هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شفای دختر بچه فلج ایرانی در حرم مطهر امامین عسکریین (ع) در شب جمعه۱۴۰۲/۰۲/۲۱
اونا هشتگ #شیعه_سوز بزنن ولی ما صاحب داریم
🆘 @Roshangari_ir
🔜 Rubika.ir/roshangari_ir
هدایت شده از مردم میدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ نمیدانم فرزندانم پسر هستند یا دختر!
🔹 مارسیا گی هاردن، هنرپیشه هالیوود و برنده جایزه اسکار:
🔹 هویت جنسیتی همه بچههای من عجیب و غریب است.
فرزند بزرگ من غیرباینری (هویت جنسیاش را محدود به مرد یا زن نمیداند) است.
پسرم همجنسگراست.
فرزند کوچکم، هویت جنسی سیالی (یک روز مرد یک روز زن و ...) دارد.
🔹 پ.ن: خدا رو شکر فقط سه تا بچه داری! وگرنه چیزای خیلی بیشتری ازشون یاد میگرفتی!
🔴 به کمپین بزرگ انقلابیون بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2182086783Cb32c15873f
هدایت شده از مردم میدان
♦️چند تفاوت از انتخابات ایران و ترکیه براتون بگم:
🔹۱.تو ترکیه رای ندی ۳٠٠ لیر جریمه میشی ولی در ایران اینطور نیست
🔹۲.اونجا باید یک نفر رو با مُهر انتخاب کنی و مثل ایران خودکار نمیدن که خط خطی کنی و بامزه بازی دربیاری:)
🔹۳.اونجا روز انتخابات تو هر شهری جز شهر خودت باشی نمیتونی رای بدی
🔴 به کمپین بزرگ انقلابیون بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/2182086783Cb32c15873f
هدایت شده از R.N
امام صادق عليه السلام : خدايا! بر محمّد و خاندان او، درود فرست و آنچه را برايم قسمت كرده و يا روزى نموده اى، حلال، پاك، فراوان، با بركت، دست يافتنى و آسان به دست آمدنى قرار بده، با راحتى، عافيت، تندرستى و خوش بختى از سوى خود مقرر كن! به درستى كه تو بر هر چيز توانايى.
(امام صادق علیه السلام)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَسَمْتَ لى مِنْ قِسْمٍ اَوْ رَزَقْتَنى مِنْ رِزْقٍ فَاجْعَلْهُ حَلالاً طَيِّبا واسِعا مُبارَكا قَريبَ الْمَطْلَبِ سَهْلَ الْمَاْخَذِ فى يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافَيةٍ وَ سَلامَةٍ وَ سعادَةٍ اِنَّك عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ؛
بحارالأنوار، ج 89، ص 377، ح 66 .
https://cafebazaar.ir/app/com.khoshghamat.app18/?l=fa
هدایت شده از R.N
🌴🌴😭😭ایام تسلیت،، اللهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم والعن اعدایهم اجمعین 😭😭😭🌻
هدایت شده از R.N
صدقه بده هرچند كم باشد زيرا هر كار كوچكى كه صادقانه براى خدا انجامشود، بزرگ است.
(امام رضا علیه السلام)
وسائل الشيعة ، ج 1 ، ص 87
https://cafebazaar.ir/app/com.khoshghamat.app18/?l=fa
21.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 🔴 اینجا #دانشگاه_تهران در زمان سکانداری مسئولان انقلابی در همه قوا است
🔹 اگر متهم به اشاعه فحشا و سیاه نمایی نمیشویم این فیلم بیانگر بخشی از واقعیت محیط های آموزشی در جمهوری اسلامی میباشد
انقلاب کردیم که بساط این چیزها از جامعه خصوصا محیط های آموزشی جمع بشود نه اینکه بعد از چهل سال شاهد رواج دوباره فساد و فحشا باشیم
اگرسر کاریم و مسئولان عافیت طلب توان پاکسازی جامعه از مظاهر فساد را ندارند و منتظر بودجه برای کار فرهنگی هستند بفرمایید که نیروهای انقلابی خودشان وارد عمل شوند ؟!
💯 📸زمستان سخت اروپا، جان ۶۸ هزار اروپایی را گرفت
🔹اکونومیست نوشت، انرژی گران قیمت در زمستان گذشته بیشتر از کویید ۱۹ اروپاییها را کشته است. مدلسازی ما تخمین میزند که قیمتهای بالای انرژی جان ۶۸ هزار نفر را گرفته است.
🔹اگرچه اکنون هزینههای عمدهفروشی در سراسر قاره اروپا کاهش یافته است اما قیمت برق و گاز خانگی در زمستان گذشته در مقایسه با دو سال قبل، ۶۹ درصد و ۱۴۵ درصد افزایش یافته است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دقت کنید مردم !با چندین میلیارد تراز تجاری مثبت؛ بجای اینکه دلار را پایین بیاورند، پراید را به شما 500 میلیون میاندازند!
▪️آنچه باعث گرانی دلار شد نه آمریکا بود، نه تحریم، نه اروپا و نه زن، زندگی، آزادی ؛ کار همین #دولت_موازی بود
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
امام جعفر صادق (ع) ششمین امام شیعیان و فرزند امام محمد باقر (ع) است که در سال 148 هجری قمری بر اثر مسمومیت به شهادت رسید.
به گزارش ایمنا، امام جعفر صادق (ع) در سال ۸۳ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در طول دوران امامت خود باعث احیا شدن دوباره مذهب شیعه و آئین پیامبر اسلام (ص) شد. پدر ایشان امام محمد باقر و مادرش ام فروه دختر قاسم پسر محمد بن ابوبکر است.
زندگی نامه امام جعفر صادق (ع)
امام صادق (ع) (جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب) در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. برخی منبع تولد ایشان را در سال ۸۰ هجری قمری ذکر کرده اند. پدر بزرگ ایشان امام سجاد (ع)، پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (ع) و مادرشان معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. امام جعفر صادق (جعفر به معنای نهر جاری پرفایده) به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را برعهده داشت و با تلاشهای فراوان توانست احیاگر مذهب شیعه در بین مسلمانان باشد. مدت زمان امامت ایشان با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود. از مشهور ترین کنیههای ایشان میتوان به ابو عبدالله، ابو اسماعیل و ابو موسی اشاره کرد.
همسر و فرزندان امام صادق (ع)
در بیشتر منابع آمده است که ایشان صاحب هفت پسر و سه دختر بودند. امام موسی کاظم (ع)، امام هفتم شیعیان یکی از فرزندان این امام بزرگوار است که نام مادرش حمیده دختر صاعد یا صالح است.
خصوصیات امام صادق (ع)
یکی از خصوصیات بارز امام صادق (ع) علم فراوان ایشان است. امام صادق (ع) به جهت ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. امام صادق بسیار اهل زهد، عبادت، روزه داری و تلاوت قرآن بودند. ایشان به فقرا کمک بسیار میکرد و در بیشتر شبها به صورت ناشناس برای فقرا غذا میبرد، به طوری که بخشندگی وی در بین مردم زبانزد بود.
احادیث امام جعفر صادق (ع)
بیشترین احادیث از امام صادق (ع) نقل شده است، اولین علت این امر مربوط به شرایط خاص زمان امامت ایشان و دومین دلیل این است که ایشان از دیگر امامان بیشتر عمر کردند و به همین علت ایشان را شیخ الائمه نیز مینامند. همچنین فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به امام جعفر صادق (ع) است، زیرا بخش عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از ایشان است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچیک از ائمه نقل نگردیده است. برخی از احادیث مشهور ایشان عبارتند از:
حدیث توحید مُفَضَّل: توحید مُفَضَّل حدیثی طولانی که امام صادق (ع) در چهار جلسه درباره مسائلی چون آفرینش جهان، خلقت انسان و شگفتیها و حکمتهای آنها به مفضل بن عمر املا کرده است.
مقبوله عُمَر بن حَنظَله: برخی از فقیهان شیعه، از این حدیث معیارهایی برای حل تعارض روایات به دست آوردهاند. طرفداران نظریه ولایت فقیه نیز برای اثبات آن به این حدیث استناد میکنند.
حدیث حجّ: در این حدیث امام صادق (ع) کیفیّت حج پیامبر را از پدر خود روایت کرده است. این حدیث طولانی در میان اهل سنّت و شیعه بسیار مشهور است و در مصادر متعدّد از راویان بسیاری نقل شده است.
حدیث عِنوان بَصری: در حدیث عِنوان بَصری، امام صادق (ع) پس از تعریف عبودیت، دستورالعملهایی را در زمینههای ریاضت نفس، بردباری و علم، به شخصی به نام عِنوان بصری گفته است.
مهمترین القاب امام جعفر صادق (ع)
امام صادق (ع) القاب زیادی داشت که مهمترین و معروف ترین آنها صادق به معنی راستگو است. از آنجا که امام ششم در گفتار و رفتار راستگو بود لقب صادق را به ایشان داده اند. از دیگر لقبهای امام جعفرصادق (ع) میتوان طاهر، صابر و فاضل را نام برد.
شهادت و آرامگاه امام صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در روز بیست و پنج شوال سال ۱۴۸ هجری قمری و در سن ۶۵ سالگی بر اثر مسمومیت به شهادت رسید. مرقد مطهر ایشان در قبرستان بقیع واقع در مدینه منوره در کنار قبر پدر، پدر زرگ و عمویش امام حسن مجتبی (علیه السلام) قرار دارد. در ایران سالروز شهادت امام صادق (ع) تعطیل رسمی است.
قاتل امام صادق (ع)
طبق گفته بیشتر افراد از جمله شیخ صدوق، ابن شهر آشوب و محمد بن جریر طبری سوم، امام صادق (ع) به دستور منصور دوانیقی و بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است.
هدایت شده از طوقان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن ایرانی
زن اروپایی
#حجاب
زن زندگی آزادی واقعی
@Akhbarefori
هدایت شده از ابوشهاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از سخنرانی های عالی
51.mp3
3.66M
🔖منبر کوتاه🔖
#استاد_عالی
راهکار #امام_صادق علیه السلام برای اینکه تمام شب برای انسان عبادت نوشته شود.
✍نیت هنگام خوابیدن
سخنرانی های عالی 👇
https://eitaa.com/joinchat/3474259983C7b462f497c
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام قولا من رب رحیم
مادر سرپرست خانواده دخترش موقع برگشت از مدرسه تصادف کرده است دو میلیون تاکنون هزینه درمان شده است
با اطلاع رسانی دوستان ان شا الله بتوانیم یاری کنیم
ضمنا عزیزی دیگر، برای مورد ضروری زندگی ، وام گرفته اند ،برای پرداخت اقساط ،در مضیقه اند. اگر عزیزی میتوانند ماهیانه ۲۰۰ تومن را تقبل کنند ،در خصوصی در خدمتم
یاحسین یا حجت ابن الحسن العسکری
فـصـل دوم : در مختصرى از مناقب و مكارم اخلاق و سيرت حميده آن حضرت و اعتراف دوست ودشمن و مخالف و مؤ الف به فضل آن جناب عليه السلام
( اَنـْتَ يا جَعْفَرُ فَوْقَ الْمَدْحِ وَالْمَدْحِ عَناءٌ اِنَّما الاَشْرافُ اَرْضٌ وَ لَهُمْ اَنْتَ سَماءٌ جازَ حَدَّ الْمَدْحِ مَنْ قَدْ وَلدَتْهُ الاَنْبِياءُ )
شيخ مفيد رحمه اللّه فرموده كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در ميان برادران خود خـليـفه پدرش امام محمدباقر عليه السلام و وصى و قائم به امر امامت بعد از آن حضرت بـود و از تمامى برادران خود افضل و مبرّزتر بود و قدرش اعظم و جلالتش بيشتر بود در مـيـان عـامـه و خـاصـه ، و آن قـدر مـردمـان از عـلوم آن جـنـاب نـقـل كـرده انـد كـه به تمام بغداد و شهرها منتشر گشته و اصقاع عالم را فرا گرفته و نـقـل نـشـده از احـدى از عـلمـاء اهـل بـيـت آنـچـه از آن حـضـرت نـقـل شـده ، و نـقـله اخـبـار و سـدنـه آثـار نـقل نكرده اند از ايشان مانند آنچه از آن حضرت نقل كرده اند.
همانا اصحاب حديث جمع كرده اند اصحاب راويان از آن جناب را از ثقات با اختلافشان در آراء و مـقـالات عـددشـان بـه چـهـار هـزار رسـيـده ، و آن قـدر دلائل واضحه بر امامت آن حضرت ظاهر شده كه دلها را روشن نموده و زبان مخالف را گنگ كرده از طعن زدن در آن دلائل به ايراد شبهات انتهى .(11)
و سـيد شبلنجى شافعى گفته كه مناقب آن حضرت بسيار است به حدى كه محاسب نتواند تمام را در حساب آورد و مستوفى هشيار دانا از انواع آن در حيرت شود.
روايـت كـرده انـد از آن جـنـاب جـمـاعـتـى از اعـيـان ائمـه اهـل سـنـت و اعـلام ايـشـان مـانند يحيى بن سعيد و ابن جريح و مالك بن انس و ثورى و ابن عـيـيـنـه و ابـوايوب سجستانى و غير ايشان .(12) ابن قتيبه در كتاب ( ادب الكـاتـب ) گـفته كه كتاب جفر را امام جعفر صادق عليه السلام نوشته و در آن است آنـچـه مـردم بـه دانستن آن احتياج دارند تا روز قيامت و به همين جفر اشاره كرده ابوالعلاء معرّى در قول خود:
لَقَدْ عَجِبُوا لا لِ الْبَيْتِ لَمّا
اتاهُمْ عِلْمُهُمْ فى جِلْدِ جَفْرٍ
وَ مِراةُ الْمُنَجِّمِ وَ هِىَ صُغْرى
تُريِه كُلِّ عامِرَةٍ وَقَفْرٍ(13)
يـعـنـى مـردم تـعـجـب كـردنـد از اهـل بـيـت وقـتـى كـه آمـد ايـشـان را عـلم اهـل بيت در پوست بزغاله كه جفر باشد، يعنى مى گويد چگونه مى شود كه اين همه علم در پـوسـت بـزغـاله چـهـارماهه جمع شود، پس براى رفع استبعاد ايشان مى گويد: آيينه مـنـجـم كـه اسـطرلاب باشد با آنكه چيز كوچكى است مى نماياند به منجم آسمان و زمين و جاهاى معمور و غير معمور را.
و روايـت شده كه آن حضرت مجلسى داشت از براى عامه و خاصه ، مردم از اقطار عالم به خـدمـتـش مـى رسـيـدنـد و از حـضـرتـش از حـلال و حـرام و از تـاءويـل قرآن و فصل الخطاب سؤ ال مى نمودند و احدى از خدمتش بيرون نمى آمد مگر با جوابى كه مرضى و پسنديده اش بود.
فقير گويد: كه ظاهرا اين مجلس در ايام حج بوده براى آن حضرت .
و بالجمله ؛ نقل نشده از احدى آنچه نقل شده از آن حضرت از علوم و با آنكه چهار هزار نفر از آن جناب روايت كرده اند و بطون كتب و اسفار دينيه از احاديث و علوم آن حضرت مملو است ، هـنـوز عـشـرى از اعـشـار عـلم آن حـضـرت نـمـايـان نـشـده بلكه قطره اى ماند كه از دريا بـرداشـتـه شده و گفته شده كه بعضى از علماء عامه از تلامذه و از خدّام و اتباع آن جناب بـوده انـد و از آن بـزرگـوار اخـذ كـرده انـد مـانـند ابوحنيفه و محمّد بن حسن ، و ابويزيد طـيـفـور سقّاء آن حضرت را خدمت كرده و سقايت نموده و ابراهيم بن ادهم و مالك بن دينار از غلامان آن حضرت بوده اند.(14)
مؤ لف گويد: و شايسته باشد كه ما در اين مقام به ذكر چند روايت تبرك جوييم .
اول ـ ابـن شـهـر آشـوب از ( مـسـنـد ابـوحـنـيـفـه ) نـقـل كـرده كـه حـسـن بـن زيـاد گـفـت : شـنـيـدم كـه از ابـوحـنـيـفـه سـؤ ال كـردنـد كـه را ديـدى كـه از تـمـامـى مردم فقاهتش بيشتر باشد؟ گفت : جعفر بن محمّد! زمانى كه منصور او را از مدينه طلبيده بود فرستاد نزد من و گفت اى ابوحنيفه مردم مفتون جـعـفـر بـن مـحـمـّد شـده انـد مـهـيـا كـن بـراى سـؤ ال از او مـسـاءله هـاى مـشـكـل و سـخـت خـود را، پـس مـن آمـاده كـردم بـراى او چـهـل مـساءله ، پس منصور مرا به نزد خود طلبيد، و در آن وقت و در ( حيره ) بود من بـه سـوى او رفتم ، پس چون وارد شدم بر او ديدم حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در طـرف راسـت مـنـصـور نـشـسـتـه بود همين كه نگاهم به او افتاد هيبتى از آن جناب بر من داخل شد كه از منصور فتّاك بر من داخل نشد، پس سلام كردم به او، اشاره كرد بنشين ، من نـشـستم آن وقت رو كرد به جناب صادق عليه السلام گفت : اى ابوعبداللّه ! اين ابوحنيفه اسـت . فـرمـود: بـلى مـى شـنـاسـم او را، آنـگـاه مـنـصـور رو به من كرد و گفت : بپرس از ابـوعـبداللّه سؤ الات خود را، پس من مى پرسيدم از آن حضرت او جواب مى داد، م
ى فرمود شما در اين مساءله چنين مى گوييد و اهل مدينه چنين مى گويند و فتواى خودش گاهى موافق مـا بـود و گـاهـى مـوافـق اهـل مـديـنـه و گـاهـى مـخـالف جـمـيـع و يـك يـك را جـواب داد تـا چهل مساءله تمام شد و در جواب يكى از آنها اخلال ننمود، آن وقت ابوحنيفه گفت : پس كسى كـه اعـلم مـردم بـاشـد بـه اخـتـلاف اقـوال ، از هـمـه عـلمـش بيشتر و فقاهتش زيادتر خواهد بود.(15)
دوم ـ شـيـخ صـدوق از مـالك بـن انـس فـقـيـه اهـل مـديـنـه و امـام اهـل سـنـّت روايت كرده كه گفت : من وارد مى شدم بر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام پس براى من ناز بالش مى آورد كه تكيه كنم بر آن و مى شناخت قدر مرا و مى فرمود: اى مـالك ! مـن تو را دوست مى دارم ، پس من مسرور مى گشتم به اين و حمد مى كردم خدا را بر آن ، و چـنـان بـود آن حـضرت كه خالى نبود از يكى از سه خصلت : يا روزه دار بود و يا قائم به عبادت بود و يا مشغول به ذكر؛ و آن حضرت از بزرگان عبّاد و اكابر زهاد و از كسانى بود كه دارا بودند خوف و خشيت از حق تعالى را، و آن حضرت كثيرالحديث و خوش مـجـالسـت و كـثـيـرالفوائد بود. و هرگاه مى خواست بگويد: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى اللّه عليه و آله و سلم رنگش تغيير مى كرد! گاه سبز مى گشت و گاهى زرد به حدى كه نمى شـنـاخـت او را كـسـى كـه مـى شـنـاخـت او را؛ و هـمـانـا بـا آن حـضـرت در يـك سـال به حج رفتيم همين كه شترش ايستاد در محل احرام خواست تلبيه گويد چنان حالش مـنـقـلب شد كه هرچه كرد تلبيه بگويد صدا در حلق شريفش منقطع شد و بيرون نيامد و نـزديـك شـد كـه از شـتـر بـه زمـيـن افـتـد، مـن گـفـتـم يـابـن رسـول اللّه ! تـلبـيـه را بـگـو و چـاره نـيـسـت جـز گفتن آن ، فرمود: اى پسر ابى عامر! چـگـونـه جـراءت كـنـم بـگـويـم ( لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ ) و مى ترسم كه حق عز و جل بفرمايد ( لالَبَّيْكَ وَ لاسَعْدَيْكَ. ) (16)
مـؤ لف گـويد: كه خوب تاءمل كن در حال حضرت صادق عليه السلام و تعظيم و توقير او از رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم كـه در وقـت نقل حديث از آن حضرت و بردن اسم شريف آن جناب چگونه حالش تغيير مى كرده با آنكه پـسـر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و پاره تن او است ، پس ياد بگير اين را و با نـهايت تعظيم و احترام اسم مبارك حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم را ذكر كن و صـلوات بـعـد از اسـم مباركش بفرست و اگر اسم شريفش را در جايى نوشتى صلوات را بـدون رمـز و اشـاره بـعد از اسم مباركش بنويس و مانند بعضى از محرومين از سعادت به رمـز ( ص ) و يا ( صلعم ) و نحو آن اكتفا مكن بلكه بدون وضو و طهارت اسـم مـبـاركـش را مگو و ننويس و با همه اينها باز از حضرتش معذرت بخواه كه در وظيفه خود نسبت به آن حضرت كوتاهى نمودى و به زبان عجز و لابه بگو:
هزار مرتبه شويم دهان به مشك و گلاب
هنوز نام تو بردن كمال بى ادبى است
از ابـى هـارون مـولى آل جـعده روايت است كه گفت : من در مدينه جليس حضرت صادق عليه السـلام بـودم ، پـس چـنـد روزى در مـجـلسـش حـاضـر نـشـدم ، بعد كه خدمتش مشرف گشتم فرمود: اى ابوهارون ! چند روز است كه تو را نمى بينم ؟ گفتم : جهتش آن بود كه پسرى بـراى مـن مـتولد شده بود، فرمود: بارَكَ اللّهُ لَكَ فيهِ، چه نام نهادى او را؟ گفتم : محمّد، حضرت چون نام محمّد شنيد صورتش را برد نزديك به زمين و گفت : محمّد، محمّد، محمّد! تا آنـكه نزديك شد صورتش بچسبد به زمين پس از آن فرمود: جانم ، مادرم ، پدرم و تمامى اهل زمين فداى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم باد، پس فرمود: دشنام مده اين پسر را و مزن او را و بد مكن با او و بدان كه نيست خانه اى كه در آن اسم محمّد باشد مگر آنكه آن خانه در هر روزى پاكيزه و تقديس كرده شود.(17)
سـوم ـ در ( كـتـاب تـوحـيـد مـفـضـّل ) اسـت كـه مـفـضـل بـن عـمـر در مسجد حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم بو، شنيد ابن ابى العـوجـا بـا يـكـى از اصـحـابـش مـشـغـول اسـت بـه گـفـتـن كـلمـات كـفـرآمـيـز، مـفـضـل خوددارى نتوانست كرد فرياد زد بر او كه يا ( عَدُوَّاللّهِ! اَلْحَدْتِ فِى دينِ اللّهِ وَ اَنـْكـَرْتَ الْبـارى جـَلَّ قـُدْسـُه ) ؛ اى دشمن خدا! در دين خدا الحاد ورزيدى و منكر بارى تـعـالى شد. و از اين نحو كلمات با وى گفت ؛ اب ابى العوجا گفت : اى مرد! اگر تو از اهـل كـلامـى بـيـا با هم تكلم كنيم ، هرگاه تو اثبات حجت كردى ما متابعت تو مى نماييم و اگـر از عـلم كـلام بـهره ندارى ما با تو حرفى نداريم ، و اگر تو از اصحاب جعفر بن مـحـمـدى آن حـضـرت بـا مـا بـه ايـن نـحـو مـخـاطـبـه نـمـى كـنـد و بـه مـثـل تـو بـا ما مجادله نمى نمايد. و به تحقيق كه شنيده است از اين كلمات بيشتر از آنچه تـو شنيدى و هيچ فحش به ما نداده است و در جواب ما به هيچ وجه تعدى ننموده و همانا او مـردى است حليم باوقار، عاقل محكم و ثابت كه از جاى خود به در نرود و از طريق رفق و مدارا پا ب
يرون نگذارد و غضب او را سبك ننمايد، بشنود كلام ما را و گوش دهد به تمام ، حـجـت و دليلهاى ما تا آنكه ما هرچه دانيم بگوييم و هر حجت كه داريم بياوريم به نحوى كه گمان كنيم بر او غلبه كرديم و حجت او را قطع نموديم ، آن وقت شروع كند به كلام پـس بـاطـل كـند حجت و دليل ما را به كلام كمى و خطاب غير بلندى ملزم كند ما را به حجت خـود و عـذر مـا را قطع كند و ما را از رد جواب خود عاجز نمايد ( فَاِنْ كُنْتَ مِنْ اَصْحابِهِ فَخاطِبْنا بِمِثْلِ خِطابِهِ ) : پس هرگاه تو از اصحاب آن جنابى با ما مخاطبه كن به مثل خطاب او.(18)
چهارم ـ در برآوردن آن حضرت حاجت شقرانى و موعظه فرمودن او را:
در ( تذكره سبط ابن الجوزى ) است كه از مكارم اخلاق حضرت صادق عليه السلام اسـت آن چـيـزى كـه زمـخـشـرى در ( ربـيـع الا بـرار ) نـقـل كـرده از اولاد يـكـى از آزاد كـرده هـاى حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليه و آله و سلم كه گفت : در ايامى كه منصور شروع كرده بود به عـطـا و جـايـزه دادن به مردم ، من كسى نداشتم كه براى من نزد منصور شفاعت كند و جايزه بـراى مـن بـگـيرد، لاجرم رفتم بر در خانه او متحير ايستادم كه ناگاه ديدم جعفر بن محمّد عـليـه السـلام پـيـدا شـد و مـن حـاجـت خـود را بـه آن جـنـاب عـرض كـردم ، حـضـرت داخـل شـد بر منصور و بيرون آمد در حالى كه عطا براى من گرفته بود و در آستين نهاده بود پس عطاى مرا به من داد و فرمود:
( اِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ اَحَدٍ حَسَنٌ اِنَّهُ مِنْكَ اَحْسَنُ لِمَكانِكَ مِنّا ) ؛
يـعـنـى خـوبى از هركس باشد نيكو است و لكن از تو نيكوتر است به سبب مكان و منزلت تـو از مـا، يـعنى انتساب تو به ما كه مردم تو را مولى و آزاد كرده ما مى دانند، و بدى و قبيح از هركس بد است و لكن از تو قبيح تر است به جهت مكانت تو از ما.
و ايـن فـرمـايـش حضرت صادق عليه السلام به او براى آن بود كه شقرانى شراب مى خورد، و اين از مكارم اخلاق آن جناب بود، او را ترحيب كرد و حاجتش را برآورد با علمش به حـال او و او را بـه نـحـو تـعـريـض و كـنـايـه مـوعـظـه فـرمـود: بـدون تـصـريـح بـه عمل زشت او، ( وَ هذا مِنْ اَخْلاقِ الاَنْبياءِ عليهم السلام . ) (19)
پنجم ـ در حفظ كردن آن حضرت است لباس زينت خود را به لباس وصله دار:
روايت شه كه روزى يكى از اصحاب حضرت صادق عليه السلام بر آن حضرت وارد شد ديـد آن جـنـاب پـيراهنى پوشيده كه گريبان آن را وصله زده اند، آن مرد پيوسته نظرش بـر آن پـيـنـه بـود و گـويـا از پـوشـيـدن آن حـضرت آن پيراهن را تعجب داشت ، حضرت فرمود: چه شده ترا كه نظر به سوى من دوخته اى ؟ گفت : نظرم به پينه اى است كه در گريبان پيراهن شما است ، فرمود: بردار اين كتاب را و بخوان آن چيزى كه در آن نوشته است .
رواى گفت : مقابل آن حضرت يا نزديك آن حضرت كتابى بود پس آن مرد نظر افكند در آن ديد نوشته است در آن :
( لاايمانَ لِمَن لاحَياءَ لَهُ وَ لامالَ لِمَنْ لاتَقْديرَ لَهُ وَ لاجَديدَ لِمَنْ لاخَلِقَ لَهُ ) ؛
يـعـنـى ايـمـان نـدارد كـسـى كـه حـيـاء نـدارد، و مـال نـدارد كـسـى كـه در مـعـاش خـود تـقـديـر و انـدازه نـدارد، و نـو نـدارد كـسـى كـه كـهـنـه ندارد.(20)
مـؤ لف گـويـد: كـه گـذشـت در ذيـل مواعظ و كلمات حكمت آميز حضرت امام محمّدباقر عليه السلام كلماتى در حيا و بيانى در تقدير معيشت ، به آنجا رجوع شود.
ششم ـ در تسليت والد دختران از اندوه روزى ايشان است :
شـيـخ صـدوق روايـت كـرده كـه روزى حـضـرت صـادق عـليـه السـلام پـرسـيـد از حـال يـكى از اهل مجلسش كه كجا است ؟ گفتند: عليل است . پس حضرت به عيادت او تشريف بـرد و نـشـسـت نـزد سـر او ديـد كه آن مرد نزديك به مردن است ، فرمود به او احسن ظنّك بـاللّه ، نـيكو كن گمان خود را به خدا، آن مرد گفت : گمانم به خدا نيك است و لكن غم من براى دخترانم است مرا ناخوش نكرد مگر غصه آنها، حضرت فرمود:
( اَلَّذى تَرْجُوهُ لِتَضْعيفِ حَسَناتِكَ وَ مَحْوِ سَيِّئاتِكَ فَارْجِهِ لاِصْلاحِ بَناتِكَ ) ؛
آن خـدايـى كـه امـيـدوارى بـه او بـراى مـضـاعف كردن حسناتت و نابود كردن گناهانت پس امـيـدوار بـاش بـراى اصـلاح حـال دخـتـرانـت ، آيـا نـدانـسـتـى كـه حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم فـرمـود كه در ليلة المعراج زمانى كه گذشتم از سـدرة المـنـتـهـى و رسـيـدم بـه شـاخـه هـاى آن ديـدم بـعـضـى مـيوه هاى آن شاخه ها را كه پـسـتـانـهـاى آنـهـا آويـزان اسـت بـيـرون مـى آيـد از بعضى از آنها شير و از بعض ديگر عـسـل و از بـعـضـى روغـن و از بـعـضـى ديـگـر مانند آرد خوب سفيد و از بعضى جامه و از بـعـضـى چـيـزى مـانـنـد سـدر و ايـنـهـا پـايـيـن مـى رفـتـنـد بـه سـوى زمـيـن ، پـس مـن در دل خـود گـفـتـم كـه ايـن چـيـزهـا كـجـا فـرود مـى آيـد و نـبـود بـا مـن جبرييل ؛ زيرا كه من از مرتبه او تجاوز كرده بودم و او مانده بود از مقام من ، پس ندا كرد مـرا پـروردگـار عـز و
جـل در سـرّ مـن كـه اى مـحـمـّد! مـن ايـنـها را رويانيدم از اين مكان كه بالاترين مكانها است به جهت غذاى دختران مؤ منين از امت تو و پسران ايشان ، پس بگو به پـدران دخـتـرهـا كه سينه تان تنگى نكند بر بى چيزى ايشان پس همچنان كه من آفريدم ايشان را روزى [هم ] مى دهم ايشان را.(21)
مـؤ لف گـويـد: مـنـاسـب ديـدم كـه در ايـن مـقـام ايـن چـنـد شـعـر را از شـيـخ سـعـدى نقل كنم ، فرموده :
يكى طفل دندان برآورده بود
پدر سر بفركت فرو برده بود
كه من نان و برگ از كجا آرمش
مروت نباشد كه بگذارمش
چو بى چاره گفت اين سخن پيش جفت
نگر تا زن او را چه مردانه گفت
مخور هول ابليس تا جان دهد
كه هركس كه دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز
كه روزى رساند تو چندين مسوز
نگارنده كودك اندر شكم
نويسنده عمر و روزيست هم
خداوندگارى كه عبدى خريد
بدارد فكيف آنكه عبد آفريد
ترا نيست اين تكيه بر كردگار
كه مملوك را بر خداوندگار
هفتم ـ در عفو كرم آن حضرت است :
از ( مـشـكـاة الا نـوار عـ( نقل است كه مردى خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد و عـرض كـرد: پـسـر عـمـويت فلان ، اسم جناب تو را برد و نگذاشت چيزى از بدگويى و ناسزا مگر آنكه براى تو گفت . حضرت كنيز خود را فرمود كه آب وضو برايش حاضر كند، پس وضو گرفت و داخل نماز شد، راوى گفت من در دلم گفتم كه حضرت نفرين خواهد كرد بر او، پس حضرت دو ركعت نماز گذاشت و گفت : اى پروردگار من ! اين حق من بود من بـخـشـيـدم بـراى او، و تـو جـود و كـرمت از من بيشتر است پس ببخش او را و مگير او را به كردارش و جزا مده او را به عملش ، پس رقت كرد آن حضرت و پيوسته براى او دعا كرد و من تعجب كردم از حال آن جناب .(22)
هشتم ـ در نان بردن آن حضرت است براى فقراء ظلّه بنى ساعده در شب :
شـيـخ صدوق روايت كرده از معلّى بن خنيس كه گفت : شبى حضرت صادق عليه السلام از خـانه بيرون شد به قصد ( ظلّه بنى ساعده ) ، يعنى سايبان بنى ساعده كه روز در گـرمـا در آنـجـا جـمـع مى شدند و شب فقراء و غرباء در آنجا مى خوابيدند و آن شب از آسمان باران مى باريد، من نيز از عقب آن حضرت بيرون شدم و مى رفتم كه ناگاه چيزى از دسـت آن حـضـرت بر زمين افتاد آن جناب گفت : ( بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ رُدَّهُ عَلَيْنا ) ؛ خـداونـدا! آنـچـه افتاد به من برگردان . پس من نزديك رفتم و سلام كردم فرمود: معلّى ! گـفـتـم : لَبَّيـْك ! فـداى تـو شـوم ، فـرمـود: دسـت بـمـال بـر زمـيـن و هرچه به ست بيايد جمع كن و به من رد كن ، گفت دست بر زمين ماليدم ديـدم نـان است كه بر زمين ريخته شده است پس جمع مى كردم و به آن حضرت مى دادم كه نـاگاه انبانى از نان يافتم پس عرض كردم : فداى تو شوم ! بگذار من اين انبان را به دوش كـشـم و بياورم . فرمود: نه بلكه من اولى هستم به برداشتن آن و لكن تو را رخصت مى دهم كه همراه من بيايى . گفت پس با آن حضرت رفتم تا به ظله بنى ساعده رسيديم ، پـس يـافـتـم در آنـجـا گروهى از فقراء را كه در خواب بودند حضرت يك قرص يا دو قـرص نـان در زير جامه آنها مى نهاد تا به آخر جماعت رسيد و نان او را نيز زير رخت او گـذاشـت و بـرگـشـتيم ، من گفتم : فداى تو شوم ! اين گروه حق را مى شناسند، يعنى از شـيـعـيـانـنـد؟ ( قالَ: لَوْ عَرَفُوا لَوْ اَسَيْناهُمْ بالدُّقَةِ (وَالدُّقَة هِىَ الْمِلْح : نمك كوبيده ) ) فـرمـود: اگـر مـى شناختيد با آنها از خورش نيز مساوات مى كردم و نمكى نيز بر نانشان اضافه مى كردم .(23)
فقير گويد: كه در ( كلمه طيبه ) اين عبارت از خبر به اين نحو معنى شده فرمود: اگر حق را مى شناختند هر آينه مواسات مى كرديم با ايشان به نمك يعنى در هرچه داشتيم تا نمك ايشان را شريك مى كرديم .(24)
نهم ـ در عطاى پنهانى آن حضرت است :
ابـن شـهـر آشـوب از ابـوجـعـفـر خـثعمى نقل كرده كه گفت : حضرت امام جعفر صادق عليه السـلام هـمـيـانـى زر به من داد و فرمود: اين را بده فلان مرد هاشمى و مگو كدام كس داده ، راوى گـفـت : آن مـال را چـون بـه آن مـرد دادم گـفـت : خـدا جـزاى خـيـر دهـد بـه آنـكـه ايـن مـال را بـراى مـن فـرستاده كه هميشه براى من مى فرستد و من به آن زندگانى مى كنم و لكـن جـعـفـر صـادق عـليـه السـلام يـك درهـم بـراى مـن نـمـى دهـد بـا آنـكـه مال بسيار دارد.(25)
دهم ـ در عطوفت و رحم آن حضرت است :
از سفيان ثورى روايت شده كه روزى به خدمت آن حضرت رسيد آن جناب را متغيرانه ديدار كرد، سبب تغير رنگ را پرسيد آن حضرت فرمود كه من نهى كرده بودم كه در خانه كسى بالاى بام برود، اين وقت داخل خانه شدم يكى از كنيزان را كه تربيت يكى از اولادهاى مرا مى نمود يافتم كه طفل مرا در بردارد و بالاى نردبان است چون نگاهش به من افتاد متحير شـد و لرزيـد و طـفـل از دسـت او افـتـاد بـر زمـين و بمرد و تغير رنگ من از جهت غصه مردن طـفـل نـيـسـت بـلكـه بـه سـبـب آن تـرسـى اسـت كـه آن كـنـيـزك از مـن پـيـدا كـرد و بـا اين حـال آن حـضـرت
كنيزك را فرموده بود تو را به جهت خدا آزاد كردم باكى بر تو نيست ، باكى نباشد تو را.(26)
يازدهم ـ در طول دادن آن حضرت است ركوع را:
ثـقـة الا سلام در ( كافى ) مسندا از ابان بن تغلب روايت كرده كه گفت : وارد شدم بر حضرت صادق عليه السلام هنگامى كه مشغول نماز بود پس شمردم تسبيحات او را در ركوع و سجود تا شصت تسبيحه .(27)
و نـيز در آن كتاب روايت كرده كه چون حضرت صادق عليه السلام روزه مى گرفت بوى خوش استعمال مى نمود و مى فرمود: الطيب تحفة الصائم ؛ بوى خوش تحفه روزه دار است .(28)
دوازدهـم ـ در اسـتـعـمـال آن حـضـرت اسـت طـيـب را در حال روزه :
و نـيز در آن كتاب روايت كرده كه چون حضرت صادق عليه السلام روزه مى گرفت بوى خوش استعمال مى نمود و مى فرمود: ( الطّيبُ تُحْفَة الصّائِم ) ؛ بوى خوش تحفه روزه دار است .(29)
سيزدهم ـ در عمله گرى آن حضرت در بستان خود:
و نـيـز در آن كـتـاب از ابـوعـمرو شيبانى روايت كرده كه گفت : ديدم حضرت صادق عليه السـلام را كـه بـيـلى بر دست گرفته و پيراهن غليظى پوشيده بود و در بستان خويش عـمـله گـرى مـى كـرد و عـرق از پـشـت مـبـاركـش مـى ريـخـت . گـفـتـم : فـداى تـو شـوم بـيل را به من بده تا اعانت تو كنم ، فرمود: همانا من دوست مى دارم كه مرد اذيت بكشد به حرارت آفتاب در طلب معيشت .(30)
چـهـاردهـم ـ در مـزد دادن آن حـضـرت اسـت بـه عـمـله در اول وقت فراغش از كار:
و نـيـز از شـعيب روايت كرده كه گفت : جماعتى را اجير كرديم كه در بستان حضرت صادق عـليـه السـلام عـمله گرى كنند و مدت عمل ايشان وقت عصر بود چون از كار خود فارغ شد حـضـرت بـه مـعـتـب غـلام خـود فـرمـود كـه مزد اين جماعت را بده پيش از آنكه عرقشان خشك شود.(31)
پانزدهم ـ در خريدن آن حضرت است خانه اى در بهشت براى دوست جبلى خود:
قـطـب راونـدى و ابـن شـهـر آشـوب از هـشـام بـن الحـكـم روايـت كـرده اند كه مردى از ملوك جـبـل از دوسـتـان حـضـرت صـادق عـليـه السـلام بـود و هـر سـال بـه جـهـت مـلاقـات آن جـنـاب بـه حـج مـى رفـت و چـون مـديـنـه مـى آمـد حـضرت او را مـنـزل مـى داد و او از كـثـرت مـحـبـت و ارادتـى كـه بـه آن جـنـاب داشـت طول مى داد مكث خود را در خدمت آن حضرت تا يك نوبت كه به مدينه آمد پس از آنكه از خدمت آن جناب مرخص شده به عزم حج خواست حركت كند ده هزار درهم به آن حضرت داد تا براى او خانه اى بخرد كه هرگاه مدينه بيايد مزاحم آن جناب نشود آن مبلغ را تسليم آن حضرت نـمـود و بـه جـانـب حـج رفـت ، چون از حج مراجعت كرد و خدمت آن جناب شرفياب شد عرض كرد: براى من خانه خريديد؟ فرمود: بلى و كاغذى به او مرحمت فرمود و گفت : اين قباله آن خـانـه است ، آن مرد چون آن قباله را خواند ديد نوشته اند: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمانِ الرَّحيمِ. ايـن قـبـاله خانه اى است كه جعفر بن محمّد خريده از براى فلان بن فلان جبلى و آن خانه واقـع اسـت در فـردوس بـريـن مـحـدود بـه حـدود اربـعـه : حـد اول به خانه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم ، حد دوم اميرالمؤ منين عليه السلام ، حـد سـوم حـسـن بـن عـلى عـليه السلام و حد چهارم حسين بن على عليه السلام . چون آن مرد نـوشـتـه را خـوانـد عـرض كـرد: فـدايـت شـوم راضـى هـسـتم به اين خانه . فرمود كه من پول خانه را پخش كردم در فرزندان حسن و حسين عليهما السلام و اميدوار كه حق تعالى از تـو قـبـول فـرمـوده بـاشد و عوض در بهشت به تو عطا فرمايد. پس آن مرد آن قباله را بـگـرفت و با خود داشت تا هنگامى كه ايام عمرش منقضى شد و علت موت او را دريافت ، پس جميع اهل و عيال خود را در وقت وفات جمع كرد و ايشان را قسم داد و وصيت كرد كه چون من مردم اين نوشته را در قبر من بگذاريد، ايشان نيز چنين كردند روز ديگر كه سر قبرش رفـتـنـد همان نوشته را يافتند كه در روى قبر است و بر آن نوشته شده است كه به خدا سـوگـنـد! جـعـفـر بـن مـحـمـّد عـليـه السـلام وفـا كـرد به آنچه براى من گفته و نوشته بود.(32)
شانزدهم ـ در ضمانت آن حضرت بهشت را براى همسايه ابوبصير:
ابن شهر آشوب از ابوبصير روايت كرده كه من همسايه اى داشتم كه از اعوان سلطان جور بـود و مـالى به دست كرده بود و كنيزان مغنّيه گرفته بود و پيوسته انجمنى از جماعت اهل لهو و لعب و عيش و طرب آراسته و شراب مى خورد و مغنّيات براى او مى خواندند و به جـهت مجاورت با او پيوسته من در اذيت و صدمه بودم از شنيدن اين منكرات لاجرم چند دفعه به سوى او شكايت كردم او مرتدع نشد بالاخره در اين باب اصرار و مبالغه بى حد كردم جـواب گـفـت مـن را، كـه اى مـرد! مـن مـردى هـستم مبتلا و اسير شيطان و هوا و تو مردى هستى معافى ، پس اگر حال مرا عرضه دارى خدمت صاحب يعنى حضرت صادق عليه السلام اميد مـى رود كه خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد، ابوبصير گفت كلام آن مرد در من اثر كرد پس صبر كردم تا هنگامى كه از كوفه به مدينه رفتم چون شرفياب شدم خدمت امام عليه السلام حال
همسايه را براى آن جناب نقل كردم فرمود: هنگامى كه به كوفه برگشتى آن مرد به ديدن تو مى آيد پس بگو به او كه جعفر بن محمّد مى گويد ترك كن آنچه را كه به جا مى آورى از منكرات الهى تا من ضامن تو شوم از براى تو بر خدا بهشت را.
پس چون به كوفه مراجعت كردم مردمان به ديدن من آمدند آن مرد نيز به ديدن من آمد، چون خـواسـت برود من او را نگاه داشتم تا آنكه منزلم از واردين خالى شد، پس گفتم او را، اى مـرد! هـمـانـا من حال ترا به جناب صادق عليه السلام عرض كردم ، فرمود كه او را سلام بـرسـان و بـگـو ترك كند آن حال خود را و من ضامن مى شوم بهشت را براى او، آن مرد از شـنـيـدن ايـن كـلمات گريست و گفت : ترا به خدا سوگند كه جعفر بن محمّد عليه السلام چـنـيـن گـفـت ؟ من قسم ياد كردم كه چنين فرمود، گفت همين بس است مرا، اين بگفت و برفت . پس چند روزى كه گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبيد، چون در خانه او رفتم ديدم بـرهـنـه در پـشـت در اسـت و مـى گـويـد: اى ابـوبـصـيـر! آنـچـه در منزل خود از اموال داشتم بيرون كردم و الا ن برهنه و عريانم چنانكه مشاهده مى كنى ، چون حـال آن مـرد را ديـدم نـزد بـرادران دينى خود رفتم و از براى او لباس جمع كردم و او را بـه آن پـوشـانـيـدم ، چـنـد روز نـگـذشـت كـه بـاز بـه سـوى مـن فـرسـتـاد كـه مـن عـليـل شـده ام بـه نـزد من بيا، پس من پيوسته به نزد او مى رفتم و مى آمدم و معالجه مى كـردم او را تـا هـنـگـامـى كـه مـرگـش در رسـيـد، مـن در بـاليـن او نـشـسـتـه بـودم و او مـشـغـول بـه جـان كـنـدن بـود كه ناگاه غشى او را عارض شد چون به هوش آمد گفت : اى ابـوبـصـيـر! صـاحـبـت حـضـرت جـعـفر بن محمّد عليه السلام وفا كرد براى من به آنچه فرموده بود اين بگفت و دنيا را وداع نمود.
پس از مردن او، چون به سفر حج رفتم همين كه مدينه رسيدم خواستم خدمت امام خود برسم در خـانه استيذان نمودن و داخل شدم چون داخل خانه شدم يك پايم در دالان بود و يك پايم در صـحـن خـانـه كـه حـضـرت صـادق عـليـه السـلام از داخـل اطـاق مـرا صـدا زد اى ابـوبـصير ما وفا كرديم براى رفيقت آنچه را كه ضامن شده بوديم .(33)
هفدهم ـ در حلم آن حضرت است :
شـيخ كلينى روايت كرده از حفص بن ابى عايشه كه حضرت صادق عليه السلام فرستاد غـلام خـود را پـى حـاجـتـى ، پـس طـول كـشـيـد آمـدن او. حـضـرت بـه دنبال او شد تا ببيند او را كه در چه كار است ، يافت او را كه خوابيده ، حضرت نزد سر او نشست و او را باد زد تا از خواب خود بيدار شد آن وقت حضرت به او فرمود: اى فلان ! واللّه نـيست براى تو اينكه شب و روز بخوابى ، از براى تو باشد شب ، و از براى ما باشد روز.(34)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ماجرای فیلم منتشر شده با عنوان دعای شاهزاده سعودی برای ظهور امام زمان(عج) چیست؟
🔹از شب گذشته فیلمی با عنوان دعای ترکی الفیصل برای ظهور در فضای مجازی منتشر شده است. تابستان سال٩۶ در نشست سالانه تروریست های سازمان منافقین، در پاریس ترکی الفیصل عضو ارشد خاندان آلسعود در حضور سرکردگان ارشد گروهک منافقین ضمن اظهارات ضد ایرانی و شیعی خود در حمایت از این تروریست ها به سخنرانی پرداخت.
🔹او در ضمن این صحبت ها، به نقل قولی از امام خمینی(ره) درباره امام زمان(عج) نیز می پردازد که با اهانت و اتهاماتی در قبل و بعد این سخنانش همراه است و در نهایت نتیجه این تفکر را انزوای ایران عنوان میکند.
🔹حال بعد ۶سال از این اظهارات و شکست مفتضحانه سیاست های منطقهای آلسعود و بی نتیجه ماندن این رژیم از تجاوزات متعددش به یمن، و عقب گردها سیاسی آن، انتشار تقطیع شده و دروغین این دست کلیپ ها جای تامل دارد.
•┈••✾••┈•
🇮🇷 #رهبران_شیعه | کانون ولائیون بصیرت افزا 👇
🆔 @Shia_Leaders
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخدا قسم با دیدن این کلیپ ارادت جنابعالی به مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای عزیز به اوج خود خواهد رسید. من تا کنون این کلیپ زیبا ودلنشین را مشاهده نکردم. جانم فدای چنین رهبر عزیزی که سردار دلها سپهبد حاج قاسم سلیمانی اینگونه در وصفش سخن میگوید: والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را بدست دارد در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. عزیزان این کلیپ سخنان حاج قاسم نیست. مشاهده کن تا به حق برسید و دلتان و قلبتان خدائی تر شود.
💠@zekrroozane