#سیره_شهدا
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_علی_خلیلی🌷
وقتی ضارب علی رو با چاقو زد، ما پیکر غرق خونش را به کناری کشیدیم، پیرمردی آمد و گفت: خوب شد؟ همینو میخواستی؟ به تو چه ربطی داشت؟ چرا دخالت کردی؟
علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست و من از ناموس شما دفاع کردم🦋
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#اقامه_نمازجماعت_غزه
🤔داشتم به این فکر می کردم ، چطوریه که این مردم رنج دیده ، مظلوم ، تشنه و گرسنه ، بندگیِ خدا و غیرت دینی شونو علنی و دسته جمعی بجا میارن و تحت هیچ شرایطی نمیزارن ایمان و امیدشون از دست بره 💪که نا خود آگاه یاد سخن #شهید_علی_خلیلی #شهید_غیرت_وناموس ، افتادم که در نامه اش خطاب به امام خامنه ای در مورد وضعیت جسمی خودشون نوشته بودن : 👇👇👇
[شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند،من نگران مسائل خطرناک تر هستم😨
من میترسم از ایمان چیزی نماند😰
آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر #امربه_معروف و #نهی_ازمنکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم🥺]
به راستی آیا من و شما هم اگر در مقابل خطر استحاله شدن ، که صدای آژیر خطرش کم کم بگوش می رسه🦹♀🍾🦮
با هزارعذر و بهانه تراشی ، منفعل باشیم و کاری نکنیم که ایمان و #غیرت_دینی در خیمه ی امام زمان عج ، سقوط نکنه ، آیا در آن دنیا در پیشگاه خداونددر مقابل شهداء و مظلومان عالم و در مقابل امام مهدی عج جوابی خواهیم داشت یا نه؟!😥
پس واجبه ماهم (علنی و دسته جمعی)(ایمان و غیرت دینی مون)رو در سطح شهرهامون به رخ شیاطین عالم بکشیم و نزاریم خیمه ی ابا عبدالله الحسین ع جولانگاه گناهان علنی بشه
یادمون باشه شرمندگی ما به درد شهداء نمیخوره پس تا زنده ایم رزمنده ایم✌️
#ماه_رمضان
#غزه
فرازی از نامه #شهید_علی_خلیلی به رهبر انقلاب:
🔹هر چند که دکترها👨⚕بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند …
من نگران مسائل خطرناکتر هستم❗️
من میترسم از ایمان چیزی نماند⚠️
آخر شنیدهام که پیامبر(ص) فرمودند:
اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند..!
#شهید_علی_خلیلی🌷
🌺رسم خوبی داشتیم، ماه رمضان ها بعضی شب ها چند تا از مربی ها جمع می شدیم، افطاری میرفتیم خونهی دانش آموزان . . .
یه بار تو یکی از شبها، توی ترافیک گیر کردیم، اذان گفتند، علی گفت : وحید بریم نماز بخوانیم وقت نمازه، من گفتم : ۵ دقیقه بیشتر نمونده علی جان بزار بریم اونجا، میخونیم . . .
🤦♂نشون به اون نشون که یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به خونهی بنده خدا، از ماشین که پیاده شدیم، علی زد رو شونم و گفت : کاری موقع نماز اول وقت انجام بشه ابتر می مونه‼️