🌷ادامه عملیات کربلای 5 بود. حاج محمد دنبال من آمد و گفت: بیا بریم گتوند کار دارم.
حاج محمد خسته از روزهای سخت عملیات، حرفی نمی زد و به مسیر جلو خیره شده بود. انگار به چیزی فکر می کرد. من هم چیزی نمی گفتم. آمدیم اهواز، از میدان چهارشیر که رد شدیم. حاج محمد سکوتش را شکست و بی مقدمه گفت: عبدالله دو تا آرزو از خدا دارم، دعا کن که خدا بهم بده!
گفتم: چیا؟
گفت: دوست دارم سال دیگه باز برم حج واجب و خانه خدا را زیارت کنم، بعدش بیام و شهید بشم!
با خودم گفتم تو چه فکر هایی است حاج محمد. گفتم: ان شاالله که هر چی خیر است پیش میاد!
وقتی سال بعد برای بار دوم به حج واجب رفت، گفتم این از آرزوی اولش. وقتی هم سال بعدش در آخرین روزهای جنگ شهید شد، با خودم گفتم: این هم اجابت آرزوی دومش!
برشی از کتاب #لبخند_کبود
🌹🌷
*#سردارشهید حاج محمد ابراهیمی.* #شهدای فارس
🌷🌹
شهادت: 4 تیر 1367 جزیره مجنون
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
#اینستاگرام
@Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──