eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.1هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
9.7هزار ویدیو
194 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ بعضی از دوستان گفتن که آقای گفته رو نمیکنیم. 🔹ببینید موضوعی که هست اینه که بازم ما رو میکنه که آیا به حرف عمل میکنیم یا به حرف ؟ 💢اصلا ما کاری به یا تلگرام نداریم، فقط به خاطر هست که رو استفاده میکنیم با همه ها مشکلاتی که دارن.☺️ دیگه هر کسی میتونه کنه. 🚸اما یادمون باشه که هربار امر حرکت کردیم به رو خوردیم الانم همینه.... و با ما! 📡 ضمن اینکه هم ولی خب آقای برای از عمومی سعی میکنه با مطرح کردن این حرفا، یه بین زنده کنه و خودش رو جلوه بده!😏 در حالی که دستور رو داده. ولی خب ایشون عمومی هستن!!!! 🔴 به هر جهت توی اگه نباشید انقدر های جورواجور برای آمادن که خدا میدونه!!! *خاکریز افسران جنگ نرم📡* امام خامنه ای: شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرم هستید. https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 💠💠💠💠💠💠
#حاج_احمدکاظمے: یک بلدچی باید اول #خودش را #بشناسد؛ بعد #خدای خودش را و بعد مسیر رسیدن به مقصد را...✌ آنوقت میتواند دست #دیگران را بگیرد و راه را از چاه نشان بدهد. برای شادی روح شهدا #صلوات http://eitaa.com/golestanekhaterat
✍ #خاطرات_شهدا🌷 همسر رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش #مرخصی نمی‌دادن، می‌گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار "آقا مهدی" بهش مرخصی داده بود و #خودش اومده بود جاش. #شهید_مهدی_باکری🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
#مادرشهید 🔰حیف بودشهیدنشود 🔸میثم آن قدر خوب و #مظلوم بود که حیف بود غیر از #شهادت از دنیا برود. لیاقت شهادت🌷 را داشت. از بچگی حرف‌گوش‌کن بود👌 خیلی کمک حالم بود. برای ما و عمه‌ها و مادربزرگش نان🍞 می‌خرید. بچه فعالی بود. 🔹بزرگ‌تر که شد تا من جلوتر از او وارد اتاق نمی‌شدم قدم برنمی‌داشت❌هیچ وقت به من #نمی‌گفت برایش فلان کار انجام بدهم. همیشه با #وضو بود. نمازش را اول وقت می‌خواند. 🔸یک جوری #معلم اخلاق بود و با ایمانش برای همه #الگو بود. از من بپرسند میثم به کدام یک از معصومین بیشتر علاقه💞 داشت می‌گویم به #حضرت_زهرا(س). با تأسی به همان بزرگوار نیز حجب و حیای خوبی داشت. 🔹هیچ وقت از #خودش حرف نمی‌زد. همکارانش بعد از شهادت🕊 از شهامت‌ های #میثم تعریف کردند. به او می‌گفتیم دنبال جانبازی‌ات برو ولی نمی‌رفت🚷 در بیشتر #عملیات‌ها فرمانده بود. در #سوریه فرماندهی گروهان #ناصرین را برعهده داشت. #شهید_میثم_علیجانی •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
💠فدایی_نیروها 🍃اگر نیرویش می شد، حتما می کشیدش عقب، یک تنه. وقتی عقب نشینی شود، کسی زخمی را با خود نمی آورد.طرف می ماند با سلاح و خستگی اش. 🍃ولی برای هر کدام وقت می گذاشت. برای تک به تکشان حوصله به خرج می داد. 🍃روز به روز روی کار می کرد تا روی نیرو بیشتر تاثیر بگذارد. نیرو قبول می کرد که عمار پایش می ایستد. 🍃به جای اینکه بگوید برویید، می گفت بیایید. خیلی هوای نیرویش را داشت.مسئول گروهان بود. برای همین اداره کردن نیرو را خوب می دانست. او را با عنوان می شناختند. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
#عاشقانه 💖 ❣نگاهی انداخت به سر تا پای اتاقم🚪 و گفت : چقدر آینه!! از بس خودتون رو میبینین این قدر #اعتماد به نفستون رفته بالا دیگه. نشست رو به رویم خندید😅 و گفت: دیدید آخر به دلتون💞 نشستم! ❣زبانم بند آمده بود. من که همیشه #حاضر_جواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش می‌دادم، حالا انگار #لال شده بودم. ❣خودش جواب #خودش را داد: رفتم #مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم: حالا که بله نمیگید، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه💕 پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم❌ ❣گوشه #رواق نشسته بودم که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست🚫 خیر کنن و #بهتون_بدن. نظرم عوض شد. دو دهه ی دیگه دخیل بستم🎗 که برام #خیر بشید! حالا فهمیدم الکی نبود که نظرم عوض شد. انگار #دست_امام علیه‌السلام بود و دل من💖 به روایت: همسر شهید #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_مدافع_حرم •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🌷 🔰در سال 84 به همراه در مسجد🕌 محل فعالیت های فرهنگی داشتیم، مهدی معمولا برای بردن خود که دوست من💕 بود به مسجد می آمد، طی این رفت و آمد ها توسط دوستم از من اجازه گرفت و به صورت سنتی به منزل ما آمدند🏘 🔰طی رسومات و اسلامی من و مهدی با هم صحبت کردیم ایشان در همان جلسه اول به من گفتند: که من بیشتر از عمر نخواهم کرد❌ و عاشق شهادت🌷 در راه خدا هستم و اگر مقام معظم رهبری دستور دهند تحت هر شرایطی که باشم عازم جهاد میشوم👌 من نیز شرطش را و با هم به توافق رسیدیم. 🔰ما در سال 85 کردیم، زندگی با مهدی برایم سر تا سر لطف بود و رضایت😍 مهدی بسیار خوش اخلاق بود، ، با گذشت، قانع و مسئولیت پذیر بود👌 از هیچ کوششی برای رشد من دریغ نمیکرد❌ 🔰برای ادامه تحصیل بسیار مشوق👏 من بود و همینطور نیز ادامه تحصیل داد و تا مقطع لیسانس رشته دولتی درس خواند، خود من نیز در رشته کارشناسی امور تحصیل کردم📚 و در علمیه تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم و تنها مشوق من مهدی بود☺️ 🔰مهدی پشتیبانم بود به من میگفت: شما درست را بخوان و اصلا نگران هزینه های💰 تحصیلی نباش اگر شده میکنم تا هزینه های تحصیلت را جور کنم. در کنارش💞 احساس میکردم . 🔰روش زندگی ما طوری بود که مهدی بیشتر اوقات بود و و من از اینکه مهدی مشغول کارهایی بود که به آن علاقه💖 داشت بودم. با تولد نازنین فاطمه👶 در سال 94 خوشبختی مان کامل تر شد، بسیار به نازنین فاطمه علاقه داشت. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
#عاشقانه_‌شهدا 💞 ❣روزی که #مهدی می‌خواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد☎️ خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بی‌قرار💓 است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه‌ دارد به دنیا می‌آید. گفتم: نه❌ ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد... ❣مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زنده‌ای هنوز؟ بچه هم زنده است⁉️ گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمد😍 و چهار روز بعد #ابراهیم آمد... ❣بدون اینکه سراغ بچه برود🚷 آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟😍 چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمی‌پرسی⁉️ گفت:‌ تا خیالم از #تو راحت نشود نه!😉❤️ ❣وقتی به خانه می‌آمد🏘 دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم🚫 همه کارها را #خودش می‌کرد. لباس‌ها را می‌شست، روی در و دیوار اتاق پهن می‌کرد. #سفره را همیشه خودش پهن می‌کرد. جمع می‌کرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود. #شهید_محمدابراهیم_همت •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
💠 #مجروحیت_وتحمل_درد 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه #ترکش خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی #آروم و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم #خودش دستشو #پانسمان کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه #تضعیف نشه. #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم #ذاکر_اهل_بیت •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🔰مکتب حاج اصغر 🔹بچه های یگان یک سر و گردن از هر نظر از بچه های سایر یگان ها بالاتر بودند. اصلا یگان ها اسم داشتند و این یگان هم اسم داشت اما همه به نام حاج اصغر می شناختندش، «فوج حاج اصغر». 🔸نوجوانی سوری بود به اسم محمد که بعدا اسم جهادی را گرفت. محمد معنای واقعی جنگ زده بود. پدر و مادرش در و کفریا در محاصره بودند😢 و خبری ازشان نبود و وضع مناسبی نداشتند. 🔹حاج اصغر، محمد را جذب کرده و زیر بال و پر🕊 گرفته بود. یک جور هایی برایش هم بود، هم پدر و هم فرمانده. در مدت کوتاهی، محمد که حتی تحصیلات دانشگاهی نداشت📑 تبدیل شد به کمیلی که کار اطلاعات عملیات بود. 🔸آن هم اطلاعات جنگ های و شهری که بسیار پیچیده است. فرمانده منطقه میگفت من روز اولی که یگان را به حاج اصغر تحویل دادم نه یک قبضه اسلحه به او دادم❌ و نه یک دستگاه خودرو🚙 همه را ساخت... 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💞 میگفت: بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب اجازه نمیده.😞 منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت... اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو... پس چی میشد... لحظه آخر بهش پیامک زدم، گفتم: راضی ام به رفتنت... دوست دارم تمام تلاشت باشه...منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم🌹. تو فقط دعا کن... کاش میدونستی چه محکمی هستی...❤️ تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت... فاطمه ی عزیزم مهرتان سنجیده ام خوبان فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری...💕💞💕 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷 💞 💠 (س)فرمودند:👇 ✓بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد🙂 و ✓ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با مهــــربان و بخشنده اند♥️ 🔰و از با ارزشمندترین مردان زمان خود بود👌 چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمی داد🚫 و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به دست و دلباز بود. 🔰تا جایی که وقتی برای خرید به بازار و یا به گردش و مسافرت🚘 می رفتیم اجازه نمی داد✘ هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم. سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم می آورد. می گفت: برای من خیلی زشت است که در کنار باشم و همسـرم حتی یک پاکت🛍 را همراه بیاورد 🔰برای اهمیت ویژه ای قائل بود و این کار را با عشـق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار❌ یا اصرار من انجام می داد. می گفت: خانمم شما فقط موا‌ظب چادر و باش. حتی هم علی اکبرمان را بغل می کرد و هم وسایل را می برد. 🔰جزئیات محبتهای علیرضا به حدی به من و زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود. اما همین رفتارهای زیبای باعث می شد در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن عشــ♥️ــق و علاقه ذره ای کم نشود. که هنوز با یادش روزگار را سپری می کنم. 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸کافی‌ست که را باز می کنی لبخندی😊 بزنی جانم ... 🍃صبــح 🌥که جای را دارد .ظهر و عصر و شب 🌙هم بخیـر می شود ... 📎🌺🌱 🌸سڼڳۯټ ڂٳڷي نىښت 🍃سڑدأڔ ڋڸۿا http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸کافی‌ست که را باز می کنی لبخندی😊 بزنی جانم ... 🍃صبــح 🌥که جای را دارد .ظهر و عصر و شب 🌙هم بخیـر می شود ... 📎🌺🌱 🌸سڼڳۯټ ڂٳڷي نىښت 🍃سڑدأڔ ڋڸۿا 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸کافی‌ست که را باز می کنی لبخندی😊 بزنی جانم ... 🍃صبــح 🌥که جای را دارد .ظهر و عصر و شب 🌙هم بخیـر می شود ... 📎🌺🌱 🌸سڼڳۯټ ڂٳڷي نیستت 🍃سڑدأڔ ڋڸۿا http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💖 ❣نگاهی انداخت به سر تا پای اتاقم🚪 و گفت : چقدر آینه!! از بس خودتون رو میبینین این قدر به نفستون رفته بالا دیگه. نشست رو به رویم خندید😅 و گفت: دیدید آخر به دلتون💞 نشستم! ❣زبانم بند آمده بود. من که همیشه بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم و تحویلش می‌دادم، حالا انگار شده بودم. ❣خودش جواب را داد: رفتم ، یه دهه متوسل شدم. گفتم: حالا که بله نمیگید، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه💕 پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم❌ ❣گوشه نشسته بودم که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست🚫 خیر کنن و . نظرم عوض شد. دو دهه ی دیگه دخیل بستم🎗 که برام بشید! حالا فهمیدم الکی نبود که نظرم عوض شد. انگار علیه‌السلام بود و دل من💖 به روایت: همسر شهید 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸