* هیچ محتاج می گلگون نِهای/ترک کن گلگونه، تو گلگونهای
اگر احساس میکنی در میان دیوارهای بلندی زندانی شدهای که خودت برای خودت ساختهای، و فکر میکنی که باید آن دیوارها را خراب کنی و «خودِ گمشدهات» را و معنی خودت را بیابی؛
آنگاه شاید بتوانی تا حدی به « خودِ اصیلات» دست یابی و آرام آرام با او آشنا شوی و در آینهی او، خود را بیابی.
وقتی به فکر یافتن خودت باشی میتوانی خودت را بیابی...
مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ هرکس «خود» را بشناسد، خدایش را شناخته است.
پس ما میتوانیم از راه «خود» شناسی، به خداشناسی مطمئنی دست یابیم و از این طریق حقیقتِ «توحید»، «نبوت»، « معاد» و «امامت» را در جان خود روشن کنیم.
*شعری که در عنوان آمده از جناب مولانا است
#خودشناسی
ناپلئون را باید تحسین کرد
"شما یک مردک را نگاه میکنید و من یک مرد بزرگ را؛ هر یک از ما میتواند استفاده کند"
جملهای که خواندید باعث شد یک روحانی معمولی و پایین رده، با گفتنش به درجه یک اسقف برسد!
در اوایل کتاب بینوانیان حکیم هوگو در قسمتی که مربوط به مسیو میرییل در کتاب اول آمده بود جریان را به صورت کامل شرح میدهد، آنان که بینوایان خواندهاند میفهمند کجا را میگویم.
در ابتدای وقتی این جریان را خواندم، با خودم گفتم چقدر مملکتشون بیحساب و بیکتاب که همینطور الکی الکی یکی با یه جمله میشه اسقف !! ولی وقتی ادامه جریان و نحوهی اسقفیاش را دیدم، بهتر بگویم: خواندم، خوب انتخاب کرده. خوب.
چقدر خوب با یک برخورد و چند کلمه فهمید چه کسی باید کجا باشد! سوای تشویقی و تحسینی که متوجه اسقف جدید بود، باید ناپلئون را به خاطر این انتخاب تحسین ویژه کرد. هرچند احتمال این هم هست که تنها به خاطر تعریفی که از زبان او نسبت به خود شنیده بود او را اسقف کرده باشد؛ شاید .
بینوایان را نخواندهاید؟
قصد خواندنش را هم ندارید؟
دهتای سوم یا چهارم مهم است
دختر ِ جوانی که عقب ِ تاکسی نشسته بود به پسر ِ جوانی که همراهش بود ، گفت : " به من گفتن 10 تا کتابی را که تو زندگی ام بیشتر از همه روم تاثیر گذاشته بنویسم "
پسر ِ جوان گفت : " خیلی باحاله... آدم قشنگ از رو 10 تا کتاب می تونه بفهمه کسی که این کتاب ها را انتخاب کرده چه جور آدمیه. "
دختر گفت : " صددرصد که نمیشه فهمید. "
زن ِ میانسالی که جلو نشسته بود ، گفت : " تو چیزهای گنده همه آدم ها مثل همن، برید سراغ ِ چیزهای ریزتر. "
دختر گفت : " یعنی چی ؟ "
زن گفت : " یعنی انتخاب 10 تا کتاب ِ اول زیاد مهم نیست... 10 تا کتاب ِ دوم ِ زندگیه که مهمه یا 10 تا کتاب ِ سوم زندگی... اصلا 10 تا کتاب ِ چهارم ِ زندگی از همه مهم تره. "
دختر ِ جوان لبخندی زد و به پسر گفت : " 10 تا کتاب ِ مهم ِ چهارم ِ زندگی ات کدومان ؟ "
واقعا 10 تا کتاب ِ مهم ِ چهارم ِ زندگی ِ ما چه کتاب هایی است ؟ اصلا به دهتای سوم و چهارم میرسد؟ (۴۰ تا کتاب خوندی؟)
& به حرف استاد خیلی فک کردم، آدم فهیمی بود
۲۰ سال با تئوریام کنفرانس دادم و برام دست زدن ... و امروز هِروه خلاف اون حرفا رو ثابت میکنه و براش همونقدر دست میزنن ...
حضار کارشون دست زدنه ... این تویی که باید بدونی زندگیت رو داری وقف اثبات چی میکنی ...
میفهمی دخترم؟ ... این مهمترین درس زندگی من بود.
کاش توی دنیایی زندگی میکردم که استاداش حکیم بودن. کاش استادی داشتم که علم رو با حکمت یاد میداد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بُرشی از کتاب خاطرات سفیر / مهمترین درس استاد / ص۱۳۷
دو تا کاش آخر، حرف دل من هم هست؛ کاش ...... البته این روزها وسوسههایی بهم هجوم مییارن که بیخیال حکمت بشم و بچسبم به یه لقمه نون !!!
به تولد چه کسانی باید توجه کرد؟
باید به تولد انسانهای کامل نظر کرد که دارای حقیقت هستند و تولد آنها تولد حقیقت انسانیت است و نوری به عالم انسانیت اضافه شده است؛ در حالی که تولد مثل منی، به خودی خود هیچ چیز نیست، مگر اینکه در طول زندگی در ذیل انسانهای کامل قرار گیریم! (+)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعا به این فکر کردید که جشن تولد از کی و کجا توی ایران باب شده؟
آخه اینکه تو شمعی را فوت کنی و قبول کنی که یکسال دیگر از عمرت را خاموش کردی، و دیگران هم برایت کف بزنند چه معنایی دارد؟ مسخرهتر از آن اینکه حتما باید کیکی باشد و کادو هم باشد؟
شاید هم همه میدانند که تو چقدر از اینکه یکسال دیگر از عمرت گذشت ناراحت هستی و میخواهند با کادو و کیک تو را خوشحال کنند!
جالب است برای اینکه ۱۰۰ سال زنده باشی، باید شمعها را فوت کنی!
ولی به نظرم باید تولدها را تسلیت گفت؛ تسلیت به خاطر این که یکسال را از دادی. ما مدام در حال مردن هستیم و فرصتهای خود را از دست میدهم پس چه معنایی دارد که به خاطر از دست دادن یکسال فرصت جشن بگیریم؟
اگر سال روز تولدهای مان را جشن نمیگرفتیم، در عوض چند ساعتی به سالی که گذشت فکر میکردیم، شاید حال و اوضاع مان خیلی بهتر بود.
آنجا که درد و عشق نیست، چه هست؟!
فلسفه و دین و هنر هرجا باشند، آنجا درد هم هست. کسی که درد ندارد ممکن است به شغل فلسفه و دین و هنر مشغول باشد اما شغل فلسفه را با درد فلسفه اشتباه نکنیم. میتوان شاغل شغل فلسفه بود و یک عمر فلسفه خواند و فلسفه گفت و با فلسفه هیچ نسبتی نداشت.
از لابهلای کتاب فلسفه معاصر ایران صفحه ۱۴۷ به قلم رضا داوری اردکانی
.............................................
پینوشت: لزوما همهی شاغلان به دین و نان خوران از دین را نباید دردمندان دین بدانیم و برعکس؛ یعنی این دو دسته را با یک جوب نرانیم!
به گمانما فلسفهی اسلامی به ویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی، جای خالی خویش را در اندیشهی انسان این روزگار میجوید و سرانجام آن را خواهد یافت و در آن پا برجا خواهد گشت.
ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفهی الهی وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم!
رهبری ۱/ خرداد / ۷۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مننوشت:
پس برای عقب نماندن از این قافله اندیشه، باید به فلسفه صدرا یا همان حکت متعالیه بپردازیم، چرا که زبان آیندگان است.
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی بازآ
ای واقف اسرار ضمیر همه کس
در حالت عجز، دستگیر همه کس
یارب تو مرا توبه ده و عذر پذیر
ای توبهده و عذرپذیر همه کس
جز وصل تو دل به هرچه بستم، توبه
بییاد تو هرجا که نشستم، توبه
در حضرت تو، توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم، توبه
ابوسعید #ابوالخیر
#شعر
هدایت شده از سلامت بمان
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نقش روحانیت در کرونای قم.
#کرونا_را_شکست_میدهیم
ستاد بسیج ملی مبارزه با کرونا
@salamatbeman
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگر
▫️این ویدیو رو ببرید بذارید روی میز متولیان فرهنگ کشور ...
▫️قهرمانانی مثل شهید صیاد شیرازی را چقدر به جوانان معرفی کردهاید؟
🔰 بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم 👇
http://eitaa.com/joinchat/600440835C70c35d8d3e