eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
435 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه مرحمتش مرهم است و دلداری‌ست بگو طبیب نکوشد که زخم من کاری‌ست به یک نگاه سپردم دل و ندانستم که شیوه‌ تو و چشم تو مردم آزاری‌ست چگونه خانه و میخانه را تمیز دهم منی که خونِ دلِ تاک در رگم جاری‌ست هزار یوسف مصری به سکه‌ای بستان بساطِ شهر پر از دلبرانِ بازاری‌ست برای ما که پر و بال خویش را چیدیم رها شدن زِ قفس اولِ گرفتاری‌ست @golchine_sher
رها کُنش که بفهمد بلای طوفان چیست پرنده‌ای که ندانست لطف زندان چیست چه لاله‌ها که‌ در این دشت واژگون شده‌اند یکی بپرسد از ایشان که در گریبان چیست طبيب بود که درد مرا دو چندان کرد که گفت عاشقی، اما نگفت درمان چیست من از صفات رئوف الرحیم دانستم امیدبخش‌ترین آیه‌های قرآن چیست اگرچه معتقدم هرچه هست حکمت توست بگو که فلسفه‌ی رنج‌های انسان چیست؟ @golchine_sher
چشم‌هایت با من است، اما دلت با دیگری‌ست دل به این آیینه‌ها بخشیدن ازخوش‌باوری‌ست کوشش بیهوده کردم تا فراموشش کنم کار غم در خاطر دیوانگان یادآوری‌ست بیخبر در کورە‌ی محنت مذابت می‌کند ْعشق جانسوز است، اما کارگاه زرگری‌ست ِحسرت دریا ندارم در دل مهتابی‌ام گرچه مردابم، ولی سرتاسرم نیلوفری‌ست من نه تاریکم شبیه شب، نه روشن مثل روز چون غروبی گرگ و میشم، بخت من خاکستری‌ست @golchine_sher
برای فتح تو ترفند من یقینی نیست که ناشناخته‌تر از تو سرزمینی نیست تو باردار هزار احتمال مجهولی که در هوای تو امکان پیش‌بینی نیست بیا به متن مضامین عشق برگردیم مناسب من و تو حاشیه‌نشینی نیست به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم ولی به بدرقه‌ی اشک آستینی نیست تمام مردم دنیا به دین خود باشند برای من که مقدس‌تر از تو دینی نیست @golchine_sher
از شهر می‌رانند عاشق پیشه‌ها را فرهادها را، کوه‌ها را، تیشه‌ها را کندند و خشکاندند و سوزاندند در باغ گلبرگ‌ها را، ساقه‌ها را، ریشه‌ها را دنیا دلش سنگ است در پستو نهان کن آیینه‌ها را، کوزه‌ها را، شیشه‌ها را سودایی‌ام، عمری‌ست با خود می‌کشانم سنگینی غمگین‌ترین اندیشه‌ها را این جنگل آشفته جای شیرها نیست ارزانی کفتارها کن بیشه‌ها را ...! @golchine_sher
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم عمر، سرگرمی طفلانه‌ی روز و شب ماست دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم بی‌هدف این همه چون باد دویدن تا کِی! دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم دلْ نه دیوانه‌ی عشق است، نه فرزانه‌ی عقل هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم @golchine_sher
دیگر از حرف و حدیث دل و دین خسته شدم از رجزخوانی تردید و یقین خسته شدم عمر، سرگرمی طفلانه‌ی روز و شب ماست دیگر از بازی خورشید و زمین خسته شدم بی‌هدف این همه چون باد دویدن تا کِی! دلِ دیوانه کمی هم بنشین، خسته شدم در پیِ صیدِ تو، ای مرغِ سعادت، همه عمر بس که بیهوده نشستم به کمین، خسته شدم دلْ نه دیوانه‌ی عشق است، نه فرزانه‌ی عقل هم از آن رنج کشیدم، هم از این خسته شدم @golchine_sher
خودی‌ها دشمنند آخر چه امیدی به دیگرها برادر را به چاه انداختند اینجا برادرها نمی‌دانی چقدر از خواندن تاریخ بیزارم پُرند از واقعیت‌های ننگ‌آمیز دفترها چرا این‌قدر مردم مثل موج و صخره در جنگند خداوندا، نمی‌دانم چه سودایی‌ست در سرها به شوق روی باز دوستان رفتیم، اما حیف که برخوردیم ناغافل به قفل بسته‌ی درها خبر دارند در بندند وقتی بازمی‌گردند مگر آدم بیاموزد وفا را از کبوترها ...! @golchine_sher
کسی خیره بر من در آیینه‌هاست برایم چقدر این نگاه آشناست بگویم منم! اشتباهی‌ست محض بگویم تویی! باز حرفم خطاست ندانستم آخر که بود و چه گفت شبیه من است آنگه از من جداست بگو کشتی غرقه در موج‌ها! در این ورطه تنها خدا ناخداست منم شمعِ گریانِ آتش‌زبان صدایی ندارم، سکوتم رساست به من گفت در گریه گاهی بخند عجیب است این هم از آن حرف‌هاست @golchine_sher
آیینه‌ای کو که دل به او بسپارم تا نشود رهسپار باد، غبارم روی به آیینه روبروشدنم نیست آه از آهی که در بساط ندارم! خانه‌ات آباد، ساقیا که خرابم پُر کن پُر کن پیاله را که خمارم گرچه کمی تازه‌کار راه جنونم وقت سفر با شراب، کهنه‌سوارم رودم و دلتنگ کوه، کاش که می‌شد بار‌ دگر سر به دامنش بگذارم! کاش که با لطف آفتاب به دریا ابر شوم تا دوباره باز ببارم! @golchine_sher
برای فتح تو ترفند من یقینی نیست که ناشناخته‌تر از تو سرزمینی نیست تو باردار هزار احتمال مجهولی که در هوای تو امکان پیش‌بینی نیست بیا به متن مضامین عشق برگردیم مناسب من و تو حاشیه‌نشینی نیست به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم ولی به بدرقه‌ی اشک آستینی نیست تمام مردم دنیا به دین خود باشند برای من که مقدس‌تر از تو دینی نیست @golchine_sher
کنون منم یکی از بی‌نصیب‌های جهان به تنگ آمده‌ام از فریب‌های جهان به ورشکستگی عشق بیمناکم چون ز نقد عاطفه خالی‌ست جیب‌های جهان مرا که پیرو انجیل چشم‌های توام کشیده‌اند چنین بر صلیب‌های جهان اگر به جاذبه‌ی چشم خود اشاره کنی به دامن تو می‌افتند سیب‌های جهان کنون من و شب و غربت، کنون تو و فانوس کمی بگیر سراغ از غریب‌های جهان @golchine_sher