eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
10هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکه شوقِ تو چشد حسرتِ محشر نکشد ای خدا هیچ کسی داغِ #برادر نکشد💔 دختری گفت به #زینب که بگو برگردد عمه با مَشک بگو زود #عمو برگردد💔 ای مفاتیحِ حرم باز عَلَم را بردار باز بر دوشِ خودت بارِ #حرم را بردار💔 #حسن_لطفی http://eitaa.com/golestanekhaterat
❇ ⭕مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی.⭕ 📜هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطن ها و تفسیر آن را آشکار نمی کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این سرپرست اوست. و او است؛ و من که سرپرستی و او است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
#برادر شهیدم در این سو سوی دنیا گاه هوا از هوایت روشن میشود وحسرتی میخورم به عمق یک نفس گاه هم، چنان تاریک است که میترسم نکند راه گمِ راهت شده باشم لابلای #قنوت وترهایت دعایم میکنی؟ #روزتون_شهدایی🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat
شهید جلوپور بهمئی درپی شنیدن‌شهادت برادرش که امروز صبح دراهواز به شهادت رسیدن عازم اهواز شدن که در محور جاده رامهرمز_اهواز به دلیل شدید ازخبر برادرش و تعجیل در رسیدن به اهواز تصادف کرده وضربه مغزی شده و به رفته دکترا هم حال ایشان را وخیم اعلام کردن برای ایشان نیز دعا بکنید🙏🏻
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#هدفش که معلوم شد #راهش را که شناخت دیگر به دنیا اجازه نداد سد راهش شود📛 از آن گذشت. #شهید_محمدر
🌷 💠تا آخر بخوانید (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما هم عالمی دارد... 💢صحنه اول: محمدرضا از تماس گرفته☎️؛ پشت تلفن التماس میکند: -مامان! توروخدا دعا کن بشم. +تو شو، شهید میشی... -به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫. +پس شهید میشی🕊. _ حالا که راضی شدی، دعا کن برگردم. 💢صحنه دوم: مهمان شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم😢. بعد از روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم💞 و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به برساند. اما... ⇜ به سینه اش دست نزن🚫. ⇜نمی شود در آغوشش بگیری. ⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن. ⇜به زیاد دست نزن. مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: ! چه کردی با خودت⁉️😭 💢صحنه سوم: شب قبل از است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای شدیم . مادر با همرزم 👥محمدرضا در کهف خلوت کرده: _ بگو محمد چطور شهید شد؟ +بگذرید... _ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد. +همانطور که دوست داشت شد؛ و ... 💢صحنه چهارم: برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش بی ترس و بی درد و آرام😌. متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند، _ پس چرا نمیخوانی⁉️ _ نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم... 🔸حالا میدانیم ⇜اربا اربا یعنی چه ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه 🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم. 🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود! 🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم 🌹🍃🌹🍃 @golestanekhaterat
🌷 #شهید_بارونی_فتحی🌷 ولادت:۱۳۳۵/۲/۱۱ شهادت:۱۳۶۱/۴/۲۲ 🌷 #شهید_احسان_فتحی🌷 ولادت:۱۳۶۹/۲/۱۲ شهادت:۱۳۹۴/۹/۱۶ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 به این میگن #ژن خوب... دو #برادر شهید....... یکی شهید هشت سال دفاع مقدس دیگری شهید مدافع حرم(یگانه شهید مدافع حرم شهرستان #بهبهان ،استان خوزستان) #یادشان_با_صلوات http://eitaa.com/golestanekhaterat
✍🏻 💠 تا آخر بخوانید (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما هم عالمی دارد... 💢▫️صحنه اول: محمدرضا از تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند: -مامان! توروخدا دعا کن بشم. +تو شو، شهید میشی... -به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫. +پس شهید میشی🕊. _ حالا که راضی شدی، دعا کن برگردم. 💢▫️صحنه دوم: مهمان شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به برساند. اما... ⇜ به سینه اش دست نزن🚫. ⇜نمی شود در آغوشش بگیری. ⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن. ⇜به زیاد دست نزن. مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: ! چه کردی با خودت⁉️ 💢▫️صحنه سوم: شب قبل از است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده: _ بگو محمد چطور شهید شد؟ +بگذرید... _ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد. +همانطور که دوست داشت شد؛ و ... 💢▫️صحنه چهارم: برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش بی ترس و بی درد و آرام. متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند، _ پس چرا نمیخوانی⁉️ _ نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم... 🔸حالا میدانیم ⇜اربا اربا یعنی چه ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه 🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم. 🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود! 🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
😂 😍 🔺 برادر، خداحافظ انگار در وضعیتی که آدم سخت گرفتار بود و حال‌وروز خودش را نمی‌فهمید و دل‌ودماغ هیچ کاری ـ خصوصاً خوش‌وبش کردن ـ را نداشت، بیشتر به پرو پایش می‌پیچیدند. بیچاره پیک با آن سر و روی آشفته. کلی راه را آمده بود تا پیغامی را برساند و تندوتیز هم برود که هنوز چند قدمی را از سنگر اجتماعی دور نشده بود که یک نفر داد می‌زد:«...!» و او برمی‌گشت و منتظر خبر این مبتدا می‌شد و طرف آن‌قدر دست‌دست می‌کرد تا طفل معصوم تمام راهی را که رفته برگرد؛ آن‌وقت خوب که نزدیک می‌شد، دستش را به‌سوی او دراز می‌کرد و می‌گفت: «خداحافظ، التماس دعا! 😂 😂 😍 🍃 🌷 🍃 🌷 🍃 🌷 🍃 🌷 شـادی روح شهدا صلوات
😂 😍 🔺 برادر، خداحافظ انگار در وضعیتی که آدم سخت گرفتار بود و حال‌وروز خودش را نمی‌فهمید و دل‌ودماغ هیچ کاری ـ خصوصاً خوش‌وبش کردن ـ را نداشت، بیشتر به پرو پایش می‌پیچیدند. بیچاره پیک با آن سر و روی آشفته. کلی راه را آمده بود تا پیغامی را برساند و تندوتیز هم برود که هنوز چند قدمی را از سنگر اجتماعی دور نشده بود که یک نفر داد می‌زد:«...!» و او برمی‌گشت و منتظر خبر این مبتدا می‌شد و طرف آن‌قدر دست‌دست می‌کرد تا طفل معصوم تمام راهی را که رفته برگرد؛ آن‌وقت خوب که نزدیک می‌شد، دستش را به‌سوی او دراز می‌کرد و می‌گفت: «خداحافظ، التماس دعا! 😂 😂 😍 🍃 🌷 🍃 🌷 🍃 🌷 🍃 🌷 شـادی روح شهدا صلوات http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
من و یک نسبت فامیلی از طرف مادرمان با هم داشتیم ولی قبل از خواستگاری همدیگر را ندیده بودیم❌ بعد از ازدواج تعریف می‌کرد 19 ساله که شده به مادرش می‌گوید قصد ازدواج💍 دارد ولی مادرش مخالفت می‌کند. می‌گفتند الان مصطفی پایین است و اگر چند سال دیگر ازدواج کند خیلی بهتر است. وقتی مادرش مخالفت می‌کند، مصطفی با بزرگ‌ترش که برای تمام مسائل با او مشورت‌ می‌کند موضوع را در میان می‌گذارد و از دلایلش👌 برای ازدواج و اینکه نمی‌خواهد به بیفتد، می‌گوید. وقتی دلایلش را بیان می‌کند برادرش قانع می‌شود که مصطفی یک زندگی را اداره کند آقا مصطفی مدنظرش این بوده که همسر آینده‌اش باشد. من را پیشنهاد می‌دهند که به منزلمان می‌آیند🏘 و مرا می‌‌پسندند. زمانی که برای خواستگاری آمد بود و سال 1388📆 ازدواج کردیم.  در مراسم خواستگاری تمام تکیه و صحبت‌هایشان بر روی مسائل بود. اصلاً طوری نبود که بخواهد درباره مادیات صحبت کند🚫 و بخواهد به من پول و خانه بدهد. گفت من تمام سعی‌ام را می‌کنم شما را کنم😍 ولی هیچ‌وقت به شما قول نمی‌دهم خانه و ماشین آنچنانی بگیرم. تمام تکیه‌اش این بود که (عج) و خدا کمکش می‌کند. هیچ‌وقت انتظار کمک از شخصی را نداشت❌ اصلاً چنین روحیه‌ای نداشت. فقط به خدا♥️ و امام زمان(عج) بود. من هم فقط ملاکم این بود که همسرم کسی باشد که مرا به که مدنظرم بود برساند و در کنار آقا مصطفی💞 به این خواسته‌ام رسیدم http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌷بسم رب الشهداء و الصدیقین🌷 📎پاسدار مدافع حرم #اصغر_پاشاپور🌷 اعزامی‌ از شهر ری ،در شهر حلب سوریه ب
آه از غمی که تازه شود با غم دگر... هنوز یک ماه از آسمانی شدن فرمانده نگذشته که خبر پروازت از راه رسیده خانطومان باز هم شهید می‌طلبد. برادرم! خوب می‌دانم مزد همه این همه سال‌ دوری و دویدن و نخوابیدن و دربدری و خانه‌به‌دوشی جز شهادت نیست اما کاش فکری هم برای دل ما می‌کردی... یک دل سیر ندیدیمت و دیدارمان افتاد به قیامت.... رفیق شفیقت_محمد_ را که دیدی سلام مرا هم برسان. سه‌سالی میشود که منتظر رسیدنت مانده... پی نوشت : پست اینستاگرام شهید اصغر پاشاپور و شهید مدافع حرم محمد پورهنگ (شهید پاشاپور همسر شهیدپورهنگ بودند) http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
برادرم دعا کن🤲 که ما از خستگی و خوابمان نَبَـرد و از قافلۂ جا نمانیم😔 ◽️تاریخ ولادت : ۱۳۶۹/۰۲/۱۲ 🔸محل ولادت: بهبهان ◽️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۷ 🔸محل شهادت: حلب_سوریه 🔻 🔰ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام جنگ که شروع شد بارونی به جبهه رفت و سال ۶۱ در به شهادت رسید🌷 و جنازه اش هم تا ۹ سال مفقود بود. 🔰نداشتن خیلی برای‏مان سخت بود و جای خالی اش ما را بسیار آزار می داد. آرزو می کردیم که بعد از بارونی، خداوند به ما پسری👦 عطا کند تا اینکه خدا را نصیب ما کرد. احسان پنج ماهه بود که جنازه بارونی را هم آوردند⚰ 🔰دیگر غم برادر عذابمان نمی داد. خوشحال بودیم از اینکه خداوند لطف خود را به ما عطا کرد♥️ روزی با هم رفتیم ؛ سر مزار برادرم، با صدای بلند داشتم گریه می کردم. 🔰احسان گفت: خواهرم با صدای بلند گریه نکن. کن که برادرت شهید شده🕊 شهادت لیاقت می خواهد دعا کن این برادرت هم، مثل آن برادرت شود. گفتم احسان از من چنین انتظاری نداشته باش نمیتوانم❌ 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔰مکتب حاج اصغر 🔹بچه های یگان یک سر و گردن از هر نظر از بچه های سایر یگان ها بالاتر بودند. اصلا یگان ها اسم داشتند و این یگان هم اسم داشت اما همه به نام حاج اصغر می شناختندش، «فوج حاج اصغر». 🔸نوجوانی سوری بود به اسم محمد که بعدا اسم جهادی را گرفت. محمد معنای واقعی جنگ زده بود. پدر و مادرش در و کفریا در محاصره بودند😢 و خبری ازشان نبود و وضع مناسبی نداشتند. 🔹حاج اصغر، محمد را جذب کرده و زیر بال و پر🕊 گرفته بود. یک جور هایی برایش هم بود، هم پدر و هم فرمانده. در مدت کوتاهی، محمد که حتی تحصیلات دانشگاهی نداشت📑 تبدیل شد به کمیلی که کار اطلاعات عملیات بود. 🔸آن هم اطلاعات جنگ های و شهری که بسیار پیچیده است. فرمانده منطقه میگفت من روز اولی که یگان را به حاج اصغر تحویل دادم نه یک قبضه اسلحه به او دادم❌ و نه یک دستگاه خودرو🚙 همه را ساخت... 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
💞 #شهید_سعید_بیاضی_زاده💞 #شهدای_مدافع_حرم مظلومند #راه شهدای مدافع حرم و #هدف آنها را فراموش نکنی
🌸 در سال ۱۳۷۳(4/5) چشم به جهان گشود و در حالی که دروس سطوح عالی حوزه را درشهر مقدس قم به خوبی خوانده بود، عزم دیار عاشقان کرده و اصرار بر اعزام به سوریه کرد.😊 تا در ماه مهمانی خدا توفیق پیدا کرد برای اولین بار به حرم حضرت زینب سلام ا... علیها مشرف شود.😍 این بار که از سوریه بازگشت داغدار فراق رفیق شهیدش شهید کریمیان بود.😔او در عمر طلبگی خود خصوصیات ویژه ای داشت که بدون اغراق و مبالغه آنها را بیان می کنم.👳‍♂ به نحوی که برخی از این ویژگی ها قبل از شهادتش در مدت کوتاه رفاقتمان ذهنم را مشغول کرده بود و مورد اذعان و اعتراف همه دوستان و آشنایان اوست.به معنای حقیقی کلمه بی تعلق به دنیا بود و هیچگونه تعلق دنیوی نداشت نه به مال و نه به عناوین فریبنده دنیا و حتی به درس.🙂 اگر بنده درس را با تعلق می خوانم اما او برای خدا می خواند.این بی تعلقی به شدت او را بی تکلف ساخته بود و بسیار ساده و باصفا بود که هیچیک از دوستانش هیچگاه از با او بودن معذب نبوده بلکه از همنشینی با او لذت می بردند.😌 جهادی و تلاشگر بود و از هیچ خدمتی دریغ نمی کرد؛ از اردوهای بی شمار جهادی اوگرفته تا تدارک جلسات شهداء، روایتگری و شجاعت های او در جبهه عراق و سوریه.☺️ متواضع بود و درگیر عناوین نبود. با اینکه جزء نخبگان و استعدادهای برتر حوزه بود و اساتید او به استعداد والای ایشان اذعان داشتند اما به قول طلبه ها وجهه علمی برای خود نتراشیده بود.🙃 اهل اطمینان بود تردید نداشت و در تصمیمات مهمّش مصر و مطمئن بود. پاک و باتقوی بود، بی صدا و آرام اشک می ریخت و قلب سوخته مسیر شهادت بود.🤗 سرانجام در ماه محرم به آرزوی قلبی خود رسید و در شب جمعه به محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشرف شد و تمام دوستانش را انگشت به دهان گذاشت و پای خود را ازمنجلاب دنیا رهانید.🕊 🌼سرنوشت به وی با بیان اینکه ارادت خاصی به داشت، خاطرنشان کرد: همیشه تاکید داشت باید به حرف های عمل کنیم چرا که ایشان نایب امام زمان (عج) هستند و باید گوش به فرمانشان باشیم؛ از آنجا که جزو بود، یک مرتبه به رهبری رفت و از آنجا که عبای خود را نبرده بود، رهبری به او عبایی هدیه کردند؛ وقتی به خانه آمد از او خواستیم عبای اهدایی رهبر را نشان دهد که گفت من لیاقت آن عبا را نداشتم و آن را به هدیه کردم.🙃 شهید در خصوص انگیزه شهید برای به بیان کرد: وقتی حوزه می رفت، سه سال بود که برای اعزام می شد و بود، سفر هم زیاد می رفت و حتی در ماه رمضان سال 94  با رزمندگان عراقی در سامرا یک ماه جبهه بود، او همیشه از شهدا صحبت می کرد و وقتی از عراق برگشت با ما صحبت کرد و گفت باید سوریه بروم.😊 وی در ادامه اظهار داشت: می دانستیم جایی است که احتمال سعید وجود دارد؛ من مخالفتی نداشتم چرا که  در زمان جنگ، و از شهدای دفاع مقدس بودند و خودم نیز از جانبازان جنگ تحمیلی هستم؛ اما سعید نگران بود که وقتی با مادرش حرف زد و از امام حسین و حضرت زینب سخن گفت، با دیدن اینکه قصد دارد به وظیفه خود عمل کند، راضی شدیم که به سوریه برود و امروز هم راضی هستیم.☺️ شهید روحانی بیاضی زاده در خصوص فرزندش و شنیدن این خبر گفت: امسال یک بار به رفت و ماموریت اولش که تمام شد ماموریت دوم را هم ماند سپس 45 روز به خانه برگشت؛ در این مدت چند روز خانه بود، سپس باهم به مشهد رفتیم، یک اردوی جهادی رفت و سپس برای دعای عرفه به کربلا سفر کرد؛😍 وقتی از کربلا برگشت گفت می خواهم به سوریه بروم؛ مشهد هم که بودیم در خصوص حضرت فاطمه (س) وامام حسین (ع) با مادرش زیاد صحبت می کرد.🙂 🍂 @golestanekhaterat 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔰روزی آقا برای بازدید از بچه ها به خط آمده بود.🧐 خوب سر و وضع تمام ها را برانداز کرد.😇 متوجه شد یکی از برادران بسیجی لباس مناسبی ندارد.😔 سریع خود را در آورد و به او داد. 👌 بسیجی گفت: اما شما خودتان به آن نیاز دارید، خودتان هم که کاپشن ندارید؟😳 مسلم خندید و گفت: برادر تا فردا بزرگ است و کریم!😊 🌹🌹🌷🌹🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 پرستار به صورت رنگ پریده و لب های ترک خورده و مجروح نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش و گفت : اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم ، این طوری کمتر درد می کشید . هم ناله ای کرد و گفت : نه ، بی هوشم نکن ، دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند . 🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌹خداوند در قران میفرماید: لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا.. این یعنی شهدا زنده اند این یعنی صحبت هایمان را میشنوند، دلتنگی هایمان را میبینند، غم هایمان را درک میکنند و...💫 این یعنی میدانند بی حوصلگی هایمان به سبب چیست؟ ناراحتی هایمان از کجا منشا میگرد..این یعنی او زنده است! سال های پیش بود با خودم عهد کردم او را برادر بنامم.این به این جهت بود که زنده بودنش را در زندگی ام درک میکردم و میدانستم او مانند یک برادر از من مراقبت خواهد کرد...💞 سال ها بود که با عکسش زندگی میکردم قاب عکسشم را جلویم میگذاشتم و دردودل میکردم... اما نمیدانستم.. نمیدانستم من تنها نیستم!نمیدانستم محمد لطفش شامل حال خیلی ها شده و خیلی ها به او برادر میگویند و او در حق خیلی ها برادری میکند! براستی که محمد و خوبیست❤️ ❤️ ---❁•°🕊️•°❁--- http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من بیدار شو ✅ من بیدار شو.. 🌷🕊شهید حسین 👆 🗳هر یک 👈قدردانی از شهدایی که برای کشورشان خون دادند... 🗳🇮🇷🌷🗳🇮🇷🌷🗳🇮🇷🌷🗳🇮🇷🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰ 📆 تاریخ شهادت: ۲۸ دی ۱۳۹۳ 📌مزار شهید: بیروت 🕊محل شهادت : قنطریه سوریه 🌷 به تو که میرسم ؛ قلمم قاصر میشود از وصف تو و دریای موج انگیز وجودت، به تو که میرسم تنها نگاهت میکنم. گویا میتوانم رشادت را از عمق چشمانت بخوانم؛ میتوانم لبخندهایت را قاب کنم و به دیوار دلم بزنم تا از تو بیاموزم که مبادا کسی جز خالق را میان آن راه دهم. ♦️ تو همان آیینه ی احسن الخالقین خدایی که میان طبیعت بکر پروردگار دست نخورده باقی ماندی و جاودانه شدی. گویا خدا بر سر خلقت تو شبانه روز تلاش کرد تا در نهایت این تو بودی که از خون عمادِ حزب الله جوشیدی و نام اسلام و پدرت را بر فراز آسمان ها حکاکی کردی. ♻️ برای از تو گفتن باید از خداوند بی نهایت روز عمر طلب کنم تا مبادا ذره ی از وجود پر عزتت جا بیندازم. نامت نیز برازنده ات است؛ برازنده ی ابهت همیشگی ات در میدان های جنگ، برازنده ی چشم های پر جاذبه ات در زمان هایی که دشمن را هدف گرفته بودی. ➖ آری تو آمدی که بمانی، آمدی تا مارا به خود بیاوری تا نامت را بر روی ما بگذاری و طریقه ی جهاد را به ما بیاموزی و اینکه در نهایت دست مارا در دستان سقای کربلا بگذاری؛ حال با تمام وجودم سر به سوی آسمان روانه میکنم و میگویم خوش آمدی جانم. ✍نویسنده: http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 اما شما ای ، اجازه ندهيد كه عده ایی معدود با بى حرمتى به اسلامى لكه ننگ باشند براى شما كه چون زينب (س) بوده ايد و داغ و كشيده ايد ، همواره پاسدار اسلام و اسلامى باشيد كه كوبنده تر از خون است . 🌹 🕊 🌹 🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 همیشه برای نماز پیشقدم از تمامی بچه‌هایم بود و در کارهای خانه به من کمک زیادی می‌کرد . آرام و با وقار بود و برای انجام هر کاری قبلش فکر می‌کرد . روزه و نماز شبش ترک نمی‌شد، وقتی به جبهه اعزام شد که بردار بزرگش مدتی قبل به جبهه رفته و در عملیات خیبر شده بود و نزدیک به سه سال بود که از خبری نداشتیم . این در حالی که با دستان خسته از کار و تلاش صورتش که دانه‌های اشک بر رویش حلقه بسته بود را پاک می‌کرد، گفت: به گفتم: از بزرگت هنوز خبری نداریم تو تنهایمان نگذار . با شنیدن این کلام گوشه چادرم را پاک کرده و با بوسیدنم گفت : راه خودش را رفته من هم راه خودم را می‌روم و در حال حاضر بر من واجب است که به جبهه بروم و شما هم کرده و راه خانم را پیشه کنید . شادی روح و و سلامتی 🔹 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
خوب که به چشمانش نگاه کنی میبینی خیلی حرف دارد... حرف هایی از جنس خدا❤️ از جنس مردانگی🌿 از جنس شهادت🌹 خوبتر که نگاه کنی شرمنده میشوی از اینکه همیشه نگاهش به تو بوده و تو از آن غافل بوده ای😔 قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من شهید_ابراهیم_هادی خود نورن نوری که به سمت مستقیم هدایتت می‌که🪴🕊 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 مزدی بود که خدا برای مجاهدات بی شمار این بنده برگزیده اش قرارداده بود . در آبان سال ۱۳۶۳ به همراه برادرش كه مسئول اطلاعات و عمليات تيپ ۲ لشكر علي ‌بن ابيطالب (ع) بود جهت شناسايي منطقه عملياتي از کرمانشاه به سمت حركت مي‌كنند . در آنجا به برادران مي‌گويد : من چند ساعت پيش خواب ديدم كه و ، شديم ! موقعي كه عازم منطقه مي‌شوند، راننده‌شان را پياده كرده و مي‌گويند : خودمان مي‌رويم . حتي در مقابل درخواست يكي از برادران ، مبني بر همراه شدن با آنها ، برادر به او مي‌گويد : تو اگر بشوي ، جواب عمويت را نمي‌توانيم بدهيم ، اما ما دو اگر بشويم جواب را مي‌توانيم بدهيم . فرمانده محبوب بسيجيها ، ، سرانجام پس از ساليان طولاني دفاع در جبهه‌ها و شركت در عمليات و صحنه‌هاي افتخارآفرين ، همراه با برادرش در درگيري با ضدانقلاب ، شربت نوشيدند و روح بلندشان از اين جسم خاكي به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارشان ماوي گزينند . 🌹 🕊 شادی روح و 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸