eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
700 عکس
253 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب دلِ من رفته به مهمانیِ عشق تا بشنَوَد آوای غزلخوانیِ عشق ای کاش که عاشقانه‌تر آید باز از این سفرِ شگفت و عرفانیِ عشق @golchine_sher
خدا را شكر، آهی هست، گاهی همدمی دارم در اين هنگامه‌ی بی همدمی، شادم غمی دارم... مخواه از من كه با اشكی بريزم هيبت خود را كه روی شانه‌های خسته‌ام ارگِ بَمی دارم هوای بی کسی بعد از تو آن‌سان آدمم كرده كه در هر خانه‌ای پا می‌گذارم مَحرمی دارم! برای سيب دادن دستِ مردم، شاخه خم كردم شما دست كجی دارید و من دست خَمی دارم كويری با تفاخر گفت: دريا بوده ام روزی... تو اما قطره‌ای! گفتم: اقلاً من نَمی‌دارم! چيَم جز «اشک و آه و خشم و غربت؟» پس رهايم كن كه با اين «آب و باد و خاک و آتش»، عالمی دارم! @golchine_sher
نوشتم اول خط: بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی «لا یُمکن الفرار از عشق» که پُر شده‌ست جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس «اَجَنَّنی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر، ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حُسن مطلع شد همان سری‌ست که بُرده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پُر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک: الف، لام، میم، طاها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده‌ست بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده‌ست و سر از نیزه‌ها درآورده‌ست جدا شده‌ست و نیفتاده است از پا سر صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر :: دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
منم ماه زیبای اردیبهشت نگهبان آتش ، مقدس سرشت عروس بهارم پر از عطر و گل که پیشانی ام را خدا خوش نوشت @golchine_sher
قول می دهم هرگز تو را کتاب نکنم این مردم شعر نمی خوانند و تو در کتابفروشیها خاک خواهی خورد. @golchine_sher
هنوز گر چه صدایت غریب و غمگین است بلند حرف بزن،گوش شهر سنگین است بلند حرف بزن ماه بی قرینه،ولی مراقب سخنت باش،شب خبرچین است مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق شنیده‌ام که مجازات عشق سنگین است اگر به نام تو دستی به آسمان برخاست گمان مبر که دعا می‌کنند،نفرین است.... به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است مرا به خوب شدن وعده می‌دهی اما شنیده‌ام همه‌ی وعده‌ها دروغین است به حال و روز بد پیش از این چه می‌نالی؟ چه ماجرا که به تقدیرمان پس از این است... @golchine_sher
دوستت دارم ؛ و چقدر توضیح دادنِ حرف‌هایِ ساده سخت است! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شد قصه تمام با رفتن تو پایان تمام عشق ها غمگین است @golchine_sher
چشم‌هایت با من است، اما دلت با دیگری‌ست دل به این آیینه‌ها بخشیدن ازخوش‌باوری‌ست کوشش بیهوده کردم تا فراموشش کنم کار غم در خاطر دیوانگان یادآوری‌ست بیخبر در کورە‌ی محنت مذابت می‌کند ْعشق جانسوز است، اما کارگاه زرگری‌ست ِحسرت دریا ندارم در دل مهتابی‌ام گرچه مردابم، ولی سرتاسرم نیلوفری‌ست من نه تاریکم شبیه شب، نه روشن مثل روز چون غروبی گرگ و میشم، بخت من خاکستری‌ست @golchine_sher
اهل دنيا همچون كاروانيانى هستند كه آنان را به سوى مقصدى مى برند و آنها در خوابند @golchine_sher
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست روز بزرگداشت سعدی شیرازی گرامی باد. @golchine_sher
درخت منتظر ساعت بهار شدن و غرق ثانيه هاي شكوفه بار شدن درخت، دست به جيب ايستاده آخر فصل كنار جاده، در انديشه ي سوار شدن درخت منتظر چيست؟ گاري پاييز؟ و يا مسافر گردونه ي بهار شدن ؟ و او شبيه به يك كارمند غمگين است درست لحظه ي از كار بركنار شدن گرفته زير بغل، برگه هاي باطله را به فكر ارّه شدن، سوختن، غبار شدن درخت، ديد به خوابش كه پنجره شده است ولي ملول شد از فكر پر غبار شدن و گفت پنجرگي .... آه دوره ي سختي ست بدون ِ پلك زدن، چشم انتظار شدن و دوست داشت که يك صندلي شود مثلاً و جاي دار شدن، چوبه مزار شدن درخت،ارّه شد و توي كاميون افتاد فقط يكي دو قدم مانده تا بهار شدن و سر در آورد از كارگاه نجاري پس از بريده شدن، خيس و تابدار شدن ولي درخت ندانست قسمتش اين بود برايِ يك زن ِ آوازه خوان، سه تار شدن @golchine_sher
به لطف نور اینجا آفتاب است تمام نقشه ها نقش برآب است چه زیبا رهبرم سید علی گفت سپاهی پاسدار انقلاب است @golchine_sher
دلبرا، یارا، نگارا، حال نامت هرچه هست! تا من افتادم ز چشمت، شیشه‌ی عمرم شکست فکر می‌کردم که مردن چاره‌ی اندوه ماست بی‌ امید وصل اما مرگ هم بی‌فایده‌ست بس که خود را در تو می‌بینم، تو را در خویشتن خلق حیران‌اند و می‌نامند ما را خودپرست عاشقت شد بی‌گمان از دوستان و دشمنان هرکسی یک‌بار پای درد دل‌هایم نشست ناز چشمی که شبی عکس تو را در خواب دید بعد از آن بر خوبرویان تا همیشه چشم بست @golchine_sher
‌‌می‌ایستد روبه‌روی پنجره دست می‌کشد به موهایش می‌گوید: پریدن ربطی به بال ندارد. قلب می‌خواهد. @golchine_sher
چرا نمی‌شود بگویم از شما علامت سوال نمی‌شود بگویم از شما چرا علامت سوال به هر طرف که می‌روم مقابل من ایستاده است همیشه مثل نقطه زیر یک عصا علامت سوال تو آن طرف کنار خط فاصله- نشسته‌ای و من در این طرف در انتهای جمله با علامت سوال نمی‌شود به این طرف بیایی آه نه... به من نگو! دو نقطه بسته است راه جمله را.. علامت سوال نخواستند آه! من  وَ  تو برای هم... ولی برای چه؟ برای چه نخواستند ما دو تا... علامت سوال؟؟ تو رفته‌ای و نقطه‌چین تو هنوز مانده است به روی صفحه بعد واژه‌ کجا... علامت سوال دوباره شاعری که داخل گیومه بود می‌گریست و بین هق هق شکسته شش هجا- علامت سوال... @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از صد هزار وعده یکی را وفا نکرد خامی نگر که باز دو چشمم به راهِ اوست @robaiiyat_takbait
سلام ای آفتابِ روی ایوان پرستوهای‌خواب ِسوی ایوان گل از گل وا شده اردیبهشت است سلام ای عطرِ نابِ توی ایوان! @golchine_sher
انزلی ترین بارانم آنگاه که هوای تو به سرم می زند! @golchine_sher
بی‌وفایی پیش چشم این اهالی خوب نیست التماست می‌کنم این بی‌خیالی خوب نیست خنده‌های رفتنت در کوچه‌ها ویران‌گرند گریه‌های ماندنم در این حوالی خوب نیست مادرم می‌گفت: شاید یک غروبی آمدی انتظار سرنوشت احتمالی خوب نیست بی‌تو مشغول تمامِ خاطرات رفته‌ام ای تمام هستی‌ام خوداشتغالی خوب نیست کوزه‌ای هستم که با درد تَرَک خو کرده‌ام جابه‌جایی‌های این ظرف سفالی خوب نیست چون رمیدن‌های آهو نازهایت جالب است دشت چشمم را نکن حالی به حالی خوب نیست بعد از این حال من و این کوچه و این باغِ گُل از نبودت مثل این گل‌های قالی خوب نیست @golchine_sher
مریض عشقم و دارالشّفای من نجف است دوای درد دل مبتلای من نجف است در این هوای نفس‌گیر و سرد دنیایی دلیل گرمی حال‌و‌هوای من نجف است مرا به حج چه‌نیازی است در کنار علی؟ صفا و مروه و رکن و منای من نجف است زیارت همه‌ی اهل‌بیت در اینجاست مدینه، مشهد و کرببلای من نجف است همین که در همه جای جهان غریب شدم دوباره بر دلم افتاد جای من نجف است مس وجود من آخر طلای ایوان شد طبیب من علی و کیمیای من نجف است کنار صحن نجف داد می‌زند شدّاد؛ بهشت در همه عالم برای من نجف است به اشتیاق به دنبال مرگ خواهم رفت اگر که عاقبت ماجرای من نجف است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا