eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
91 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
12.8هزار ویدیو
707 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️چه نعمتِ بزرگیه این آرامش اگه تو زندگیت آرامش نداشته باشی حوصله هیچ کاری و نداری نه دوست داری کار کنی ، نه ورزش کنی و نه هیچ کارِ دیگه ... پس اول از هرچیز برای به دست آوردنِ آرامشت تلاش کن صبح که از خواب بیدار میشی هر اتفاقِ تلخی که دیروز افتاد بذار تو همون دیروز بمونه و به روزِ قشنگی که خدایِ مهربون در اختیارت قرار داده فکر کن همین که داری نفس میکشی یعنی یه معجزه ی قشنگ و بزرگ ، پس بلند با حسِ خوب بگو خدایاااا شکرت ... حالا برو جلوی آینه یه لبخندِ خوشگل به خودت بزن و بگو اجازه نمیدم هیچ چیزی آرامشتو ازت بگیره زندگیتون غرق در آرامش ❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی از آدم ها انگار از بهشت آمده اند 🥰 یک جورِ عجیبی خوبند ، امن اند ، آرام اند ، دلنشین اند ❤️ کنارشان می توانی خیلی راحت و بدونِ هیچ تکلّفی خودت باشی ! من این آدم ها را دوست دارم 😇 آدم هایِ مهربان و اصیلی ؛ که حالِ دنیایمان را خوب می کنند🤗 👤نرگس صرافیان طوفان
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست، کـ‌آن را نیست پایان، غم مخور حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب جمله می‌داند خدایِ حالْ‌گردان غم مخور حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی باد به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم. آفتاب گفت: چطور؟ باد گفت آن پیرمرد را می‌بینی که کتی بر تن دارد؟ شرط می‌بندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می آورم. آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردباد هولناکی شروع به وزیدن کرد. هرچه باد شدید‌تر می‌شد، پیرمرد کت را محکم‌تر به خود می‌پیچید... سرانجام باد تسلیم شد. آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن درآورد. در آن هنگام آفتاب به باد گفت: دوستی و محبت قوی‌تر از خشم و اجبار است. 🔆 در مسیر زندگی گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ راه گشاتر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡•• برف آمد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می آرد پس به سمت گل تنهایی می پیچی دو قدم مانده به گل پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی: کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور و از او می پرسی خانه دوست کجاست؟
ما امروز زندگی می کنیم و هیچگاه به فردا اعتباری نیست. پس حتما یادتان باشد به عزیزانتان بگویید که دوستشان داريد.
Ba Tire Mozhgan Mizani - MusicDel.ir - Homayoun Shajaryan | موزیکدل.mp3
9.77M
همایون شجریان - با تیر مژگان میزنی (اجرای زنده کنسرت با نوازندگی انوشیروان روحانی)
اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست که در آن کوی چو من کشته بسی افتاده‌ست خبر ما برسانید به مرغان چمن که هم آواز شما در قفسی افتاده‌ست به دلارام بگو ای نفس باد سحر کار ما همچو سحر با نفسی افتاده‌ست بند بر پای تحمل چه کند گر نکند انگبین است که در وی مگسی افتاده‌ست هیچ‌کس عیب هوس باختن ما نکند مگر آن‌کس که به دام هوسی افتاده‌ست سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند که همه عمر به چوگان کسی افتاده‌ست
گویند : مرغیست به نام « آمین » ! مرغی آسمانی در بلندترین نقطه آسمان آنجا که بخدا نزدیکتر است می‌پَرَد و سخن می‌گوید او شنوا ترین موجود ِ جهان ِ هستی است هر چیز را که می‌شنود دوباره بنام فرد ِ گوینده آنرا تکرار می‌کند و آمین می‌گوید این است که همه آیین ها می‌گویند مراقب کلامت باش ! این است که می‌گویند تنها صداست که می‌ماند این است که می‌گویند دیگران را دعا کنید! این است که اگر دیگرانی را نفرین کنیم روزی خود ِ ما دچار آن خواهیم بود مرغ آمین هر آنچه که بگوئیم را با اسم خود ِ ما، جمع می‌کند و به خداوند اعلام می‌کند آنگاه در انتهای جمله آمیـن می‌گوید پس همیشه برای همه خیر و خوبی بخواهیم.
Shahr Ashoob - Reza Sadeghi.mp3
7.3M
تقدیم به شما❤️ شهر آشوب🎶 رضا صادقی🗣