که جان دادند تو را در آفتابی شعله ور؛ تبدار می‌بردند دلت میخواست میرفتی پس از دفنِ پدر اما به ضربِ تازیانه! سخت بِالإجبار می‌بردند تمام ِ راه؛ حرفِ ناروا، زخم ِ زبان، تحقیر... علی(ع) بودی! تو را با کینهٔ بسیار می‌بردند تو را از کوفه و کاخ یزید(لع) و مست هایِ پست به آن ویرانه ای که داشت حالِ زار می‌بردند چهل منزل تو را که داشتی شأنِ امامت را مسلمان هایِ نحس ِ بدتر از کفاّر می‌بردند بدونِ سیّد و سالار، با یک محملِ عریان چه بی غیرت! که با خود جمعِ دختردار می‌بردند اسارت ارثِ اجدادَت نبود و بودی آشفته- از اینکه عمّه جانت را سرِ بازار می‌بردند از اینکه عده ای با هلهله ناموسِ حیدر را میانِ سیلِ نامحرم وَ در أنظار می‌بردند گرفت از چشمهایت خواب؛ داغِ کربلا عمری امان از لحظه ای که نامی از بیمار می‌بردند تنت میسوخت و غارت به جانِ خیمه ات افتاد تو را... رأس ِ پدر را خیلِ نیزه-دار می‌بردند! @golchine_sher
غضبناک از یهودِ ظالم ِپست گرفته ظرف را با گریه در دست مسلمانیم اگر باید بمیریم در این ایّام که غزّه گرسنه است! @golchine_sher
🍃🏴 ، به شوق کسب عنایت و آمرزش 🍃🏴 پشتِ پا از هر کس و ناکس فراوان خورده ام شیشه ام که سنگ از دستِ رفیقان خورده ام تکّه تکّه از وجودم زیرِ پا افتاده است برگِ پاییزم که در دستِ خزان افتاده ام زخم ِ بازِ روی پشتم خود گواهی میدهد لحظه لحظه خنجر از یک نامسلمان خورده ام صفحه صفحه حرفهایم را نمیفهمد کسی یک کتابِ کهنهٔ بسیار-باران-خورده ام کشتیِ فرسوده ام در پنجهٔ گرداب ها دور از آرامش ِ ساحل به طوفان خورده ام اشک میریزم به حال ساده لوحیِ خودم بد هدر دادم جوانی را؛ به خسران خورده ام مجرمَم! آن مجرمی که قبلِ هر وعده غذا- کنجِ زندان سیلی از مأمورِ زندان خورده ام در خودم میریزم انواع غم ِ ناگفتنی دردمندم! جایِ دارو داغِ پنهان خورده ام هست تنها همدم تنهایی ام؛ تنها حسین(ع) خوب میدانَد چه زخم از نارفیقان خورده ام مثل اجدادم رسیده رزقم از دستِ حسین(ع) من فقط پایِ همین سفره ست که نان خورده ام از تکبّر دور و سر تا پا فقط آرامش اَند غبطه ها بر حالِ خوبِ اهلِ ایمان خورده ام هر شب جمعه کنارِ چایِ روضه سالهاست... حسرتِ جا ماندن از خیلِ شهیدان خورده ام! @golchine_sher
🍃🏴 در عزای اول ماه صفر؛ ورود کاروان آل الله(ع) به شهر شام 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- تمام کوچه ها و خانه ها مانده ست در ابهام چراغانی نبوده تا به حال اینقدر شهرِ شام برای اولِ ماهِ صفر تبلیغ می‌کردند به جایِ سوگواری؛ سور و ساتِ جشن شد اعلام رسیده کاروان!...با هلهله رفتند استقبال امان از داغِ پنهانی و بغض ِعالم ِاسلام به زینب(س) جایِ خوش-آمد بد و بیراه میگفتند نمی افتاد یک ثانیه از لبهایشان دشنام برایِ کاروانِ خسته-دل؛ جایِ پذیرایی پیاپی سنگ می بارید از اطرافِ پشتِ بام بساطِ عدّه ای کافر فراهم شد! معاذَالله... گمانم بود حتی گوشه ای ظرفِ شراب و جام امان از پایکوبی و لباس و‌ پرچم ِرنگی چه ساعاتِ بدی طی شد برای زینب(س) و أیتام یتیمانی که می‌خوردند جای آب و نان؛ سیلی... امان از کوچه های مملو از عطرِ خوش ِ إطعام صدا زد بی حیا مردی که قطعاً بود بی غیرت- پس از کلّی تماشا؛ حضرتِ مستوره را با نام به چشمانِ حسینش(ع) روی نیزه خیره شد زینب(س) دو قطره اشکِ غم از گوشهٔ معجر چکید آرام! @golchine_sher
🍃🏴 در عزای شبِ پنجم ماه صفر 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- مینویسم یارقیه(س) اشک؛ جاری میشود حسّ و حالِ چشم هایم سوگواری میشود روضه اش سنگین و میگویم فقط لعنت به زجر میدوانْدَش! سهم پایَش زخم ِ کاری میشود آه از خارِ مغیلانی که تاول را شکافت آه بیتاب است! کارش گریه زاری میشود بیقرارش بود! فکرش را نمیکرد اینچنین رأس بابایش به روی نیزه قاری میشود داغهایش یک طرف اما ببین اینروزها زائری دیگر ندارد! بردباری میشود... صبرمان دارد از این ماتم به پایان میرسد اینکه پس کِی؟ دشمن از دُورش فراری میشود؟! پس کدامین روز اطرافِ ضریحِ کوچکش از حرامی هایِ پُر آزار؛ عاری میشود؟! پُر تردّد میشود یکروز مثلِ کربلا... مثلِ مشهد غرقِ خادم-افتخاری میشود پنجم ِ ماهِ صفر، کنج حرم، در نورِ ماه... پایِ شمعی سوخته شب زنده داری میشود روضه خوان می آید و ذکرِ مصیبت میکند یادِ شبهایِ خرابه؛ اشک، جاری میشود! @golchine_sher
🍃🏴 در حسرت زیارت اربعین 🍃🏴 ایکاش که در حسرتِ دریا نمانم مثلِ کویرِ تشنه لب؛ اینجا نمانم کاری کُند ایکاش اشکِ روضه تا که- سرگرم ِ حقّه-بازیِ دنیا نمانم دل دل نکن! تا بیشتر از این عزیزم چشم انتظارِ لحظهٔ امضا نمانم باید سیاهی لشکرَت باشم! بیایم... بینِ عزادارانِ تو رسوا نمانم با کاروانِ عشق؛ راهی کن مرا تا- امسال هم از کربلایت جا نمانم تنها تو را دارم در این دنیا و ایکاش در خانه با داغِ حرم تنها نمانم روشن شود چشمَم بر ایوانِ طلایَت در حسرتِ شش گوشهٔ زیبا نمانم راهی شوم ایکاش!..با چشمانِ گریان خیره به پابوسیِ زائرها نمانم من داغدارِ حنجرِ خشکِ تو هستم اصلا چرا لب-تشنه در گرما نمانم؟! پایِ پیاده، اربعین، موکب به موکب در آرزویِ جنّةُ الأعلی نمانم یا سیّدالأحرار! میخواهم جدا از- جمعیّتِ زوّارِ پایین-پا نمانم! @golchine_sher
🍃🏴 به شوق برات کربلا 🍃🏴 راه رفتن عقبِ قافله خیلی سخت است خواب و بیداریِ در سلسله خیلی سخت است بارها گریه کنان خورد زمین!...رفتن با- پایِ زخمیِ پُر از آبله خیلی سخت است گفت با آه؛ رقیه(س) نگران و دلتنگ... با پدر داشتنِ فاصله خیلی سخت است منتظر ماندنِ زینب(س) سر دروازهٔ شام بینِ نامحرم و در هلهله خیلی سخت است خوانْد!...گرچه به خدا در غل و زنجیرِ مدام خواندنِ رکعتی از نافله خیلی سخت است گفت "بابا" و کتک خورد و به من ثابت شد پیشِ نامردِ حرامی؛ گله خیلی سخت است جان به لب میرسد و آه که با رأس ِ پدر- نیمه-شب صحبتِ با حوصله خیلی سخت است مقتلش کنجِ خرابه! دم ِ آخر گریان... شرحِ پُر گریهٔ این قائله خیلی سخت است * اربعین از کرَم مادرسادات اگر- یک گذرنامه نگیری "صله"...خیلی سخت است همه رفتند و به همراهِ رقیه(س) خواندم: دردِ جا ماندنِ از قافله خیلی سخت است! @golchine_sher