🖋بسم رب الشهدا والصالحین
به نام خداوند یکتا و درود بی پایان به رهبر انقلاب و شهیدان همیشه زنده کربلای خونین حسینی و رزمندگان وصیت نامه را شروع می کنم.
◼️ان اکرم الموت القتل فی سبیل الله
همانا زیباترین مرگ ها نزد مومن شهادت است.
🖋 پدر و مادر ،برادران و خواهران اکنون که وصیت نامه ام را باز میکنید لحظهای است که شاید غم اندوه در شما رخنه کرده است ولیکن به شما میگویم که اگر خوشبختی و سعادت و آسودگی روح مرا طالبید در برابر مصیبتی که بر شما وارد آمده صبور و شکیبا باشید و از درگاه خدا طلب آمرزش مرا کنید پدر و مادر برایم زحمت کشیدید که نتوانستم کوچکترین آنها را جبران کنم مادر عزیزم شبهایی را بر بالینم تا به صبح بیداری کشیدی از تو میخواهم که شیر پاکت را حلالم کنی
◼️والدین عزیزم راهی بود که بایستی پیمود ولیکن من کوتاه ترین راه یعنی شهادت در راه خدا را پذیرفتم این مقدر الهی بود که این امانت که به دست شما سپرده بود از شما بگیرد پس به شما میگویم اگر شهید شدم در سوگ من زاری نکنید زیرا که دشمنان اسلام خوشنود میشوند.
🖋اگر جسمم به دست شما رسید آن را به آرامگاه شهیدان همیشه زنده ببرید و در پیش سایر همرزمانم آن را به خاک بسپارید زیرا که آرزویم رسیدن به این مکان و رفتن به سوی خدای معلوم بوده .
◼️و در پایان متذکر میشوم که مساجد را همچون گفته امام و رهبر انقلاب حفظ کنید زیرا که مساجد سنگر است و از خط امام و ولایت فقیه خارج نشوید و اسلام تان را با روحانیت توأم بدانید زیرا که اسلام منهای روحانیت اسلام منهای هدایت است .
رهبر عظیم الشانمان را دعا کنید زیرا که نجات ما از بند اسارت را مدیون آن بزرگوارهستیم.
🖋 پدر و مادرم شما را وصی خود قرار میدهم و به شما وصیت می کنم برایم پول بدهید تا سه ماه نماز و روزه بگیرد و در پایان از همه شما دوستان و آشنایان و همکاران و همرزمان خود می خواهم که حلالم کنید
◼️چند دعا
خدایا تو میدانی که گناهان بسیار کردهام مرا ببخش و خون ناپاک همراه با خون پاک شهیدان اسلام مخلوط کردان تا پاک شود
خدایا پدر و مادرم را ببخش و بیامرز و آنها را در صف پدر و مادر شهیدان صدر اسلام جای ده
ما مثل حسین در جنگ وارد شدیم و باید مثل حسین به شهادت برسیم
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
رسول رحمانیان آزادانی
۶۱/۱۴/۱
✍#وصیتنامهشهید
#شهیدرسولرحمانیانآزادانی🌸
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
زمین گسترده آغوشش قدم زن تا به پابوسش
مطاف عاشقان باشد زِ بطحا تا دل طوسش
#دحوالأرض
#زیارت_امام_رضا_علیهالسلام
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
شهید ابراهیم رمضان پور دستجردی
من برای دفاع از انقلاب اسلامی به رهبری امام امت ،خمینی بت شکن به این جبهه آمدهام و برای دفاع از مرزهای کشور خود تا آخرین قطره خون دفاع میکنم و زمینه را برای فرج امام زمان (عج) فراهم می سازم.
ما باید از جان خود که امانتی از طرف خدا به ما است استفاده کنیم و این استفاده باید صحیح باشد.
با این جان در راه خدا و در راه رضای خدا و اهداف عالیه اسلام و قرآن و زنده برپا داشتن اسلام میخواهیم
و من از خدا خواستارم که در بستر نمیرم بلکه در راه مبارزه در راه خدا و امام کشته شوم
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#نثارروحشصلوات🌹
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
🔰 سخننگاشت | نماز روزهای یکشنبه ماه ذیقعده
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «روزهای یکشنبهی ماه ذیقعده ایّام توبه و انابه است و عملی دارد که مرحوم عارف بزرگوار حاج میرزا جواد آقای ملکی در المراقبات نقل میکند از رسول مکرّم اسلام که خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامِ از شماها مایلید توبه کنید؟ همه گفتند ما میخواهیم توبه کنیم -ظاهراً ماه ذیقعده بوده است- طبق این نقل و این روایت حضرت فرمودند که در روزهای یکشنبهی این ماه این نماز را -یک نمازی با یک خصوصیّتی در مراقبات ایشان ذکر میکنند- انجام بدهید. غرض، ایّام در ماه ذیقعده که اوّل ماههای حرام است در این سه ماه متوالی، ایّام و لیالی مبارک و متبرّکی است، پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد.» ۱۳۹۴/۶/۱۸
💻 @Khamenei_ir
🌸🍃زندگی شهید رمضانپور به روایت خواهر شهید🌸🍃
🔷آخرین فرزند خانواده بود .نامش را ابراهیم گذاشتند چون از اسما انبیا بود.
مادرم علاقه فراوانی به او داشت طوری که همیشه دور او می تابید هر کس این رفتار مادر مرا میدید میگفت: اگر اتفاقی برای ابراهیم بیفتد مادرتان میمیرد خیلی مهربان و زرنگ بود. همیشه در حال کمک کردن به دیگران بود درسش خوب بود و معلم هایش از او راضی بودند تا مقطع راهنمایی در کلاس نهم درس خواند بعد از آن به خاطر انجام فعالیتهای انقلابی درس را رها کرد.
🔶 خیلی زرنگ بود پدرم قطعه زمینی داشت که آن را به ابراهیم داد برادرم کم کم خانه را ساخت و تا وقتی که می خواست به جبهه برود آن را به گچ و خاک رسانده بود.
🔹 ایام محرم که میشد بیشتر وقتش را در مسجد بود و در دسته های عزاداری شرکت می کرد و بیشتر در دستههای زنجیر زنی بود بین عزاداران زنجیر پخش می کرد و بیشتر نقش راهنما و محافظ دسته بود .
🔸 از دوران نوجوانی وارد بسیج شده بود شب ها با دوستانش از طرف بسیج در پمپ بنزین ها نگهبانی میداد به خاطر همین احساس مسئولیت درسش را رها کرد و به فعالیت های بسیج پرداخت.
♦️ خیلی شجاع و نترس بود همیشه از حق دفاع می کرد حتی اگر میدانست جانش به خطر می افتد به امام (ره) علاقه فراوانی داشت بعد از اینکه امام به ایران آمدند و نتوانسته بود در مراسم ورود امام به ایران حاضر باشد می گفت به جماران می روم و از امام دیدن می کنم که متاسفانه عمرش وصال نداد تا به خدمت امام برسد کرد .
🔷در فعالیتهای انقلابی بسیار پر جنب و جوش بود با دوستانش در خانه ها و بین مردم اعلامیه پخش می کرد و روی دیوارها شعار می نوشت یکی از دوستانش به نام آقای عابدی بود که آنها همیشه برای چنین فعالیتهایی باهم بودند. وقتی به او میگفتند : کمتر در این فعالیت ها حضور داشته باشد اگر ساواک تو را بگیرد جان سالم به در نمی بری؛ می گفت : ما که از شهدای دیگر خونمان رنگین تر نیست ما هم باید به وظیفه خود عمل کنیم ، الان که در جبههها حضور نداریم باید انقلابمان را حفظ کنیم
🔶سال ۶۰ بود که راهی جبهه شد و مدت یکسال و دوماه آنجابود. برایمان تعریف میکرد در کردستان از هر چهار طرف جنگ است چون آنجا هم دموکرات ها هستند هم کمومولهها و هم عراقی ها، همیشه از سختی و مقاومت رزمندهها برایمان تعریف می کرد که چگونه از جان خود می گذارند تا از میهنشان دفاع کنند.
🔹آخرین بار که می خواست به جبهه برود با دوستانش قرار گذاشته بودند داوطلبانه بروند در راه به دوستان و همرزمانش گفته بود اگر من شهید شدم هر طوری هست پیکرم را برای مادرم بیاورید .
🥀در درگیری منطقه کردستان شرکت کرده بود که تیری به شانه او اصابت میکند اما دوستانش برای ما نگفتند علت این که کمرش زیاد از بین رفته بو به خاطر چه بود وقتی تیر به شانه اش می خورد ابراهیم به دوستانش می گوید: مرا از اینجا دور کنید او را وارونه روی الاغ سوار می کنند تا درد کمرش بیشتر نشود اما به خاطر خونریزی شدید که داشته موقعی که او را از روی تپه و کوه پایین میآورند برادرم شهید میشود .
🔰#زندگینامه
#شهیدابراهیمرمضانپور
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_co
🌹آخرین بار که به مرخصی آمده بود مادرم گریه می کرد و به او می گفت: می خواهم زنت بدهم ابراهیم در جواب مادرم گفته بود مگر شما نمی خواهید به کربلا بروی؟ ما میرویم تا راه کربلا را باز کنیم .وقتی برگشتم هر چه شما گفتی قبول می کنم.
برادرم می گفت : اگر راه کربلا باز شد به همه شما پول میدهم تا بروید به زیارت امام حسین(ع)
دفعه آخر موقع خداحافظی با مادرم میگفت : ابراهیم این بار مثل دفعه های قبلش نبود وقتی داشت خداحافظی میکرد و میرفت چند بار مرا بوسید دو سه بار خداحافظی می کرد چند قدمی رفت دوباره برمی گشت مرا نگاه می کرد و بعد از سه بار سرش را پایین انداخت و رفت .🍃
📝#خاطره
🎤#خواهرشهیدابراهیمرمضانپور
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com