eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
430 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
روزها فكر من این است و همه شب سخنم كه چرا غافل از احوال دل خویشتنم از كجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود؟ به كجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟ مانده‌ام سخت عجب، كز چه سبب ساخت مرا؟ یا چه بوده ست مراد وی از این ساختنم؟ خرّم آن روز كه پرواز كنم تا بر‍‍ِ دوست به امید سر كویش، پَر و بالی بزنم كیست آن گوش، كه او می‌شنود آوازم؟ یا كدامین كه سخن می‌نهد اندر دهنم من به خود نامدم اینجا، كه به خود باز روم آنكه آورد مرا، باز برد تا وطنم مرغ باغ ملكوتم، نیم از عالم خاك چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم @golchine_sher
هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود گر دلی بیازاری! @golchine_sher
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ دانی که پس از عمر چه ماند باقی مهر است و محبت است و باقی همه هیچ @golchine_sher
بیدار شو ای دل ڪه جهان می‌گذرد وین مایهٔ عمر رایگان میگذرد در منزل تن مَخُسب و غافل منشین ڪز منزل عمر ڪاروان میگذرد @golchine_sher
ای در دل من، میل و تمنا، همه تو! وندر سر من، مایه سودا، همه تو! هر چند به روزگار در می نگرم امروز همه تویی و فردا همه تو @golchine_sher
اندر دل بی‌وفا غم و ماتم باد آن را که وفا نیست ز عالم کم باد دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد @golchine_sher
بی‌همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود ...! @golchine_sher
بی‌همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود ...! @golchine_sher
ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن باغ جان را تازه و سرسبز دار قصد این مستان و این بستان مکن چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن خلق را مسکین و سرگردان مکن بر درختی کآشیان مرغ توست شاخ مشکن مرغ را پران مکن جمع و شمع خویش را برهم مزن دشمنان را کور کن شادان مکن کعبه اقبال این حلقه است و بس کعبه اومید را ویران مکن این طناب خیمه را برهم مزن خیمه توست آخر ای سلطان مکن نیست در عالم ز هجران تلخ‌تر هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن @golchine_sher
بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود خمر من و خمار من باغ من و بهار من خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود @golchine_sher
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد راه دهید یار را آن مه ده چهار را کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد چاک شده است آسمان غلغله‌ای‌است در جهان عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما زان که ز گفت‌و‌گوی ما گرد و غبار می‌رسد @golchine_sher
صبح است و صبا مشک فشان می گذرد دریاب که از کوی فلان می گذرد برخیز چه خُسبی که جهان می گذرد بوئی بِستان که کاروان می گذرد @robaiiyat_takbait