#ماهور
باور کن آنقدرها مهم نیست که کی چه فکری کرد و کی از فلان رفتار و حرف تو چه برداشتی داشت. به سبک و شیوهی خودت زندگیات را بکن و بگذار به سبک و شیوهی خودشان زندگیشان را بکنند. نه بپذیر که برای افکار و رفتار تو معیاری معین کنند و نه برای افکار و برداشت و رفتار دیگران معیاری مشخص کن. خودت باش و بگذار خودشان باشند و اگر جایی به ارزشت توهین شد، فقط ببوس و کنارشان بگذار و به چیز دیگری فکر نکن. تو نمیتوانی انرژی دیگران را تغییر بدهی، تو نمیتوانی افکار دیگران را تغییر بدهی، تو نمیتوانی شخصیت و نگرش دیگران را تغییر بدهی. هویت آدمها مطابق تاریخچهی زیستیشان شکل گرفته و تو در آن هیچ نقش قابل توجهی نداری!
و در آخر؛ لذت ببر!!! هیچ چیز مهمتر از این نیست که تو بلد باشی از شرایطی که داری، نهایت لذت را ببری، که بلد باشی بخندی و بلد باشی اهمیت ندهی و بلد باشی لبخند و مهربانی و عشق را تکثیر کنی.
#کانال_گلچین_تاپ_ترینها
@golchintap
شیر دارچین: نوشیدنی مفید👇
برای این افراد بهترین روش مصرف شیر در منابع طب سنتی این است که شیر را با دارچین میل کنند تا هم سردی شیر را بگیرد و هم به این دلیل که دارچین مبدرق (بدرقهکننده) شیر است شیر را تا مفاصل میبرد. این خاصیت ذاتی دارچین است که اگر همراه شیر خورده شود، خواص درمانی شیر را به مفاصل میرساند.
ترکیب شیر با دارچین، 10برابر بیشتر از خود شیر خاصیت دارد. کاهش کلسترول بد، پیشگیری از حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت استخوان از خواص این ترکیب فوقالعاده و خوشطعم است.
👌👌👌👌
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
🆔 @golchintap
⚫️رمزگشایی از سخن پیامبر در مورد امام حسین علیه السلام بعد از هزار و چند سال!
🌸امام صادق علیه السلام فرمودند: بر بدن جدّ غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند.
✳️راوی سوال کرد:
⁉️ یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی، مگر یک بدن چقدر طاقت و حجم دارد؟
🌹حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند... شمشیر برجای شمشیر می زدند...تیر برجای تیر می زدند..
🌷روزی پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.
🌼یک وقت امام حسین علیه السلام که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند.
🌺 ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند: »تَرَقَ عَینَ البَقَه« یعنی بیا بالا چشم پشه!
⁉️هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟ چرا رسول الله به امام حسین علیه السلام خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!!
☑️ سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!!
🆔 @golchintap
🌴قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار) که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است.
🔵ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد.
🍃 ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ... بیایید نگاه کنید!
🔷جناب فرهاد میرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است!
🔴یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن....
❗️همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !!
🔅 فرهاد میرزا گفت شماها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد...
🌹▪️اللهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورو
📚 منابع: کفایة الأثر، ص81تا83 ،
منابق آل ابی طالب، ج3، ص388 بحارالأنوار، ج16، ص295 / ج36، ص313 / ج43، ص286
الطرائف، ترجمه داوود الهامی، ص370)
مناقب ابن شهراشوب
🆔 @golchintap
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
@golchintap
🔻شمر کیست؟
مردی که شانزده بار پای پیاده به حج رفت اما حسین(ع) را کشت؟
یکی از افراد مقابل امام حسین، شمر بن ذی الجوشن است.
از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین!
کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت.
این چنین کسی حالا در کربلا شمر میشود.
با ورودش به کربلا همه چیز عوض میشود.
شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما بگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید.
هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!
این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر!!) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است.
فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند!!
بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.
در کربلا هر روز بيست هزار نفر در فرات غسل می کردند.
غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد!!
در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند.
آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست!
و حبیب به آن ها می گوید: « نماز شما قبول است؟! »
درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد.
حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.
ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم.
یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر.
شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟
این هشدار و اندرزی است برای امروز و فردای ما
پس حساب خودتان را بکنید!!
@golchintap
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
📌عذاب شمر از زبان علامه امینی
✍️ علامه امینی تعریف کرده است که :
مدتها فکرمیکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا علیه السلام را چگونه به او میدهد؟
تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا ، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام ، در کنار ایشان دو کوزه بود ، فرمودند :
این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود ، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علیه السلام باز گردم .
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد ، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست ،
در خواب به من الهام شد که او شمر ، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است.
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست ، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود ، رو به من نمود که از من آب بگیرد ، من مانع شدم و گفتم : اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد .
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم ، دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم کوبیدم ، کوزهها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است .
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد ، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد ، به مجرد رسیدن او به استخر ، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است .
درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت . هرچه دورتر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند .
به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم ، فرمودند :
خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد ، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم
لعن الله قاتلیک یا ابا عبدالله
📚 البدایه النهایه ج 8 ص 297 .
📕 یادنامه علامه امینی ص 13 و 14 .
سرنوشت قاتلان شهدای کربلا
❌ کپی پست بدون ذکر صلوات و تقدیم به امام حسین ع و شهدای کربلا ممنوع
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
«عمرسعد» آدم عجیبیست.‼️
🔘 آدم فکر نمیکند کسی مثل او فرماندهی تاریکترین سپاه تاریخ بشود.
🔸ماها تصور میکنیم سردستهی آدمهایی که مقابل امام حسین میایستند، باید خیلی آدم عجیب و غریبی توی ظلم و قساوت باشد.
⚫️ظاهراً اما اینطور نیست.
🔹عمرسعد، خیلی هم ، آدم دور از دسترس و غریبی نیست. ماها شاید شبیه «شمر» نباشیم یا نشویم هیچوقت، اما رگههایی از شخصیت عمرسعد را خیلیهایمان داریم.
🔸رگههایی که وسط معرکه میتواند آدم را تا لبهی پرتگاه ببرد.
🔴از همان لحظهی اول ورود به کربلا شک دارد به آمدنش، به جنگیدنش با حسین.
🔸حتی جایی آرزو کرده که کاش خدا من را از جنگیدن با حسین نجات بدهد. عمر سعد «علم» دارد. «علم» دارد به اینکه حسین حق است.
🔹 به اینکه جنگیدن با حسین، یعنی قرار گرفتن توی سپاه باطل. اما چیزهایی هست که وقت «عمل» میلنگاندش.
زن و بچههاش، مال و اموالش، خانه و زندگیاش و مهمتر از همهی اینها گندمهای ری؛ وعدهی شیرین فرمانداریِ ری.
🔺شب دهم امام میکِشدش کنار، حرف میزند با او
▪️ حتی دعوتش میکند به برگشتن، به قیام در کنار خودش. میگوید؛ میترسم خانهام را خراب کنند، امام جواب میدهند: خانهی دیگری میسازم برایت.
🔹میگوید؛ میترسم اموالم را مصادره کنند! امام دوباره میگویند؛ بهتر از آنها را توی حجاز به تو میدهم. میگوید نگران خانوادهام هستم، نکند آسیبی به آنها برسانند
🔹ماها هم «شک» داریم، همیشه در رفت و آمدیم بین حق و باطل.
🔸با آنکه به حقانیت حق واقفیم.
مال و جان و زندگی و موقعیتمان را خیلی دوست داریم؛ از دست دادنشان خیلی برایمان نگرانکننده است.
🔹و اینها نشانههای خطرناکی هستند.
⚫️نشانههای سیاهی از شباهت ما با عمرابنسعدابنابیوقاص. هزاری هم که هر بار توی زیارت عاشورا لعنتش کنیم.
🔸عمرسعد از آن خاکستریهایی بود که کربلا تکلیفشان را با خودشان معلوم کرد. رفت و آمد میان سیاهی و سفیدی تمام شد دیگر. رفت تا عمق سیاهیها و دیگر همانجا ماند
بارالها به حق محمد و ال محمد ص
به همه بندگانت ، مخصوصا شیعیانت، بصیرت و شناخت حق و باطل و ثابت قدمی در دینت اعطا کن تا از هر لغزشی در راه صراط مستقیم مصون و محفوظ بمانیم .
@golchintap
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
⚫️🏴
تاریخ وقایع کربلا از طریق چه کسانی به ما رسیده است؟
شاید برای بعضی ها سوال باشد که مگر همه یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت نرسیدند؟
پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟
یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ولی روایت عاشورا در همان صحرا باقی نماند...
راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند:
1-حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است. مرسوم بوده که در لشکرکشی های بزرگ یک وقایع نگار برای ثبت اتفاقات حضور داشته باشد. سپاه عبیدالله بن زیاد دارای وقایع نگار بود. نقل شده است که همین فردمانع کشته شدن امام سجاد (علیه السلام) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد.
2-امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها): بخش دیگری را هم از امام زین العابدین (علیه السلام ) و امام باقر (علیه السلام) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند.
3-جنایتکاران سپاه دشمن: خیلی از جنایتکاران کربلا قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند. همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت. خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش.
4- یاران زنده مانده امام (علیه السلام): فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد. امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت عباس (علیه السلام) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد. گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده.
غلام رباب (همسر امام حسین (علیه السلام)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد.
سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب!
به نقل از دکتر محمد حسین رجبی دوانی تاریخ دان و محقق تاریخ اسلام و تشیع
@golchintap