rahim_moazenzadeh.mp3
267.7K
#رحیم_موذن_زاده
#اذان
عاشقان وقت نماز است
اذان میگویݩد…
نمازاولوقٺ...
⭕️ عادت هایی که باعث افزایش وزن می شوند
1. غذاهای کم چرب می خورید
کربوهیدرات های بی اثر در ترکیب این غذاها وجود دارد
2. آب کافی نمی نوشید
کمبود آب بر متابولیسم تأثیر منفی می گذارد
و باعث می شود سموم در بدن باقی بمانند.
3. کم خوابی
ثابت شده که افراد مبتلا به کم خوابی تمایل به مصرف کربوهیدرات بیشتری دارند
4. نوشیدنی و آب گازدار
مقادیر بیش از حد قند، اسیدهای مضر و افزایش انسولین تنها بخش کوچکی از آسیبی است که آب گازدار به بدن وارد می کند.
5. حذف ناهار
بسیاری از مردم فکر می کنند که حذف وعده غذایی بعدی منجر به کاهش وزن می شود، اما چنین عادتی تنها باعث اختلال در متابولیسم می شود و منجر به پرخوری در وعده غذایی بعدی می شود.
.
اولین قانون جهان هستی، قانون توجه است.
این قانون می گوید به هر آنچه توجه کنی در لحظاتت آن را به زندگی خود دعوت می کنی و چون پایه اساسی جهان هستی فراوانی است، آن موضوعی که توجه کردی را در زندگی گسترش می دهی (از آن جنس توجه در زندگی تو زیاد می شود).
و طبق قانون جذب که اساس آن از احساس ما نشأت می گیرد، وظیفه این را دارد که افراد، اتفاقات، شرایط، تجربه ها، ایده ها و... را برنامه ریزی کند تا آنچه توجه کردی در زندگی تو پدیدار شود.
احساس خوب = اتفاقات خوب
احساس بد = اتفاقات بد
اگر به موضوعات منفی (نخواسته ها) توجه کنی موجب احساس بد میشود و در پی آن اتفاقات بد برایت می افتد.
اگر به موضوعات مثبت (خواسته ها) توجه کنی موجب احساس خوب میشود و در پی آن اتفاقات خوب برایت می افتد.
چه دوست داشته باشی چه نه
چه باور کنی، چه نه
این دو قانون اساس جهان هستی است.
آری انسان دقیقا همانی میشود که بیشتر اوقات به آن توجه می کند.
راستی شما به چی توجه میکنید؟
اگر این مدت از من خطایی دیدین
شما خطای دید دارین
وگرنه من خیلی گُلم
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
میدونستی که هنگامی که باتری گوشی کم است، چی میشه؟🤔😳
تلفن شما تشعشعی منتشر می کند که 1000 برابر قوی تر است. در این صورت سعی کنید از پاسخ دادن به آن اجتناب کنید.
Amin Rostami - Dobare Baroone.mp3
6.15M
دلم مثہ شیشہ شده حتی با بارون میشکنہ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انصافأ تلاش حاکمیت چین برای پیشرفت کشورش و رفاه حال مردمش ستودنی ست .👌
داستان کوتاه
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل، آرامش را به تصویر بکشد.
نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند، آن تابلو ها، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب، رودهای آرام، کودکانی که در چمن می دویدند، رنگین کمان در آسمان، پرنده و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.
پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد...
اولی، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود، در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.
تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد، اما کوهها ناهموار بود، قله ها تیز و دندانه ای بود، آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند.
این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.
اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید آنجا، در میان غرش وحشیانه ی طوفان، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود.
پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است، بعد توضیح داد:
آرامش چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا، بی مشکل و بدون کار سخت یافت شود، بلکه معنای حقیقی آرامش این است که هنگامیکه شرایط سختی بر ما می گذرد آرامش در قلب ما حفظ شود
پاییز و ٺب ؏شـق
به رؤیای ٺو زیباسٺ
چشمان ٺو ڪه ،
آیهی اعجاز مسیحاسٺ.....
من با ٺو به معنای
دل و دیده رسیدم!
آغوش #ٺو ؏شـقسٺ ،
نڪَاه ٺو فریباسٺ...
پشت نقاب بزرگسالیِ همه ی ما ،
کودکی هست
نیازمند عاطفه ، گذشت ، عشق و ترسیده از تنهایی
ـ
دوسہ خط
درد نوشتم همہ ڪَفتند شعر است
کس ندانست که اشعار دلم
از درد است..
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق، به امضا شدنش می ارزد
گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
اونجاکه نزار قبانی میگه :
خاورمیانه را
به تقلید چشمان شرقیِ "تو" ساخته اند...
اندوهگین
پرالتهاب
خسته
زیبا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حس آرامش شبتون دلپذیر
📝#مناظرهعلامهحلی با عالمان اهل سنت و شیعه شدن شاه سلطان محمد خدابنده
✍گویند روزی سلطان محمد خدابنده
بر همسر خود خشمگین شد.
و در یک جمله او را سه طلاقه کرد
و لیکن خیلی زود پشیمان شد!
لذا علماء اهل سنت را گرد آورد و نظر
آنها را برای حل این مشکل پرسید.
گفتند : چاره نیست جز اینکه فرد دیگری
با او ازدواج کند و او را طلاق دهد.
تا پس از آن شما بتوانید باز او را
به همسری خود درآورید
🔹به غیرت سلطان برخورد و خشمگین گفت:
این کار بر من بسیار گران است.
آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟
گفتند: نه
سلطان خیلی سر این قصه غصه خورد
از شانس و اقبالش یکی از وزرا گفت:
در شهر حلّه عالمی هست که چنین
طلاقی را باطل میداند خوب است سلطان آن عالم را احضار کند شاید مشکل را حل کند.
عالمان سنّی که او را میشناختند.
و از شیعه بودنش آگاه بودند گفتند:
🔹جناب سلطان علامه حلی رافضی است. مذهب باطلی دارد و رافضیان افرادی بی خرد و کم عقل هستند و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد
سلطان گفت:
احضار او بی فائده نیست بیاوریدش
چون علامه حاضر شد قبل از حضور او
علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت
در نزد سلطان حاضر بودند.
🔸هنگامی که علامه وارد مجلس شد،
بدون هیچ ترس و هراسی نعلین خود را
به دست گرفت و داخل مجلس سلطانی شد.
و با صدای بلند گفت : السلام علیکم
و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت
و در کنار سلطان نشست.
علمای سنی حاضر در مجلس گفتند:
آیا ما به شما نگفتیم که شیعیان افرادی
سبکسر و بی خرد هستند؟
🔹سلطان گفت :
درباره اعمال او از خودش سؤال کنید.
آنها به علامه گفتند:
چرا برای سلطان سجده نکردی و آداب
و تشریفات لازم را انجام ندادی؟
علامه گفت :
رسول الله ﷺ از هر سلطانی برتر بود و کسی بر او سجده نکرد بلکه فقط به او سلام میدادند.
🔸خدای تعالی نیز فرموده : پس چون
داخل خانهها شدید به یکدیگر سلام کنید
سلام و درودی که نزد خداوند خوش است
↲سوره نور، آیه ۶۱
از طرف دیگر ما و شما معتقدیم که
سجده برای غیر خدا حرام است.
از او پرسیدند : چرا جسارت کردی و در کنار سلطان نشستی؟
فرمود : چون جای دیگری برای نشستن
موجود نبود و از طرفی سلطان و غیر سلطان
با هم مساویاند و لذا جسارتی به محضر
سلطان نکردهام.
🔹از علامه پرسیدند چرا کفشهای خود را با خود داخل مجلس آوردی؟
هیچ آدم عاقلی در محضر سلطان چنین عمل بیادبانهای نمیکند.
علامه فرمود : ترسیدم حنفیها آن را بدزدند،همانطور که ابوحنیفه نعلین رسول اکرم را دزدید.
ناگهان حنفیها برآشفتند و فریاد برآوردند
که ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر ﷺ کجا؟
تولد ابوحنیفه صد سال پس از وفات
رسول اکرم واقع شده است.
🔸علامه فرمود : آه، ببخشید، اشتباه کردم. لابد سارق نعلین رسول خدا شافعی بوده است.
این بار شافعیها برآشفتند:
شافعی در روز وفات ابوحنیفه به دنیا آمده است و دویست سال پس از رحلت رسول خدا متولد شده است.
علامه گفت : باز هم معذرت میخواهم
شاید کار مالک بوده است.
مالکیها هم مثل حنفیها و شافعیها
اعتراض و انکار کردند.
🔹علامه فرمود: آهان الان فهمیدم
قطعاً سارق کفشهای پیامبر ﷺ
احمد بن حنبل بوده است.
حنابله هم به انکار و تکذیب او پرداختند
در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و فرمود :
ای سلطان دانستی که هیچ یک از مؤسسان اصلی و رؤسای این مذاهب
اهل سنت در زمان حیات رسول الله ﷺ
و حتی صحابه آن حضرت حاضر نبودهاند.
🔸اینکه ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمدبن حنبل را به عنوان مجتهد و رئیس مذهب پذیرفتهاند از بدعتهای ایشان است
در اینجا سلطان به حالت پرسش از اهل
سنت سؤال کرد :
آیا درست است که هیچیک از رؤسای مذاهب أربعه در زمان رسول خدا و صحابه او نبودهاند؟
علماء عامه همگی گفتند : آری نبودهاند
🔹آنگاه علامه گفت :
ولی ما شیعه هستیم و پیروی میکنیم از امیرالمؤمنین علیهالسلام که جان رسول الله برادر، پسر عمّ و وصیّ و جانشین و خلیفه اوست در غدیر و بسیاری از جاهای دیگر او را به عنوان جانشین معرفی کرد
سلطان چون متوجه حقانیت مذهب
علامه شد از او پرسید نظر شیعه درباره
این طلاقی که دادهام چیست؟
🔸علامه فرمود : آیا سلطان طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل جاری نموده است؟
سلطان گفت: نه
علامه فرمود : در این صورت طلاقی را که
سلطان جاری کرده باطل میباشد زیرا فاقد شرایط صحت است
آنگاه سلطان به دست علامه به مذهب
شیعه مشرف شد.
🔹و به خطباء و حاکمان شهرها و سرزمینهای تحت سیطرهاش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازده گانه علیهم السلام خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار سکه ضرب کنند.
و نام ایشان را بر دیوار مساجد و مشاهد
مشرفه حضرات ائمه علیهم السلام بنویسند.