eitaa logo
گلچین شعر
16.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
428 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی آمد بهارم را خزان کرد... زحسرت قامتم را چون کمان کرد... دلم را برده با خود دادِ و بی‌داد... مرا گمنام و بی‌نام و نشان کرد... ندیدم بعد او رنگ خوشی را... مرا تبعیدِ وادیِ فغان کرد... مرا از او نگاهی ساده بس بود... دریغا او زمن خود را نهان کرد... به مهرویان دگر دل من نبندم... که خون بر این دلِ بی‌همزبان کرد... نکردم هرگز او را لعن و نفرین... خدا را او برایم جاودان کرد... @golchine_sher
غم که از حد بگذرد... دیوانه مجنون می‌شود... عاشق ِ وابسته از... دوری دگرگون می‌شود... @golchine_sher
باران آمد و غمت نشانم داد... که من مردِ روزهای بی تو نیستم... @golchine_sher
شرمنده‌یِ پاییز و بهارم بی تو پامالِ غم و، زار و نزارم بی تو... برگشته‌ام از مقبره‌یِ خاطره‌ها اندوهِ پس از دفن و مزارم بی تو... @golchine_sher
هجرِ تو،مرگِ بهارانِ من‌است رفتنت نقطه‌ یِ پایانِ من‌است دلبَرم...عمرِ...من ارزانیِ‌تو زندگی بعدِ تو زندانِ من‌است. . . @golchine_sher
دستم بدهد بهانه‌ ای می‌میرم یا نامه‌ ی عاشقانه‌‌ ای می‌میرم با دوست چنان‌خوشم،که‌از دیدارش حتّی بدهد نشانه‌ ای می‌میرم @golchine_sher
من دلم تنگ‌ست احوالی ندارم روبه راه چشم بر در مانده ام با خود ندارم غیرِ آه... پا به ماهم باز هم دردِ غزل آغاز شد باز دارد می‌رسد نوزادِ گریانی ز راه... می‌کشم افتان‌و خیزان خویش‌‌را بی‌دست‌و پا باز باران ، باز آه و ناله و افسوس و چاه... مستم‌از بس خونِ‌دل خوردم زجامِ غم رفیق بس‌که‌در عزلت نشستم سر به‌زانو روبه‌ماه... روزگاری کوه بودم، تکیه گاهِ امنِ تو مرحبا با رفتنت می‌سازی از یک کوه کاه... می‌روم با یک جهان دلتنگی و دل‌واپسی می روم با بی‌قراری در هوای یک نگاه... کاش از یادت نمی‌بردی مرا ای سنگ‌دل آهِ این آیینه می‌گیرد تو را یک روز ! آه..! @golchine_sher
بعدِ تو روز و شبم، دنیای من تکرار بود جای دستت نازنین‌ در دستِ من سیگار بود... زحمتِ تنهایی‌ام را حضرتِ غم می‌کشید وسعتِ رسوایی‌ام سرخطِّ هر اخبار بود... هاله‌ای از دود، زانو در بغل، مردی غریب سایه‌ی تلخِ سکوت‌ افتاده بر دیوار بود... ابرِ غمگینِ غزل هم شوقِ باریدن نداشت توده‌ی بغضِ غریبم خسته از انکار بود... می‌فشردم بر جگر دندانِ صبرِ کوچه را هر گذر یک کربلا، صد مثنوی آزار بود... هم‌چو سروی بی‌خبر از کینه‌ی دستِ تبر دسترنجِ عمرِ من بازیچه‌ی اغیار بود... سادگی کردم نباید می‌سپردم از نخست دل که در آیینِ رندان مخزن‌ُ الاسرار بود... می‌رسید از باغِ دل هردم شهیدی لاله‌گون روزگاری اشتیاقم این‌چنین بر دار بود... رسمِ دنیا، امتحان یا جبر حالا هرچه بود دستِ تقدیر از قضا همواره با کفتار بود... این‌چنین دستِ خزان زد بر لبم مُهرِ سکوت ورنه پشتِ بغضِ لالم صحبتی بسیار بود... @golchine_sher
بگو ای مرگ از کارم، گِره وا می‌کنی یا نه؟ مرا در قلبِ چون سنگش بگو جا می‌کنی یا نه..؟ وصالش‌ را به‌جان می‌خواهم امّا تو، بگو دنیا قمارِ عاشقان را هم، مهیّا می‌کنی یا نه..؟ من‌ از آن‌دم که‌دل‌ دادم، سوالی بود با خویشم که ای سودای جان با دل، مدارا می‌کنی یا نه..؟ غزل پردازِ شیرینم، غزالِ دشتِ آمالم بگو این شامِ قطبی‌ را، تو فردا می‌کنی یا نه..؟ تو را جانِ غزل‌هامان، کمان‌ ابرو بگو با من مرا با مهرِ دیدارت، شکوفا می‌کنی یا نه..؟ من‌ و جانم تو و تیغت، بزن‌ ای‌ دوست بسم‌الله بگو فرجامِ این ره را، تو زیبا می‌کنی یا نه..؟ کشاندی با غمت پروانه را در پیله بر آتش مرا در خون و خاکستر تماشا می‌کنی یا نه..؟ @golchine_sher