#هر_روز_با_شاهنامه۲۳۴۱
#ساسانیان#بهرام گور.
پادشاهی بهرام گور شصت سال بود.
گفتار اندر داستان بهرام گور با ماهیار گوهر فروش.
برفتند گویان به ایوان شاه
چوخورشید برچرخ گم کرد راه
شب تیرهگون رفت بهرام گور
پرستنده یک تن ز بهر ستور
بشد شاه تا خانِ گوهر فروش
چو آواز چنگ اندر آمد به گوش
همی تاخت باره به آواز چنگ
سوی خان بازارگان بیدرنگ
بزد حلقه را بر در و بار خواست
خداوند خورشید را یار خواست
پرستندهٔ مهربان گفت کیست
زدن در شب تیره از بهر چیست
چنین داد پاسخ که شبگیر شاه
بیامد سوی دشت نخجیرگاه
بلنگید در زیر من بارگی
ازو بازگشتم به بیچارگی
چنین اسپ و زرین ستامی به کوی
بدزدد کسی من شوم چارهجوی
بیامد کنیزک به دهقان بگفت
که مردی همی خواهد از ما نهفت
همی گوید اسپی به زرین ستام
بدزدند از ایدر شود کار خام
چنین داد پاسخ که بگشای در
تومهمان ندیدستی ایدر مگر
کنیزک دوان رفت وبگشاد در
به بهرام گفت اندرآی ای پسر
چو شاه اندر آمد چنان جای دید
پرستنده هر جای برپای دید
چنین گفت کای دادگر یک خدای
به خوبی توی بنده را رهنمای
مبادا جز از داد آیین من
مباد آز و گردنکشی دین من
همه کار و کردار من داد باد
دل زیردستان به ما شاد باد
گر افزون شود دانش و رای من
پس از مرگ روشن بود جای من
همه زیردستان چو گوهرفروش
بمانند با نالهٔ چنگ و نوش
چو آمد به بالای ایوان رسید
ز در دختر میزبان را بدید
چو دهقان ورا دید بر پای خاست
بیامد خم آورد بالای راست
#توضیح:
روزبه،وزیر شاه بهرام،پس از انتقادات شدیدی که از او نزد موبدان کرد،چون شب فرارسید همگی به ایوان شاه برگشتند.
بهرام نیز درتاریکی شب با یک خدمتکار که برای رسیدگی به اسبش نیاز داشت،به سوی خانۀ گوهر فروش رفتند.
وقتی صدای چنگ به گوش رسید،بهرام اسب را تاخت وبه هوای صدا رفت تا به درِ خانۀ گوهر فروش رسیدند.
بهرام در زد وازصاحبخانه خواست که اورا به خانه راه دهد.
خدارا یاد کرد واز او یاری خواست.
خدمتکار گوهر فروش به مهربانی گفت:کیستی ودراین وقت شب برای چه در می زنی.
بهرام گفت:من از سپاهیان بهرامشاه هستم،باشاه برای شکار به نخجیرگاه رفته بودیم.پای اسب من آسیب دید ونتوانستم با شاه وسپاهیانش به شهر برگردم ودراینجا ماندم.اسبم دارای زین وستام زرین است،اگر بخواهم آن را درکوچه رهاکنم،ممکن است زین ولگام گرانبهای آن را بدزدند.
خدمتکار آمد وبه ماهیار گفت:مردی آمده ومیخواهد که وارد سرای شود،می گوید زین ولگام وستام اسبش گرانبهاست ومی ترسد اگر بیرون بماند دزدیده شود.
ماهیار گفت:برو در را باز کن مگر تو تاکنون مهمان ندیده ای؟
خدمتکار آمد در را بازکرد وبه بهرام گفت:ای پسر داخل شو.
شاه وقتی وارد سرای ماهیار شد،دید که در هرجای خانه خدمتکاری ایستاده وآمادۀ خدمت رسانی است،خدای یکتارا یاد کرد وگفت:ای خدای یکتای دادگر،تومرا به خوبی ودادگری راهنمایی کردی.نتیجۀ دادگری من این است که مردم اینگونه راحت زندگی می کنند وشادمانند.مبادا که این دادگری را رهاکنم وآز وافزون خواهی پیش گیرم.
بایدتمام کار وکردار من دادگری باشد تا بتوانم دل زیر دستان را شاد گردانم.
اگر دانش واندیشۀ من بیشتر گردد،پس ازمرگ معلوم است که جای نیکویی خواهم دشت.
چون وارد خانه شد،دختر میزبان رادید،ماهیار هم جلوی پایش برخاست وبه نشانۀ احترام کمر خم کرد و اورا دعوت به نشستن نمود.
ادامه دارد.
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
هدایت شده از شهرداری و شورای اسلامی گلشهر
◀️ بازدید میدانی شهردار گلشهر از پروژه آماده سازی زمین خیابان الوند به همراه پذیرایی اهالی خونگرم محله فیلاخص
⏱سه شنبه بیستم شهریور ماه ۱۴۰۳
⬅️ روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر گلشهر
با سلام
فروش ۱۰ کیلو رب خانگی درجه یک وخوش رنگ بصورت فوری
شماره تماس :
۰۹۱۳۰۶۷۸۸۰۴
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
چقدر دوست داشتنی هستند
آدمهایی که تا آخرخوبند
آنها که برای غرور و احساس ما
هم به اندازه خودشان ارزش قائلند
آنهایی که دست دوستی میدهند
وتا همیشه میمانند
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
هدایت شده از شهرداری و شورای اسلامی گلشهر
◀️ جلسه هماهنگی احداث مجتمع ورزشی محله فیلاخص شهر گلشهر با مشارکت های مردمی پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳
#دست_در_دست_هم_گلشهری_آباد_خواهیم_ساخت
⬅️ روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر گلشهر
درمان تمامی مشکلات اقایان و دیابت ، به روش گیاهی و طب سنتی با تضمین قطعی و پشتیبانی تمام و کمال 🍀
با کارشناس های متخصص زیر نظر سازمان غذا و دارو و پژوهشکده گیاهان دارویی 💯
زیر نظر آقای دکتر خیراندیش🌱
فرم مستقیم درمان
https://formafzar.ir/form/cn6dx
کانال کلینیک زندگی دوباره🍀👇🏼
دارای رضایتمندی زیاد و اعتبار بالا ✅
https://eitaa.com/joinchat/3582919035Cc081b94f72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#_کمپین_پیشگیری_از_حوادث_ترافیکی درشهریورماه #کلیپ_شماره۱۶
🚘با پیشگیری از سوانح و حوادث رانندگی در کودکان، مراقب سرمایه های زندگی خود باشید.
🆘مدیریت خطر بلایا و حوادث
⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅࿇༅࿐ྀུ༅࿇༅══════════
⚕️شبکه بهداشت و درمان گلپایگان
یک ثروتمند واقعی
چیزهایی را جمع میکند که
با خرج کردن ازمقدار آنها کم نمیشود
بلکه بیشتر میشود ...
مثل مهربانی
سخاوت
لبخند
اخلاق خوب و انسانیت
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
با سلام
همانطور که قبلا هم بارها بیان شد ، مدیر و ادمین های کانال دوست داران گلشهر صرفا جهت اطلاع رسانی اقدام می نمایند.
تحقیق و بررسی در مورد فعالیت های اقتصادی و خرید و فروش و اقدامات دیگر . . . بر عهده خود افراد می باشد و امکان بررسی تک تک آنها برای کانال دوست داران گلشهر نیست و اطلاع رسانی به منزله تایید نمی باشد و مسئولیتی بر عهده این کانال نیست.
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
قلبُ الاحمَقِ فی فَمِه، و فَمُ الحَکِیمِ فی قلْبِهِ؛ دل احمق در دهان اوست، و دهان حکیم و فرزانه در قلب اوست.
📜 شرح حدیث
حکیمان و فرزانگان، همیشه توصیه کرده اند که انسان باید زبان خود را از بیهوده گویی حفظ کند و پیش از سخن گفتن، بیندیشد و حرفهایش متکی به فکر و آینده نگری باشد.
کسی که بی درنگ و بدون تأمّل سخن می گوید و به عواقب آن نمی اندیشد، «احمق» است. و کسی که پیش از گفتار، می اندیشد و درست و نادرست و خیر و شرّ سخنش را می سنجد، عاقل و حکیم است.
تشبیهی که در این حدیث به کار رفته، زیبا و عمیق است. این که دل در دهان باشد، یعنی بی فکر و تأمل حرف زدن. و اینکه دهان در قلب باشد، یعنی سنجیده و با فکر حرف زدن
اولی کار جاهلان و بی خردان است و دومی شیوه ی حکیمان و فرزانگان. هم پرحرفی ناپسند است، هم حرف دروغ و ناروا، هم فحش و ناسزا، هم کلام بی جا، هم سخن درباره ی آنچه نمی دانیم، هم حرفی که مایه ی رنجش خاطر کسی شود، یا آبرویی را ببرد، یا فتنه ای را برانگیزد، یا دو نفر را با هم دشمن سازد، یا موجب اختلاف گردد.
درمان همه ی اینها، دم فروبستن از سخن نسنجیده و بی فکر است.
وقتی حضرت علی علیه السلام می فرماید: «إذا تَمَّ العَقْلُ نقَصَ الکلامُ»
وقتی خرد کامل گردد، سخن کاسته شود
تأکید بر این نکته است که زبان در اختیار گوینده باشد و هر حرفی را نزند.
آیا همه حرفهایی که می زنیم، لازم و مفید است؟
با کاستن از سخنان بی ثمر، «لغزشهای زبانی» خود را کمتر کنیم
📚منابع:
تحف العقول ص ۴۸۹
بحارالانوار، ج ۶۸ ص ۲۹۰
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیهالسلام
🏴🟢 بسمت خدا | #سیروسلوک
@s_solouk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷یکنکته از هزاران
🍃🌷 خداوند به موسی نبی(ع)فرمود:
با زبانی دعا کن که با آن گناه نکرده باشی
تا دعایت مستجاب شود.
🍃🥀موسی (ع) عرض کرد: چگونه؟!
🍃🌷خداوند فرمود: به دیگران بگو برایت دعا کنند، چون تو با زبان آنان گناه نکرده ای.
🍃📚در تفسیر مولانای جان؛ با بیان استاد الهی قمشهای
💎✍
من آموخته ام ساده ترین راه برای شاد بودن دست کشیدن از گلایه است!
من آموخته ام تشویق یک آموزگار خوب
میتواند زندگی شاگردانش را دگرگون کند!
من آموخته ام افراد خوش بین نسبت به افراد بد بین عمر طولانی تری دارند!
من آموخته ام نفرت مثل اسید ظرفی را که در آن قرار دارد از بین میبرد!
من آموخته ام بدن برای شفا دادن خود توانایی عجیبی دارد فقط باید با کلمات مثبت با آن صحبت کرد!
من آموخته ام که اگر میخواهم شاد زندگی کنم باید دل دیگران را شاد کنم!
من آموخته ام اگه دو کلمه خسته ام و احساس خوبی ندارم را از زندگی حذف کنم بسیاری از بیماری ها و خستگی ها برطرف میشود!
من آموخته ام وقتی مثبت فکر میکنم شادتر هستم و افکار مهرورزانه در سر میپرورانم!
و سر انجام من آموخته ام با خدا همه چیز ممکن است!!!
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
#حقوقی
سوالات حقوقی
✴️ آیا اثبات ضرب و شتم بدون ارائه برگه پزشکی قانونی و با شهادت شهود قابل پیگیری قضایی است؟
☣پاسخ: خیر، برای اثبات ضرب و شتم داشتن برگه پزشکی قانونی الزامی است. البته پزشکی قانونی تنها میزان و شدت آسیب را مشخص میکند و اثبات اینکه ایراد ضرب و جرح از ناحیه چه کسی رخ داده بر عهده مدعی است که در آن مورد میتوان از شهادت شهود و در صورت فقدان شهود، از روش امارات، تحقیق محلی و... استفاده کرد.
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
🟢 جمعه
🌞 ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۳ شمسی
🌙 ۰۹ ربیع الاول ۱۴۴۶ هجری قمری
🌲 ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
✨ذکر روز " جمعه "✨
"۱۰۰مرتبه"🍃🌸اللهم صل على محمدوآل محمد🌸🍃
🌸جمعه تون مبارک🌸
✨ذکر روز جمعه✨
🍃 موجب عزیز شدن میشود🍃
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
#هر_روز_با_شاهنامه۲۳۴۲
#ساسانیان#بهرام گور.
پادشاهی بهرام گور شصت سال بود.
گفتار اندر داستان بهرام گور با ماهیار گوهر فروش.
بدو گفت شب بر تو فرخنده باد
درست آمدی ای سرافراز و شاد
نهالی بیفگند و مسند نهاد
ز دیدار او میزبان گشت شاد
گرانمایه خوانی بیاورد زود
برو خوردنیها ازان سان که بود
بیامد یکی مرد مهترپرست
بفرمود تا اسپ او را ببست
پرستنده را نیز خوان خواستند
یکی جای دیگر بپرداختند
همان میزبان را یکی زیرگاه
نهادند و بنشست نزدیک شاه
به پوزش بیاراست پس میزبان
به بهرام گفت ای گو مرزبان
توی میزبان اندرین کاخ من
بیامرز بر رای گستاخ من
بدو گفت بهرام تیره شبان
چو یابی چنین تازهرخ میزبان
به یزدان نباید بدن ناسپاس
دل ناسپاسان بود پر هراس
چو نان خورده شد جام باید گرفت
به خانِ خوش آرام باید گرفت
کنیزک ببرد آبدستان و تشت
ز دیدار مهمان همی خیره گشت
چو شد دست شسته می و جام خواست
به می رامشِ جان و آرام خواست
بیاورد جامی کنیزک نبید
می سرخ،جام از گلِ شنبلید
بیازید دهقان به جام از نخست
بخورد و به مشک و گلابش
بشست
به بهرام داد آن دلارای جام
بدو گفت میخواره را چیست نام
هماکنون بدین با تو پیمان کنم
به بهرام شاهت گروگان کنم
فراوان بخندید ازو شهریار
بدو گفت نامم گشسپ سوار
من ایدر به آواز چنگ آمدم
نه از بهر جام و درنگ آمدم
بدو میزبان گفت کاین دخترم
همی با آسمان اندر آرد سرم
هم او میگسارست و هم چنگزن
همان چامه گویست و بربط شکن
توضیح:
وقتی بهرام وارد سرای ماهیار گوهرفروش شد،ماهیار به او گفت: ای یل سرفراز,شبت بخیر،راه را درست آمدی.
پس دستور داد زیر اندازی برای بهرام انداختند وپشتی هم نهادند وبهرام برآن نشست.
میزبان ازدیدن بهرام اظهار خوشحالی کرد و شادمان شد.
خیلی زود سفره ای با ارزش گستردند که درآن خوردنیها نیز مانند سفره با ارزش بودند.
خدمتکاری هم آمد واسب بهرام را درجای مناسب بست.برای خدمتکارِ بهرام نیز سفره ای جداگانه در جای دیگرگستردند.
برای ماهیار هم نزدیک بهرام زیر اندازی انداختند و او هم نزدیک بهرام نشست.
ازبهرام پوزش خواست وگفت ای پهلوان که میگویی از مرزداران ایران هستی،در این کاخِ من اکنون تو میزبانی ومن مهمان توام.
اگر پیش ازاین گستاخی کردم مرا ببخش.
بهرام گفت:وقتی درشب تاریک کسی بتواند چنین میزبان خوش برخوردی پیدا کند،نباید به خدای جهان ناسپاس باشد، زیرا ناسپاسان همیشه دربیم وهراس بسر می برند.
اکنون که نان خورده شد،باید جام شراب آماده باشد وپس ازآن دراین خانه بخوابیم وآرامش یابیم.
خدمتکار آب وتشت آورد که بهرام دستانش را بشوید.وقتی دستانش را شست، شراب طلب کرد تا جانش آرام گیرد.
خدمتکار جامی که مانند گل شنبلید بود،پر از شراب سرخ کرد و اول به دست ماهیار داد.ماهیار خورد وسپس جام را با مشک وگلاب شست وپرازشراب کرد وبه بهرام داد.
ازبهرام پرسیدنامت چیست؟وبه شوخی گفت،چون ازسپاهیان شاه بهرام هستی می خواهم با تو پیمانی ببندم وتورا گروگان بگیرم.
بهرام بسیار خندید وگفت نامم گُشَسْبِ سوار است.من به هوای آواز چنگ به اینجا آمدم،برای جام شراب وماندن نیامدم.ماهیار گفت این دختر من که میبینی هم میگسار و هم چنگ نواز و هم ترانه خوان است وهم بربط میزند،به همین جهت من چنان به او افتخار می کنم که سرم به آسمان می ساید.
ادامه دارد.
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا مبارک است رَدای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامتت
آغاز امامت حضرت مهدی موعود( عج) مبارک
دوست داران گلشهر
https://eitaa.com/golshahriha3