eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
432 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم نَنَهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بُود خواب نباشد در پیش قَدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمی‌کنی؟ خدای چاره ساز را ، چرا صدا نمی‌کنی؟ به هر لب دعای تو فرشته بوسه می‌زند برای درد بی امان چرا دعا نمی‌کنی؟ ز پرنیان بسترت شبی جدا نبوده‌ای پرند خواب را ز خود چرا جدا نمی‌کنی؟ به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می‌کند به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی‌کنی؟ سحر ز باغ ناله ها ، گل مراد می‌دمد به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی‌کنی؟ دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود پرنده ی اسیر را ، چرا رها نمی‌کنی؟ ز اشک نقره فام خود به کیمیای نیم‌شب مس سیاه قلب را چرا طلا نمی‌کنی؟ به بند کبر و ناز خود از آن اسیر مانده‌ای که روی عجز و بندگی به کبریا نمی‌کنی؟ @golchine_sher
چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمی‌کنی؟ خدای چاره ساز را ، چرا صدا نمی‌کنی؟ به هر لب دعای تو فرشته بوسه می‌زند برای درد بی امان چرا دعا نمی‌کنی؟ ز پرنیان بسترت شبی جدا نبوده‌ای پرند خواب را ز خود چرا جدا نمی‌کنی؟ به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می‌کند به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی‌کنی؟ سحر ز باغ ناله ها ، گل مراد می‌دمد به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی‌کنی؟ دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود پرنده ی اسیر را ، چرا رها نمی‌کنی؟ ز اشک نقره فام خود به کیمیای نیم‌شب مس سیاه قلب را چرا طلا نمی‌کنی؟ به بند کبر و ناز خود از آن اسیر مانده‌ای که روی عجز و بندگی به کبریا نمی‌کنی؟ @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مُژه برهم نَنَهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قَدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
لب را هنر خنده بیاموز وگرنه گریاندن یک جمع پریشان هنری نیست @robaiiyat_takbait
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم نَنَهد عاشق صادق آن را که به دل عشق بُوَد خواب نباشد در پیش قَدَت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
مهلت ما اندک است و عمر ما بسیار نیست در چنین فرصت ، مرا با زندگی پیکار نیست با نسیم عشق ، باغ زندگی را تازه دار ورنه کار روزگارِ کهنه جز تکرار نیست @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
در دلِ سنگ دلبران‌، ناله اثر نمی‌کند چاره‌ی داغ هجر را، دیده‌ی تر نمی‌کند بس‌که گرفتم ابر غم، روزنه‌ی بهار را چلچله‌ای ز بام ما، میل گذر نمی‌کند راه دراز، پیش رو، بار گناه، پشت سر فکر سفر نمی‌کنی، مرگ خبر نمی‌کند خفته به خاک تیره بین خیل دلاوران ولی یک تن از این تهمتنان، سینه سپر نمی‌کند بیهده بر درندگان، نسبت شر چه می‌دهی؟ کاین همه فتنه در جهان، غیر بشر نمی‌کند یوسف مصر را بگو: سکه به نام خود مزن هر پسری عزیز شد یاد پدر نمی‌کند ناله‌ی آتشین من، شعله به جان شب زند کانچه به عمر کرده‌ام، مرغ سحر نمی‌کند سرزنشم مکن اگر از همه پا کشیده‌ام طبع لطیف آدمی با همه سر نمی‌کند @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آن را که به دل عشق بوَد خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بی تاب نباشد  چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد  هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آن را که به دل عشق بوَد خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد  گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher