⚜ بقچه شهید میثمی⚜
سردارشهید شوشتری نقل میکند:
یک روحانی بزرگواری بود به نام آقای میثمی از روحانیون سرشناس اصفهانی بود که از طرف شهید آیتالله محلاتی به سمت نماینده امام (ره) در قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) منصوب شده بود
این شهید بزرگوار همه تشکیلاتش درون یک بقچه بود، یک کتاب داشت و لباسهایش را هم داخل همان بقچه میگذاشت، ماشین و هیچچیز دیگر را تحویل نمیگرفت و تابستان هم روزه میگرفت
در کربلای یک و وسط تابستان هم یادم هست که روزه داشت، شامش را زیر یک گونی یا جای دیگر خنک نگه میداشت برای سحریاش و با همان روزه میگرفت.
#شهیدعبداللهمیثمی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
سردار صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا با ستودن قدرت عقلانیت و فهم و درک و پیش بینی و آینده نگری بالای شهید عبدالله میثمی، گفت: شهید عبدالله میثمی به این باور رسیده بود که مرگ فقط دست خدا است، او از مرگ نمی ترسید و قبل از شهادتش گفت؛ در کربلای ۵ اگر خدا بخواهد، اجر و پاداش خود را می گیرم.
زندگی، لبخند و حرف زدنش برای خدا بود در ماه های رمضان نیز در جبهه ها که من نمی توانستم، روزه بگیرم اما شهید میثمی روزه بود.
#شهیدعبداللهمیثمی
#سردارصفوی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
ما را امام رضا (ع)حواله کرده است
با مصطفی ردانی پور به مشهد میرود و آقا مصطفی خواب امام رضا (ع) را میبیند، که به عبدالله بگویید: «چرا نمیروی منزل آقای شکوهنده؟» از مشهد که بازمیگردد، ماه صفر است، مادرش با منزل آنها تماس میگیرد و میگوید: «میخواهیم برای خواستگاری برسیم خدمتان» و در جواب اینکه «صبر کنید ماه صفر تمام شود.» میگوید: «ما را امام رضا (ع) حواله کرده، فقط برای خواستگاری میآییم» و با 14 سکه مهریه ازدواج میکند.
#شهیدعبداللهمیثمی
#شهیدردانیپور
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ما هنوز شهادت بیدرد میطلبیم
غافل از اینکه ....
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
دستتان را بدهید به دست خدا
دستتان را بدهید به دست خدا ، خدا می داند که اگر شما ارتباطتان را با او محکم کنید کارتان پیش میرود.
#شهیدعبداللهمیثمی
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
🌷🕊🌹💐🌹🕊🌷
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
شهید اقا رب پرست بارها و بارها گفته بودکه
«ما به خاطر خدا می جنگیم و هرگز شکست نخواهیم خورد» و به همین خاطر استراحت برای او معنا نداشت. و شب و روز در تلاش بود .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_ره
#شهیدآقاربپرست
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com
مروری بر زندگی شهید حسن آقا رب پرست
🔷 کودکی را در میان جو مذهبی و معتقد خانواده سپری کرد و وارد دبیرستان شد. با ورود به دبیرستان، فعالیتهای مذهبی و فرهنگی او شدت یافت و در کنار دروس تحصیلی، مطالعه کتابهای آموزنده و مفید، شرکت در جلسات مذهبی و فراگیری درس عربی را نیز سرلوحه اقداماتش قرار داد.
🔶 وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۳ به مدت یک سال در یکی از داروخانههای معروف اصفهان به نام داروخانه بوذرجمهری مشغول به کار شد. در همان سال در آزمون دانشکده افسری شرکت کرد و پس از قبولی در تابستان سال ۱۳۴۴ به تهران آمد و وارد دانشکده افسری شد.دوره سه ساله دانشکده افسری را در کنار دوستانی چون شهید کلاهدوز با موفقیت طی کرد، با پایان یافتن این دوره در سال ۱۳۴۷، راهی شیراز شد.
🔷او همیشه تلاش میکرد تا از پرسنل ممتاز باشد و فنون نظامی را به نحو احسن یاد بگیرد، تا در مواقع لزوم، سربازی مفید برای اسلام باشد. همچنین از ورزش نیز غافل نمیشد و از اسب سواران خوب ارتش محسوب میشد.
🔸در سال 1350 با بهترین یار زندگیاش آشنا گشت و با او پیوند مقدس همسری بست که حاصل این پیوند چهار پسر بود.
🔹اقارب پرست در تاریخ ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره چیفتن عازم انگلیس شد و دو سال بعد به امریکا اعزام شد و دوره جنگهای شیمیایی را گذراند و در بازگشت «بخش جنگ شیمیایی - میکروبی (ش- م- ر)» را در مرکز زرهی شیراز پایه گذاری کرد.
🔷 مدتی بعد در سال ۱۳۵۳ بار دیگر به امریکا اعزام شد اما در بازگشت به عتبات عالیات رفت و در نجف به حضور حضرت امام خمینی (ره) مشرف شد و در ملاقاتی که با ایشان داشت ضمن اعلام بیعت، آمادگی خود را جهت انجام هر نوع فعالیت سیاسی و مبارزاتی را اعلام کرد.
🔶 در بهمن سال ۵۷ به مدرسه رفاه - ستاد استقبال از امام (ره) - پیوست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب در ستاد مشترک ارتش حضوری فعال داشت.
وی پس از انسجام اولیه ارتش به «اداره دوم ستاد مشترک» منتقل شد و با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به «لشگر ۹۲ زرهی» در خرمشهر پیوست.
🔹هنگامیکه اولین ضربات سخت مستکبران به انقلاب اسلامی در قالب حمله عراق به مرزهای کشور آغاز شد، اقارب پرست به خرمشهر رفت و همراه دیگر رزمندگان به دفاع از آن پرداخت، اما در آخرین روزهای مقاومت خرمشهر، با گلوله دشمن، از ناحیه گلو مجروح و به تهران منتقل گشت. او پس از سقوط خرمشهر و بهبودی زخمش، به آبادان رفت و گردان المهدی را با همکاری بسیجیان سازماندهی کرد.
🔸 علی رغم اینکه کاندیدای فرماندهی ستاد مشترک ارتش و تصدی پست وزارت دفاع بود، با انتخاب شخصی به نیروی زمینی پیوست و معاونت عملیات لشگر ۹۲ زرهی اهواز را بر عهده گرفت.
🔷 اوایل سال ۱۳۶۲ پس از دو سال خدمت در تهران دوباره به جنوب بازگشت. وی همیشه می گفت:«نور الهی در آنجا [جبهه] متجلی است، آنجا جایگاه تزکیه نفس است.»
🥀 صبح روز ۲۵ مهرماه سال ۱۳۶۳تیمسار اقارب پرست هنگامیکه به همراه عدهای از فرماندهان، از جزایر مجنون بازدید میکرد، آخرین گامهایش را در طی طریق حق، برخاکهای سرخ جنوب (جبهه) نهاد و «اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک» را آمین گفت. لحظاتی بعد خمپاره ای فرود آمد و به همراه سرهنگ عملیاتی و سروان صدیقی به فیض شهادت نایل آمد.
🔰#زندگینامه
#سرلشکرشهیدآقاربپرست
🕊#گلستانشهدا
🌷کانال تخصصی شهدای اصفهان
@golestaneshohada_com