#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله
گفت:
رفتم به طرف نمازخونه، دیدم یه برگه a4 به دیوار زده به این مضمون نوشته"برادر محمدحسین خانی، درگذشت کودک دلبندتان را به شما تسلیت میگوییم".
شنیده بودم تازه بچه دار شده. یه فاتحه ای خوندم و رفتم پیِ کارم...
.
.
گفت:
هیئت تموم شد و شام رو خوردیم. بعد دست عمارو گرفتم ورفتیم به طرف اتاقم. برقو روشن نکردیم... صدای گریمون بی بهونه بلند شد... یکی من میگفتم و یکی عمار میخوند....انگار تازه عزاداری ما شروع شده بود... من خوندم:
دست را بر طناب می گیرد
بچه را از رباب می گیرد
بچه را از رباب می گیرد
خیمه را اضطراب می گیرد
دست و پا می زند علی اصغر
تیر دارد شتاب می گیرد
مگر این حنجر بهم خورده
چند قطره آب می گیرد
از سوال نکرده اش حنجر
به سه صورت جواب می گیرد
آه از غنچه گلی این بار
تیر دارد گلاب می گیرد
تا که اصغر سوار عرش شود
خود مولا رکاب می گیرد.
صدای گریه ی بلند عمار بیتاب ترم میکرد.... عمار جواب میداد:
تو فقط نیزه نخور صدعلی اصغر به فدات
دادمش بلکه بگیری سپرش گردانی
گلویش تازه گل انداخته من می ترسم
صبرکن تا صدقه دور سرش گردانی
و ضجه های عمار همه محیط اتاق رو میگرفت... من میخوندم:
این که جلوی خیمه ها زانو زده کیست؟
شاید زبانم لال بیچاره رباب است
اصلاً بیا و فرض کن کن که آب خورده
اصلاً بیا و فرض کن یک گوشه خواب است
اینکه نمیخوابد علی تقصیر تو نیست
به جای لالا بر لب تو آب آب است
گیسو نکش اینقدر تو تازه عروسی
ای کاش میشد زودتر دست تو را بست
حال عمار آتیشم میزد... آتیش میگرفتم با گریه هاش... عمار جواب میداد:
سپاه را چقدر سیر کرد آب فرات
چه زود این همه تغییر کرد آب فرات
چه کرد با جگر تشنه ها نمی دانم
رُباب را که زمین گیر کرد آب فرات
رُباب را چقدر در حرم خجالت داد
همان دو لحظه که تاخیر کرد آب فرات
سفید شد همه گیسویش یکی یکی
عروس فاطمه را پیر کرد آب فرات
همان که آبرویت را ز گریه اش داری
سه شعبه در گلویش گیر کرد… آب فرات
دو قطره آب ندادی و شاه عطشان را
چقدر حرمله تحقیر کرد، آب فرات
و نتونست شعر رو تموم کنه... هق هق میزد... داد میزد... عمار دوباره ادامه داد و خوند:
حالا برای خنده که دیر است گریه کن
بابا نخواب… موقع شیر است گریه کن
درمانده ام میان دو راهی کجا روم
چشمم که رفته است سیاهی کجا روم
جان رباب من به همه رو زدم نشد
دنبال آب من به همه رو زدم نشد
زار میزد و میخوند... به اینجا که رسید، با همون حالت زار، رو بهم کرد و گفت:اینو هیچ جا نگفتم، الان میخوام به تو بگم...
عمار با حال زارش و بغض گلو گرفته اش گفت:
دیدی میگن اباعبدالله بعد از علی اصغر متحیر شد، درمونده شد، تو دوراهی موند... دو قدم به سمت خیمه میرفت... دو قدم بر میگشت... حیرون شده شده بود... شرمنده رباب شده بود...
عمار گفت:
اردوگاه بودم که تماس گرفتن حال بچه ات خراب شده... چیزی تو گلوش گیر کرده بود و.... راه نفسش بسته شده بود....خودمو سریع رسوندم ولی... بچه ام... طفلم... گلم... پر پر شده بود...
با چشمای پر اشکش نگام کرد و گفت، نگاه مادرش آتیشم میزد، گلش پرپر شده بود جلو چشماش...
میگفت: بچه رو از مادرش گرفتم و.... نگذاشتم که بیاد، که باشه... خودم غسلش دادم... خودم گلم رو کفن کردم... خودم بهش نماز خوندم... خودم قبرش رو کندم و تو خاک گذاشتمش.... خودم خاک رو تن نازنینش ریختم...
میگفت: وقتی میخواستم برگردم خونه... از شرمندگی مادرش... دو قدم میرفتم... دو قدم برمیگشتم... میگفت متحیر شده بودم چی کار کنم....برم... نرم...
میگفت حسین متحیر شده بود... بچه تو آغوشش بود... برده بود سیرابش کنه... حالا سر علی اصغرش رو یه دست و.... تن گلگونش تو یه دست دیگه.... آقا به سمت خیمه برگشت... دید رباب کنار خیمه است.... پاهای آقا.... دو قدم میرفت.... برمیگشت.... میگفت خانم رباب به خیمه برگشت تا امام خجالت نکشه.... ولی رباب... مادر بود.... مادر بود....
میگفت نمیدونستم چی کار کنم... خانومم.... مادر بچه ام.... برم خونه.... نرم.....مسگفت هنوزم یه وقتایی خانومم میگه، طفلم رو تو خاک کردی.... میگفت آتیش میگیرم.... آآآآآخ حسییییییین
میگفت بمیرم برا دل ارباب....
.
.
.
مادر طفل شیرخوار... منو ببخش...
السلام علیک یا عبدالله الرضیع...
#فرمانده
#عمار
#شب_هفتم
#علی_اصغر
#روضه
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ✨گاهی اوقات به حالت غبطه می خورم؛ اگر #نوکری برای اهل بیت آن بود که تو می کردی پس ما کجای
💠فدایی_نیروها
🍃اگر نیرویش #زخمی می شد، حتما می کشیدش عقب، یک تنه.
وقتی عقب نشینی شود، کسی زخمی را با خود نمی آورد.طرف می ماند با سلاح و خستگی اش.
🍃ولی #عمار برای هر کدام وقت می گذاشت. برای تک به تکشان حوصله به خرج می داد.
🍃روز به روز روی #خودش کار می کرد تا روی نیرو بیشتر تاثیر بگذارد. نیرو قبول می کرد که عمار پایش می ایستد.
🍃به جای اینکه بگوید برویید، می گفت بیایید.
خیلی هوای نیرویش را داشت.مسئول گروهان بود.
برای همین اداره کردن نیرو را خوب می دانست.
او را با عنوان #فدایی_نیروها می شناختند.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
🔸مصطفی صدرزاده روز #تاسوعا شهید شد🕊 خیلی دمغ و ناراحت بودیم😞 کمرمان شکسته بود. عصر #عاشورا بعد از شکسته شدن محاصره توانستیم به عقب برگردیم.
🔹با #عمار رفتیم مقر، با چند نفر دیگر👥 #روضه گرفته و به سر و صورتشان گِل مالیده بودند. با سر و ریش گِل زده آمد پیش ما.
🔸تکتک نیرو های #سیدابراهیم را بوسید. جملهاش به بچه های عرب زبان این بود⚜أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ. به من که رسید، توی گوشم آرام گفت:《غصه نخور! #منم چند روز دیگه مهمان سید ابراهیم هستم🌷
📚قسمتی از کتاب #عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهدای_مدافع_حرم
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
بسم رب الحسین
#چهل_روز_تا_محرم
یکی از رفقا عادت داشت اذان مغرب اول محرمُ که میگفتن شروع میکرد به پیامک گروهی ارسال کردن اون وقتا نرم افزار اجتماعی مد نبود مضمون پیام ها به این صورت بود
شب اول گذشت کاش عاشورا رو درک کنیم
شب دوم گذشت کاش زنده باشیم شب سوم
شب سوم گذشت. و زنده ایم
شب نهم علمداریا جایی روضه خصوصی ندارن خون بریزیم
شب دهم مکن ای صبح طلوع (هر نیم ساعت یه بار)
خلاصه محرم که تموم میشد سوژه عوض میشد
220 روز مونده تا محرم
210 روز مونده تا مستی
186 روز مونده تا کاروان بیاد سمت کربلا
40 روز مونده ...
همیشه به اینجای کار که میرسید و محمد حسین گوشیشو نگاه میکرد یادمه یه آهی میکشید ازبچه های خونه قول میگرفت برای احیای چله عاشورای بعد نماز صبح
محمدحسین چله میگرفت اخه
میترسید اونجور که میخواد وارد شهر محرم نشه
یادمه در کنار چله ی زیارت عاشورا خونیش تو هفته دوسه باری دیگِ عدس پلو رو بار میذاشت میگفت عدس اشک آوره
محمدحسین دوست داشت از همه بیشتر گریه کنه.
محمدحسین الان ...
__________________________
همچين شبى بود تو خونه محمد حسين بوديم
بعد از سينه زنى محمد حسين هيچ جور آروم نميشد
بهش گفتم محمد حسين بيا بريم تو كار شام
گفت: فلانی آخه يه اربعين مونده تا محرم
گفت:خدایا یعنی زندهايم تا مراسم شب اول محرم لباس مشكيامون رو دوباره تو محرم بپوشيم و دوباره برا اربابمون عزاداری کنیم؟؟؟!
.
.
#دلتنگیم
#دعامون_کن
#میزنه_قلبم_داره_میاد_دوباره_باز_بوی_محرم
#آماده_سازی_برای_محرم
#40روز_تا_محرم
#جا_نمونی
#شهید_حاج_عمار
#حاج_عمار
#عمار
#عمار_حلب
#سردار_شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#فرمانده_تیپ_سیدالشهدا
#همت_مقاومت
#فدایی_زینب
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#مداح_اهل_بیت
#مهندس_عمران
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🕊🌴🌺🌴🕊💐
آره #مالک و #عمار رفتن ...
ولی #علی مونده !
هر روز #قوی تر از #دیروز
#تنها تر از #دیروز ..
ولی آخه #نائب_امام_زمان و تنهایی ؟!
یه بسم الله بگو
تجدید #بیعت کن
بگو شما #گریه نکن ...
خودم #مالکت میشم #آقاجان
#لبیک_یاخامنهای
سلامتی و تعجیل در فرج
#حضرت_ولیعصر_عج
و سلامتی نائب بر حقش
#امام_خامنه_ای
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🕊🌴🌺🌴🕊💐
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#آقا را از هر طرف بخوانی #آقاست
💐 او تولد یافـٺ #جـانبازے کند
🌺 میهـنم #ایـران سرافرازے کند
💐 اوتولد یافـٺ تا #رهبـر شـود
🌼 ما همـہ #عشـاق؛ او #دلبـر شود
💐 اوتولد یافٺ گردد #نـور عیـݩ
🍀 برٺـرین #آقا پس از #پـیرخمـین
💐 مـا همـہ #عمـّار،اوباشـد #ولـۍ
🌺 جـان ما قـرباݩ تـۅ #سیـدعݪـے
🍀 #بیست_و_نهم_فروردین
💐 #سالروز_تولد
🌺 #نائب_امام_زمان_عج
💐 #مقام_معظم_رهبری
🌼 #گرامی_باد
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
#آقا را از هر طرف بخوانی #آقاست
💐 او تولد یافـٺ #جـانبازے کند
🌺 میهـنم #ایـران سرافرازے کند
💐 اوتولد یافـٺ تا #رهبـر شـود
🌼 ما همـہ #عشـاق؛ او #دلبـر شود
💐 اوتولد یافٺ گردد #نـور عیـݩ
🍀 برٺـرین #آقا پس از #پـیرخمـین
💐 مـا همـہ #عمـّار،اوباشـد #ولـۍ
🌺 جـان ما قـرباݩ تـۅ #سیـدعݪـے
🍀 #بیست_و_نهم_فروردین
💐 #سالروز_تولد
🌺 #نائب_امام_زمان_عج
💐 #مقام_معظم_رهبری
🌼 #گرامی_باد
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸