شعر می گويم برايت، اين ازآن همواره هاست
از تو می گويم، اتاقم غرق كاغذ پاره هاست
ناگهان می خواهمت ديوانه وار از هر جهت
فرق عشق و عقل گاهی در همين يكباره هاست
از تو ممنونم كه جانم را به لب آورده ای
كار دنيا جان به لب آوردن بی چاره هاست
صبر كردم تا بيايی چشم تو مستم كند
غافل از اينكه خماری قسمت ميخواره هاست
دير خواهد شد جهانم را در آغوشت بگير
ارتعاش بازوانت بستر گهواره هاست
قد كشيدم تا ببوسم يار را فرصت نبود
سربه زيرب موعد جان كندن فواره هاست
#مریم_رزاقی
@golchine_sher
آمدی و فکر کردم نیمه ای از من رسید
نوبتی باشد اگر هم ، نوبت این زن رسید
آبرویی را که عمری جمع کردم پیشکش
خوش به حال من اگر آتش به این خرمن رسید
فکر کردم می توانی و مداوا می کنی
زخم هایی را که هم از دوست هم دشمن رسید
هیچ ردی نیست از یوسف خودم هم گم شدم
دست کم یعقوب دستانش به پیراهن رسید
فصل هایم جابجا شد در دل اردیبهشت
ناگهان سیل آمدو برف آمدو بهمن رسید
چتر را برداشتم باران نمی آید ولی
آمدو دیدم ترا و وقت باریدن رسید
#مریم_رزاقی
@golchine_sher
شعر می گويم برايت اين از آن همواره هاست
از تو می گويم اتاقم غرق كاغذ پاره هاست
ناگهان می خواهمت ديوانه وار از هر جهت
فرق عشق و عقل گاهی در همين يكباره هاست
از تو ممنونم كه جانم را به لب آورده ای
كار دنيا جان به لب آوردن بی چاره هاست
صبر كردم تا بيايی چشم تو مستم كند
غافل از اينكه خماری قسمت ميخواره هاست
دير خواهد شد جهانم را در آغوشت بگير
ارتعاش بازوانت بستر گهواره هاست
قد كشيدم تا ببوسم يار را فرصت نبود
سربه زيری موعد جان كندن فواره هاست
#مریم_رزاقی
@golchine_sher
آمدی و فکر کردم نیمه ای از من رسید
نوبتی باشد اگر هم ، نوبت این زن رسید
آبرویی را که عمری جمع کردم پیشکش
خوش به حال من اگر آتش به این خرمن رسید
فکر کردم می توانی و مداوا می کنی
زخم هایی را که هم از دوست هم دشمن رسید
هیچ ردی نیست از یوسف خودم هم گم شدم
دست کم یعقوب دستانش به پیراهن رسید
فصل هایم جابجا شد در دل اردیبهشت
ناگهان سیل آمدو برف آمدو بهمن رسید
چتر را برداشتم باران نمی آید ولی
آمدو دیدم ترا و وقت باریدن رسید
#مریم_رزاقی
@golchine_sher
نيمی از من به خانه برگشته نيمه ی ديگرم خيابانست
نيمی از من رهاتر از طوفان ، نيم ديگر اسير زندانست
نيمی از من همين كه ميبينی ، ساده و بی خيال و معمولی
مثل روحی هميشه سرگردان ، نيمه ديگرم كه پنهانست
در بهار از جدا شدن گفتی، باخودم گفتم ای دل غافل
گول تقويم را بپا نخوری ، تازه اين اول زمستانست
دل به دست تو دادم و ديدم ، حيف و صدحيف زود فهميدم
دل نگه داشتن چه دشوارست دل شكستن چقدر آسان ست
ابری ام ميروم قدم بزنم چشم من رازدار خوبی نيست
خوب شد ديگران نمی بينند اشكهايی كه زيرباران ست
بين ما خط فاصله هربار ، زلزله پشت زلزله بسيار
بسكه ازترس رفتنت لرزيد دل كه دل نيست شهر ويرانست
روی قول زنانه ام هستم قول مردانه ات اگرچه شكست
من فروشنده نيستم اما مشتری مثل تو فراوانست
#مريم_رزاقی
@golchine_sher
نيمی از من به خانه برگشته نيمه ی ديگرم خيابانست
نيمی از من رهاتر از طوفان ، نيم ديگر اسير زندانست
نيمی از من همين كه ميبينی ، ساده و بی خيال و معمولی
مثل روحی هميشه سرگردان ، نيمه ديگرم كه پنهانست
در بهار از جدا شدن گفتی، باخودم گفتم ای دل غافل
گول تقويم را بپا نخوری ، تازه اين اول زمستانست
دل به دست تو دادم و ديدم ، حيف و صدحيف زود فهميدم
دل نگه داشتن چه دشوارست دل شكستن چقدر آسان ست
ابری ام ميروم قدم بزنم چشم من رازدار خوبی نيست
خوب شد ديگران نمی بينند اشكهايی كه زيرباران ست
بين ما خط فاصله هربار ، زلزله پشت زلزله بسيار
بسكه ازترس رفتنت لرزيد دل كه دل نيست شهر ويرانست
روی قول زنانه ام هستم قول مردانه ات اگرچه شكست
من فروشنده نيستم اما مشتری مثل تو فراوانست
#مريم_رزاقی
@golchine_sher
اگر از طاقت طاق تو سرریزم حلالم کن
اگر این روزها با خود گلاویزم حلالم کن
تو دریای هزاران رودی و من جوی باریکی
در استغنای تو بسیار ناچیزم حلالم کن
شنیدم تازگی ها شعر های شاد می خوانی
برایت مثل یک شعر غم انگیزم حلالم کن
شبیه باد در موی تو میپیچند حرفی نیست
شبیه کوه در پای تو می ریزم حلالم کن
چه فرهادی که شیرین را به حال خود رها کردی
اگر من مفت چنگ خسرو پرویزم حلالم کن
خدا در جدول تقویم حتی از تو دورم کرد
اگر صبح بهاری ، عصر پاییزم حلالم کن
حلالت کرده ام گر آفتاب این و آن باشی
حلالم کن اگر باران یکریزم حلالم کن
#مریم_رزاقی
@golchine_sher
نامت كه برگرفته ز نام اقاقی است
در من هنوز هم كه هنوز است باقی است
ای آن طرف تر از همه از من قبول كن
برخورد عشق با دل ما اتفاقی است
يارا! شنيده ام كه به دريا رسيده ای
اما هنوز هم دل ما باتلاقی است
من احتمال می دهم اين آسمان سبز
با لحظه های بال و پرم در تلاقی است
می نوشم از نگاه تو يك جرعه روشنی
روزی كه چشم مست تو ای عشق ساقی است
باور كن از هميشه برايم مهمتری!
حالا كه از تمامی تو هيچ باقی است
#مريم_رزاقی
@golchine_sher
نيمی از من به خانه برگشته نيمه ی ديگرم خيابانست
نيمی از من رهاتر از طوفان ، نيم ديگر اسير زندانست
نيمی از من همين كه ميبينی ، ساده و بی خيال و معمولی
مثل روحی هميشه سرگردان ، نيمه ی ديگرم كه پنهانست
در بهار از جدا شدن گفتی، باخودم گفتم ای دل غافل
گول تقويم را بپا نخوری ، تازه اين اول زمستانست
دل به دست تو دادم و ديدم ، حيف و صدحيف زود فهميدم
دل نگه داشتن چه دشوارست دل شكستن چقدر آسان ست
ابری ام ميروم قدم بزنم چشم من رازدار خوبی نيست
خوب شد ديگران نمی بينند اشكهايی كه زيرباران ست
بين ما خط فاصله هربار ، زلزله پشت زلزله بسيار
بسكه ازترس رفتنت لرزيد دل كه دل نيست شهر ويرانست
روی قول زنانه ام هستم قول مردانه ات اگرچه شكست
من فروشنده نيستم اما، مشتری مثل تو فراوانست
#مريم_رزاقی
@golchine_sher
روح تو شاد ای دل سامان نيافته!
ای شعر نيمه كاره ی پايان نيافته!
ابری ترين ترانه ی مازندرانی ام !
ای هيچ وقت فرصت باران نيافته!
موسای رفته در دهن اژدهای من !
اب سوخته ! خليل گلستان نيافته !
ای آبرو گذاشته در جستجوی عشق !
هم اين زدست داده و هم آن نيافته!
روح تو شاد خوب بخوابی مرا ببخش!
مرگ اينچنين شبيه تو مهمان نيافته !
#مريم_رزاقی
@golchine_sher