چشمهایت با من است، اما دلت با دیگریست
دل به این آیینهها بخشیدن
ازخوشباوریست
کوشش بیهوده کردم تا فراموشش کنم
کار غم در خاطر دیوانگان یادآوریست
بیخبر در کورەی محنت مذابت میکند
ْعشق جانسوز است، اما کارگاه زرگریست
ِحسرت دریا ندارم در دل مهتابیام
گرچه مردابم، ولی سرتاسرم نیلوفریست
من نه تاریکم شبیه شب، نه روشن مثل روز
چون غروبی گرگ و میشم، بخت من خاکستریست
#هادی_محمدحسنی
@golchine_sher
اهل دنيا همچون
كاروانيانى هستند
كه آنان را به سوى مقصدى مى برند
و آنها در خوابند
#حضرت_علی_ع
@golchine_sher
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
روز بزرگداشت سعدی شیرازی گرامی باد.
@golchine_sher
درخت منتظر ساعت بهار شدن
و غرق ثانيه هاي شكوفه بار شدن
درخت، دست به جيب ايستاده آخر فصل
كنار جاده، در انديشه ي سوار شدن
درخت منتظر چيست؟ گاري پاييز؟
و يا مسافر گردونه ي بهار شدن ؟
و او شبيه به يك كارمند غمگين است
درست لحظه ي از كار بركنار شدن
گرفته زير بغل، برگه هاي باطله را
به فكر ارّه شدن، سوختن، غبار شدن
درخت، ديد به خوابش كه پنجره شده است
ولي ملول شد از فكر پر غبار شدن
و گفت پنجرگي .... آه دوره ي سختي ست
بدون ِ پلك زدن، چشم انتظار شدن
و دوست داشت که يك صندلي شود مثلاً
و جاي دار شدن، چوبه مزار شدن
درخت،ارّه شد و توي كاميون افتاد
فقط يكي دو قدم مانده تا بهار شدن
و سر در آورد از كارگاه نجاري
پس از بريده شدن، خيس و تابدار شدن
ولي درخت ندانست قسمتش اين بود
برايِ يك زن ِ آوازه خوان، سه تار شدن
#محمدسعید_میرزایی
#عضوکانال
@golchine_sher
به لطف نور اینجا آفتاب است
تمام نقشه ها نقش برآب است
چه زیبا رهبرم سید علی گفت
سپاهی پاسدار انقلاب است
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#سپاهپاسداران
@golchine_sher
دلبرا، یارا، نگارا، حال نامت هرچه هست!
تا من افتادم ز چشمت، شیشهی عمرم شکست
فکر میکردم که مردن چارهی اندوه ماست
بی امید وصل اما مرگ هم بیفایدهست
بس که خود را در تو میبینم، تو را در خویشتن
خلق حیراناند و مینامند ما را خودپرست
عاشقت شد بیگمان از دوستان و دشمنان
هرکسی یکبار پای درد دلهایم نشست
ناز چشمی که شبی عکس تو را در خواب دید
بعد از آن بر خوبرویان تا همیشه چشم بست
#نفیسهسادات_موسوی
#عضوکانال
@golchine_sher
میایستد روبهروی پنجره
دست میکشد به موهایش میگوید:
پریدن ربطی به بال ندارد.
قلب میخواهد.
#گروس_عبدالملکیان
@golchine_sher
چرا نمیشود بگویم از شما علامت سوال
نمیشود بگویم از شما چرا علامت سوال
به هر طرف که میروم مقابل من ایستاده است
همیشه مثل نقطه زیر یک عصا علامت سوال
تو آن طرف کنار خط فاصله- نشستهای و من
در این طرف در انتهای جمله با علامت سوال
نمیشود به این طرف بیایی آه نه... به من نگو!
دو نقطه بسته است راه جمله را.. علامت سوال
نخواستند آه! من وَ تو برای هم... ولی برای چه؟
برای چه نخواستند ما دو تا... علامت سوال؟؟
تو رفتهای و نقطهچین تو هنوز مانده است
به روی صفحه بعد واژه کجا... علامت سوال
دوباره شاعری که داخل گیومه بود میگریست
و بین هق هق شکسته شش هجا- علامت سوال...
#مریم_آریان
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از صد هزار وعده یکی را وفا نکرد
خامی نگر که باز دو چشمم به راهِ اوست
#عندلیب_کاشانی
@robaiiyat_takbait