هدایت شده از رباعی_تک بیت
وارد شدی و به جمع برپا دادی
به آینه فرصت تماشا دادی
در پیش تو سرو خواست قد راست کند
بر شانه ی او زدی و بر جا دادی
#مجید_آژ
@robaiiyat_takbait
صبح است و هوا، هوای عاشق شدن است
سرمســت نسیــم، غنچــه ی نستــرن است
هر پنجـــره بــاز و هر قنــاری خوشخــوان
امــــروز بـــه رنــگ آرزوهـــــای مـــن است
#شهراد_ميدرى
@golchine_sher
با گشت خندههای خود ارشاد کن مرا
دنبال خود مرا ببر و شاد کن مرا
با تیغ ابرویت به خیابان که میرسی
از کشتگان خویش قلمداد کن مرا
بشکن، بههم بریز، بسوزان، خراب کن
با این خرابکردنت آباد کن مرا
مژگان کشتهساز تو جلّادهای من
یکشب شهید اینهمه جلّاد کن مرا
من اسم رمزِ فتنه به پا کردن توام
عشّاق را صدا کن و فریاد کن مرا...
#مهدی_جهاندار
@golchine_sher
تعبیر خوابهای پریشانیام، بیا
دلتنگ بوسهات شده پیشانیام، بیا
وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی
تنهاترین ترانهٔ بارانیام، بیا
در پیچوتاب ذهن گرهخوردهام فقط
مشغول فنّ خاطرهدرمانیام، بیا
حالوهوای دفترم از بغض پر شده
در جستجوی خندهٔ پنهانیام، بیا
حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری
از جان برید این دل قربانیام، بیا
تنها دلیل رقص قلمهای بیرمق
یک سطر مانده تا ته ویرانیام، بیا
#ژیلا_نظری
@golchine_sher
در هر سفر
تکه ای از خود جا می گذارم
و خاطره ای باز می آورم
تا سفری دیگر را بیاغازم،
که زندگی چیزی نیست
جز سفری بی انتها
از همیشه تا هنوز
و از هنوز تا هرگز !
#یدالله_گودرزی
#عضوکانال
@golchine_sher
پیله ام، پیله در اندیشه ی پروانه شدن
متوسل به جوادم(ع) که دهد حاجت من
ذره در وادی خورشید نهاده است قدم
کم نبوده است کویری که شد اینجا گلشن
خواست بینا بشوم حال مرا ریخت بهم
مثل یعقوب پس از بوسه ی بر پیراهن
اشک بر گونه سرازیر، شدم محو حرم
روی لب ذکر جواد(ع) است عسل گشته دهن
موج افتاده در اطراف ضریحی که دو گل
دارد از نسل علی در دل پاکش مدفن
پنجه انداخته هر کس به گره پنجره ها
موم گردیده از آن شعشعه ی «نور آهن»
کاظمین است ولی عطر رضا را دارد
هرکه با شیوه ی خود غرق مناجات و سخن
می روم غرق شوم در دل آن موج اگر
بپذیرند بدِ خیره سرِ عهد شکن
شیعه مدیون جواد است و به این مفتخرم
شیعه ام،شیعه ی اثنی عشری مذهب من
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
یاجوادالائمه ادرکنی
@gida13
@golchine_sher
صد جوی لبالب لبِ هر دیده روان است
اشک من و آهم همه جا ورد زبان است
هر بار که از تو برسد یک خبر ای گل
سرتاسر من یکسره شور و هیجان است
پشت سرِهم آه می افتد به دل خاک
این سیب ترین قصه ی غمگینِ جهان است
رازی که نشاید به کسی گفت شنیدی
با اینکه دو انگشتِ دلم روی دهان است
آن دلبرِ شیرین لبِ خوش لهجه که گفتم
این ماهِ پریشانِ لبِ برکه همان است
موی تو که برشانه برَد؛ جان و دل ما
در هر گره اش قافله ای در جریان است
در من به نگاهی بنشان آتش حسرت
ارزان نشود غمزه ی تو؛ بار گران است
کو حاجت مشاطه که تو ماه تمامی
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
شبان گيس بلند عشيره ی پدري
فداي ني لبکت گلّه گله حور و پري!
فرشته را به شباني چکار؟ مي ترسم
که گله را به چراگاه آسمان ببري
قسم به صبح! که اي آفتاب گندمگون
بزک نکرده هم از دختران شهر سري
چهار فصل درختان اگر که گل بدهند
ميان آن همه گل از همه شکفته تري
دو چشم ميشي و يک دشت گرگ، باکي نيست
که با حساب من از هر نظر تو بيشتري!
مرا به کاسه اي از شير ماه مهمان کن
که گرگ و ميشم از اين کوره راه دربدري
رها کن اين رمه را، در کنار من بنشين
چه مي شود که بيارآمد از تو رهگذري
رها کن اين رمه را، از خدا که پنهان نيست
من عاشقت شده ام پيش از آنکه دل ببري
#مجید_آژ
#عضوکانال
@golchine_sher
به بند میکشَدَم هر دمی به آزاری
زمانهی قدری، روزگارِ غدّاری
مرا به پند مبند ای رفیق! میدانم
بدم، عبوسم، مغرور و سرکشم؛ آری!
دلم به وعدهی همراهیِ که خوش باشد؟
که نیست پشتِ سرم غیرِ سایهام، یاری
اگر که بود رفیقِ شفیق، معدودی
اگر که هست فریبِ رقیب، بسیاری
نشسته بر جگرم زخمهای حیله و نیست
به گوشِ منتظرم نعرههایِ عیاری
«به شانههایِ کسی غیرِ خویش تکیه مکن!»
مرا نهیب زد، افتاد کهنه دیواری...
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher