eitaa logo
گلستان شهدا
116 دنبال‌کننده
774 عکس
526 ویدیو
6 فایل
کانال تخصصی شهدای اصفهان 📞خادم کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌟اگه می‌دانستم برای هرکاری‌، اینقدر مزد می‌دن، حالا حالا ها شهید نمی‌شدم. 🌟🌷 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🌸🍃مروری بر زندگی سردار شهید حاج علی موحد دوست🌸🍃 🔷سال ۱۳۳۷ در محله کردآباد به دنیا آمد. وی در ایام جوانی همزمان با نهضت انقلاب اسلامی به فعالیت های انقلابی، سیاسی و مذهبی پرداخت. پس از پیروزی انقلاب این شهید عزیز سال های زیادی را در مناطق سیستان و بلوچستان، کردستان و جبهه های غرب مجاهدت کرد و در عرصه نبرد از خود چهره جاودانی ساخت. 🔶حاج علی در مسئولیت های مختلفی همچون فرماندهی گردان، مسئول آموزش نظامی، فرماندهی تیپ دوم و فرماندهی محور را در عملیات های مختلف لشگر 14 امام حسین(ع) به عهده داشت. 🔹حاج علی بارها در کارزار و جهاد مقدس مجروح و مصدوم گردید اما هیچ گاه از ادامه مبارزه غفلت نکرد، آن چنان که رزمندگان اسلام از او به عنوان علی آهنی یاد می کردند. بارها مصدوم شد و مورد اصابت تیر و ترکش های دشمن واقع شده بود.   🔸زمانی تمامی خطوطی که به جزیره مجنون می رسید زیرآتش دشمن و حرکت در جاده غیرممکن بود بعدها دشمن اقرار کرد که یک میلیون و دویست هزار گلوله به روی جاده ها ریخته است. به هر حال باید به بچه ها آب آشامیدنی می رسید. کمتر کسی جرأت داشت که از سنگر خارج شود، چه رسد به این که برای بچه های خط آب ببرد. 🔷در این آشوب و غوغا می باید کسی برای بچه ها سقا می شد.حاج علی موحد دوست تنها کسی بود که جان برکف، هر روز یک بار از همین جاده های آتشین، برای بچه های خط آب آشامیدنی می برد. 🔶 خلق وخوی رندانه و بی‌شیله پیله‌اش با بقیه فرق داشت. خیلی از کارها را می‌کرد که بقیه نمی‌کردند. اقتدار فرماندهی داشت. با نیروهایش شوخی می‌کرد، توی آموزش‌های نظامی‌اش جدی بود، از ماشین سپاه استفاده‌ی شخصی نمی‌کرد. خیلی از کارهای دیگر را هم اما می‌کرد که اختصاصی خودش بود. خودِ خودش! 🔷آموزش نظامی می‌داد با یک دست. فرمانده‌ی دوتا گردان بود. هم زمان‌، امام رضا و موسی بن جعفر علیه السلام‌‌. بعد هم فرمانده تیپ دوم لشکر 14 امام حسین علیه السلام. 🔶 همرزم حاج حسین هم بود. حاج حسیین خرازی‌. آخر سرهم جانشین همرزمش ماند بعد از عملیات والفجر 8 جانشین تا خرازی حاجی شود و برگردد. 🥀سرانجام این فرمانده شجاع، مؤمن و بی قرار در تاریخ ۱۳۶۵/۵/۶ در خط پدافندی فاو ندای حق را لبیک گفت و شهد شهادت را نوشید. 🔰 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🔳قسمتی از وصیتنامه شهید موحددوست🔳 🖋حرکت و عمل من جهت پاسداری از دین خدا و رسالت پیغمبر است و تنها رضای خدا و خشنودی امام حسین و امام زمان را در نظر داشتم . 🖋اکنون هم با عزمی راسخ و ثابت قدمی هر چه تمام تر برای سرکوبی دشمنان میروم و اگر شهید شدم راضی نیستم که هیچ گونه ناراحتی کنید.زیرا امانتی هستم از طرف خدا در دست شما و باید افتخار کنید که خداوند لیاقت شهادت را به فرزند شما داد. ✍ 🌸 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
📌کار برای رضای خداباشه سوت زدن باشه اگه می‌دانستم برای هرکاری‌، اینقدر مزد می‌دن، حالا حالا ها شهید نمی‌شدم. این را توی خواب گفته بود به یکی از دوستانش‌. * نوع کار، انتخاب کار، مکان و زمان برایش تفاوت نمی کرد. یک شرط داشت، رضای خدا. هر کاری باید برای رضای خدا باشد. دیگر مهم نیست چه باشد، کجا باشد. می گفت: ” کار برای خدا باشد، سوت زدن باشد. ” 🕊 شهدا 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🚫تیر و ترکش خودش به سراغ من آمد‌‌!🚫 ـ از شهيد موحددوست نقل شده است: ❇️ عصر روز دوم عمليات والفجر 8 از ناحيه‌ی پا مجروح شدم. بچه‌ها مرا به بيمارستان بردند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم. بعد از جراحی ديگر طاقت ماندن در بيمارستان را نداشتم. دلم برای بچه‌ها پر می‌كشيد. پس دو عصا پيدا كردم و شبانه از بيمارستان گريختم. ❎ از شدت درد به خود می‌پيچيدم اما بايد می‌رفتم. وقتی رسيدم، خرازی مرا ديد و اعتراض كرد. سپس گفت: «محدوده‌ی حركت شما از سنگر فرماندهی، از هر طرف صد متر است. حق نداريد از اين محدوده خارج شويد، اين يك دستور است.» اطاعت كرده در سنگر استراحت نمودم. ✳️در فكر بچه‌ها بودم كه ناگهان سينه‌ام سوخت. دست کشیدم یک فشنگ بود از اسلحه‌ی یکی از بچه‌ها رها شده بود کمانه کرده بود پس از اصابت به ديوار سنگر، سينه‌ی مرا خراش داده بود. رفتم پيش حسين خرازی و گفتم: «ببين حاجی، من نرفتم سراغ تير و تركش، تير خودش به سراغ من آمد!» ❇️ حسين خنديد و گفت: « تیر غیب خورده! بيا اين جيپ، هر كجا كه می‌خواهی برو.» و من به مقصود رسيده بودم. بايد می‌رفتم و حالا در راه هستم... ✅اين راه تا بهشت ادامه داشت و او را به قصد حقيقی هر جوينده‌ی عاشق رساند و شهادت چشم‌انداز زيبايی بود كه در پايان اين مسير، علی را به خود فرا خواند. 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🍃🌸مروری بر زندگی سردار شهید سید ابراهیم صفوی🌸🍃 🔷 در ۱۳۳۲/۱۰/۲در خانواده ای فقیر در شهرضا به دنیا آمد.پدرش سیّد کاظم و مادرش تاجی خانم نام داشت.او از سن 6 سالگی تحصیلات خود را آغاز کرد. 🔶 وی از همان کودکی به اهل بیت علاقه مند بود، زیرا پدربزرگ وی مداحی اهل بیت می کرد و کم کم به مداحی علاقمند شد و در کنار پدرش روضه خوانی می کرد و به روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) بسیار علاقه داشت. ♦️در نوجوانی به همراه خانواده به اصفهان آمدند و تحصیلات خود را در مدرسة راهنمایی هراتی و دبیرستان را در مدرسه هاتف ادامه داد. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتابهای درسی و غیر درسی بویژه کتابهای مذهبی می کرد. 🔷 در سال چهارم دبیرستان تحصیل را رها کرد، زیرا پدرش را از دست داده بود و او ناچار شد برای تأمین معاش خانواده به شغل مکانیکی به پردازد و در کنار آن به مبارزین انقلاب اسلامی کمک می کرد و هم پای آنها علیه رژیم پهلوی به مبارزه برخواست تا اینکه با فرمان امام خمینی مبنی بر اعتصاب او نیز کار را رها کرد و به مبارزه مخفی رو آورد و از تعقیب ساواک همیشه در اطراف اصفهان به سر می برد. 🔶وی یک بار نیز به چنگ ساواک افتاد و پس از یک هفته بازجویی و شکنجه آزاد شد. سیّد ابراهیم یکی از فعالان انقلاب اسلامی و نقش مهمی در پخش کردن اعلامیه ها و راهپیمایی ها و تظاهرات داشت. 🔹با پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اعضای فعال کمیته انقلاب اسلامی بود. وی سپس به عضویت سپاه درآمد و مدتی را در کردستان به سر برد پس از جنگ تحمیلی به جنوب رفت و در عملیات فرماندهی کل  قوا در ۱۳۶۰/۳/۲۱ شرکت داشت از آن پس در نبردهای سرنوشت ساز ثامن الائمه و آزادسازی شمال آبادان و عملیات طریق القدس آزادسازی بستان و عملیات فتح المبین و بیت المقدس شرکت داشت. 🔺پس از عملیات آزادسازی خرمشهر با تشکیل تیپ قمربنی هاشم وی به عنوان جانشین رئیس ستاد تیپ منصوب شد. 🔷سیّد ابراهیم در عملیات رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر۲و۴ شرکت داشت. وی در عملیات سرنوشت ساز والفجر ۸ و آزادسازی فاو شرکت داشت و برادرش سیّد محمود در همین عملیات به شهادت رسید. سیّد ابراهیم خود نیز چندین بار زخمی شد و سپس با جدیت و پشتکار فراوان به کمک رزمندگان اسلام می شتافت. وی در عملیات کربلای۴و۵ حضوری مؤثر داشت. 🔶او معتقد بود برای اسلام و قرآن باید بجنگید. وی همیشه درخدمت نظام اسلامی و انقلاب و جنگ بود و همواره آرزوی شهادت داشت. او یا در جبهه بود و یا در پشت جبهه جهت تأمین تدارکات خدمت می کرد. 🔷 در سال ۱۳۵۷ش با خانم کبری باقری ازدواج کردند که ثمره آن دو فرزند دختر به نامهای سمیه السادات و مریم السادات و دو فرزند پسر به نام های سید محمّدرضا و سیّد محمّدهادی بود. 🥀وی در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در سالروز شهادت زهرای مرضیه(س) از ناحیه گردن مجروح و در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید را در گلستان شهدای اصفهان قطعه والفجر ۳/۸، ردیف۲، شماره ۱ ،به خاک سپرده شد.  🔰 🕊 شهدا 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com
🔳بخشی از وصیتنامه شهید سید ابراهیم صفوی 🖋اینجانب سید ابراهیم صفوی وصیت می کنم پس از مرگ من همسرم وصی من باشد و سرپرستی کودکانم را بعهده بگیرد و آنچه دارم تمامی از آن فرزندانم می باشد . همسرم در صورت موافقت خودش می تواند بماند و کودکان مرا سرپرستی نماید و می تواند هم آزادانه بود . اختیار با خودش است و مجبور به ماندن نیست . ◼️کتاب ها و کلیه وسایل شخصی من برای کودکانم است . تلویزیون رنگی را هم بفروشید و پول آنرا به حساب تیپ برادر تیموری بدهید .به برادرم حاج سید یحیی بگوئید که از همه اقوام و دوستان و آشنایان برایم حلالیت بطلبند .و اگر کسی از من طلب داشت به او بدهید و از حقوق من برداشت کنید . 🖋برادرانم ، خواهرانم ، مادرم و همسرم : نکند خدای نکرده مانند تعدادی از خانواده های شهداء بخواهید از خون من استفاده کنید که از شماها نخواهم گذشت و در این صورت شماها را نخواهم بخشید . ◼️اگر قانونی حقی دارم و خودشان خواستند بدهند بگیرید و گرنه چنین درخواست نکنید . 🖋برای من ۱۷ سال نماز و روزه بخرید ( بخصوص در این چند سال اصلاً روزه نگرفتم و کفاره آنها را هم بدهکارم ) ترا بخدا خیلی زود اینکار را بکنید . پس از اینکه این وصیت بدستتان رسید . برادرم سید یحیی اینکار را برای خدا انجام بدهد که من از عذاب خدا سخت در وحشتم . ◼️مادرم ، برادرم ، همسرم ، خواهرانم ، دوستانم ، اگر برایتان امکان دارد هر موقع که توانستید برایم روضه زهرا بگویید بخوانند . 🖋همسر عزیزم : تنها سر مزار من نیا که من راضی نیستم اجازه نمی دهم زیادهم نیا بلکه هر چه دیرتر بیائی بهتر است . ◼️شب سر مزار من نمان و برایم دعا کن . نمازت را بخوان به فرزندانم نماز بیاموز که انشاءالله دو سال دیگر باید نماز بخوانند . موقعی که نماز می خوانی هم خودت و هم بچه ها را بگو برایم دعا کنند و تو دعا کن تا آنها آمین بگویند . برایم زیاد طلب مغفرت کنید که وجودم را گناه گرفته و اگر خدا مرا نیامرزد چه خاکی بر سرم کنم . 🖋همسر مهربانم که خیلی تو را دوست دارم و همیشه به یادت هستم بدان که شهیدان زنده هستند و من شما را رها نخواهم کرد و همیشه و همه جا بیاد تو هستم . اگر می خواهی در آخرت شفاعت ترا بکنم حجابت را نگهدار و نمازت را بخوان و به کودکانم درس زینب بودن و حسین زندگی کردن را بیاموز . خداوند ترا ببخشد و با زهرای اطهر محشور کند به کودکانم مهربانی کن بخصوص به سمیه و مریم .آنها را نکند خدای نکرده ناراحت کنی آنها را جای من ببوس و محمد را همچنین که او جانشین من میباشد . خداحافظ همگی شما  التماس دعا دارم ساعت یازده و نیم شب دوشنبه ۲۰ / ۱۲ /۶۳ ✍ 🌸 🕊 🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان @golestaneshohada_com