تهران شده بازیچه موهای بلندت
یک شهر نشستند تماشا بکنندت
مجموعه شعری که خدا شاعر آن است
تضمین شده در باغچه ها بند به بندت
با طعم لبت صنف شکر خانه خراب است
این مرتبه هم قند فریمان گله مندت
بازار گل شهر محلات به هم ریخت
وقتی گذر قافیه افتاد به خنده ت
دین و دل من ، چشم و لبت ، موی تو... تسلیم !
کافر شده ام در جدل چشم به چندت
با درد دیابت که کنار آمده ام ،کاش
یک شب برسد جان بدهم با لب قندت ...
چندیست مهندس شده این شاعر بی چیز
شاید بپسندد پدر سخت پسندت...
#علی_صفری
@golchine_sher
تشخیص پزشک خستگی از دنیاست
با من بنشین و چای درمانی کن ...
#علی_صفری
@golchine_sher
حضرت فاصله بی حوصله ام سخت نگیر
چند سالی ست سراسر گله ام سخت نگیر
غرق پاییز ترین فصل غم و اندوهم
داغدار سفر چلچله ام سخت نگیر
شانه شانه پرم از هق هق تنهایی و اشک
سالها در گسل زلزله ام سخت نگیر
حضرت فاصله راحت بنویسم ول کن
من خودم سخت ترین مرحله ام سخت نگیر
شهر سهراب فقط درد مرا می فهمد
لعنتی ! قایق بی اسکله ام سخت نگیر
با تو و عشق و غم ثانیه ها درگیرم
حضرت فاصله بی حوصله ام سخت نگیر
#علی_صفری
@golchine_sher
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنود دوستش از نامزدش دل برده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده ی جرم پسرش برخورده
خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ
بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق
که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش ، پیشِ زنش بر سر او داده زده
خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است
مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردن آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه ی آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که
عـید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود
خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است
شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
#علی_صفری
@golchine_sher
مشکلی نیست بگویند طرف کم دارد
با تو آموخته ام عشق جنون هم دارد
جبرئیل غزل پیچش اندام توأم
دکمه در دکمه تنت حضرت مریم دارد
باز با ارتش زیبایی تو درگیرم
خط چشمت خبر از خط مقدم دارد
بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است
لعنتی ! لمس تنت زلزله ی بم دارد
وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ
با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد
من تو را در همه ثانیه ها کم دارم
مشکلی نیست بگویند طرف کم دارد
#علی_صفری
@golchine_sher
قسمتِ دشمن انسان نشود روزی که
«دوستت دارمِ» معشوق به «امّا» برسد...
#علی_صفری
@golchine_sher
سیب من چرخیدی و با اتفاق دیگری
عاقبت افتادی اما توی باغ دیگری
قسمت تو رفتن از باغ است اما سهم من
قصه ای که می رسد دست کلاغ دیگری
#علی_صفری
@golchine_sher
دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیست
عقل هم با دیدن چشم تو قدرتمند نیست
ساده مثل عامل تاراج "بانک صادرات"
قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست
می شود پایان تلخ عاشقی را حدس زد
پاسخ عاشق ولی چیزی بجز لبخند نیست
اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست
من فقط با وصف زیبایی تو شاعر شدم
پیش چشمت اسم شاعر لایقم هرچند نیست
#علی_صفری
@golchine_sher
قسمت دشمن انسان نشود روزی که
دوستت دارمِ معشوق به اما برسد...
#علی_صفری
@golchine_sher
همیشه گریه های زیر باران ماجرا دارد
که یک سر در پشیمانی ، سری هم در وفا دارد
میان خاطراتت آنچنان بر سینه می کوبم
که ثابت می کند یک دست هم گاهی صدا دارد
نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد
که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد
تصور می کنم عاشق شدن یک درد موروثیست
از آنجا که پدر عمریست در دستش عصا دارد
یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده
تو را من آرزو کردم کسی دیگر تو را دارد !
#علی_صفری
@golchine_sher
با لطف شما هیچ شبی خواب نداریم
ای عشق بفرما، شبِ عالی، متعالی
#علی_صفری
@golchine_sher
دلم از رفتن تو سخت به هم می ریزد
بروی واژه ی "خوشبخت" به هم می ریزد
آمدی توی خیابان و همه فهمیدند
شهر را موی کمی لخت به هم می ریزد
عطر آغوش و تنت حاشیه ی امنیت است
مرد را فاصله در تخت به هم می ریزد
پاره کن پیرهنم را که زلیخاها را
حالت پارگی رخت به هم می ریزد
عشق با فتح دلت تاجگذاری شده است
بروی سلطنت و تخت به هم می ریزد
آنچه در تجربه ی ماست نشان داده که عشق-
تا خیالت بشود تخت، به هم می ریزد
دوستت دارم و این یک کلمه شعر من است
حرف را قافیه ی سخت به هم می ریزد
#علی_صفری
@golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها
و لبت منبع الهام غزل پاشی ها
با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها
چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها
ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که
عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها
بنشین چای بریزم که کمی مست شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها
آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم باشی ها!
#علی_صفری
@golchine_sher
از من ایمان برده ای ، از دیگران دل می بری
هر چه می خواهی ببر ، اما مرا از یاد نه !
#علی_صفری
@golchine_sher
بیا دیگر به تأثیرِ مسکن ها امیدی نیست
میان کل داروها فقط چشمت اثر دارد!
#علی_صفری
@golchine_sher
گفت:بعد از من به دنبالِ کسی دیگر بگرد
کاش بعد از رفتنِ او پای گشتن داشتم...!
#علی_صفری
@golchine_sher
از عشق گریزانم و با عشق موافق
تردید قشنگیست خودانکاری عاشق
از عشق به آغوش چه دردی بگریزیم
حالا که غمش هم شده آرامش عاشق
گفتم که در آغوش خود آرام بگیرم
دیدم اثری نیست از آن آدم سابق
داغ است ولی داغ قشنگیست که آن را
در سینه نگه داشتهام همچو شقایق
از فرضیه تا واقعه با عشق دویدم
عمری متناقض شد و یک لحظه مطابق
یک لحظه نگاهم به تو افتاد و از آن روز
از عشق گریزانم و با عشق موافق
#علی_صفری
@golchine_sher
تمامِ عمر دنبالِ دلیلِ زندگی گشتم
در آغوش تو فهمیدم که شرحی مختصر دارد!
#علی_صفری
@golchine_sher
کاش هنگامِ تماشای تو باران باشد
گریه ی حسرتم از چشمِ تو پنهان باشد
قسمتم بوسه به دست تو نباشد ای کاش
آنچه باید به لبِ من برسد جان باشد
هر سَری حس نکند شانه ی معشوقش را
بهتر این است مسیرش به بیابان باشد
با نگاهت دلم آوار شد و فهمیدم
عشق مهمانِ دلی است که ویران باشد
عشق یعنی که کبوتر قفسش باز شود
رفتنش مشکل و جان کندنش آسان باشد
کاش وقتی چمدان دست گرفتی بروی
آخرین خواسته ات قبل سفر جان باشد..
#علی_صفری
@golchine_sher
مثل آن لحظه که حفظِ غمِ ظاهر سخت است
ماندن چشم به دنبالِ مسافر سخت است
چشمهایت، دلِ من، کار خدا یا قسمت
و در اين غائله تشخيص مقصر سخت است
ساحلی غم زده باشی چه کسی می فهمد
که فراموشی یک مرغ مهاجر سخت است
مثل یک کوچه بن بست خرابت شده ام
گاهی از من بگذر، حسرت عابر سخت است!
قرصِ آن صورت ماهت شده یادآور قرص
با دو تا قرص هم آرامش خاطر سخت است
در مسیری که تو رفتی همه شاعر شده اند
با تو شاعر شدن قرن معاصر سخت است
کوچه با غربت خود بعد تو یادم داده
دل سپردن به قدمهای مسافر سخت است...
#علی_صفری
@golchine_sher
گفته بودم میروی، دیدی عزیزم آخرش
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجر آورش
زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست
رفتنت یعنی مصیبت،زجر یعنی باورش!
حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش
مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست
مرگ، یعنی حال من با دیدن انگشترش!
یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش!
جای من این روزها میزی است کنج کافه ها
یک طرف اندوه و من، یاد تو سمت دیگرش
عشق هر جا میرسد آتش به دل ها میزند
درد را جا میگذارد در دل خاکسترش
بی تو بین گریه ها یاد تو در آغوشم است
من شدم مرداب و یاد تو شده نیلوفرش
با تو فهمیدم جدایی انتهای عشق نیست
آشنا کردی مرا با لحظه های بدترش
#علی_صفری
@golchine_sher
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند
کارِ خیر است اگر شهر مسلمان دارد!
#علی_صفری
@golchine_sher
یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده
تو را من آرزو کردم، کسی دیگر تو را دارد!
#علی_صفری
@golchine_sher
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست به جز شب هایش
که بدونِ تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد
خواب بد دیدهام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی
من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
من از آن روز که در بند توام، فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
#علی_صفری
@golchine_sher