لبخند بـزن، غــرقِ عسل کن دهنت را
بـر بــاد بــده، زلـفِ شکـن در شکنت را
هـر صبح نشینـم ســـرِ سجـادهٔ وصلت
تـا ســــــــرو، خبـــــــردار کنـد، آمـدنت را
یکباره جوان گردم از این محنتِ پیری
بر چشــم کشــم، پـارهای از پیرهنت را
عیبم کنـدایـن عقلِ پُـراز دغدغه مندم
خـواهـم شنوم پاسخِ دندان شکنت را
شد باغِ گل ازبوی دلاویز تو سرمست
فــردوس، خـــریـدار شد آخر سمنت را
کــو زهـــره و عــذرا و زلیخـــا که ببیند
این شیـوهٔ دل بـردن و خنجـر زدنت را
با من بنشین حرف بزن، در شبِ تارم
درگوشکشم یکسره چوندُرسخنت را
آشفته مکن حـــالِ مــــرا، ای گلِ رعنـا
لبخند بـزن،غـرقِ عسل کن دهنت را
#محمدرضا_فتحی
┏━🍃🌻🍂━┓
@sherziba110
┗━🍂🌻🍃━┛
چه شود امشب اگر آنچه دلم خواست شود
خــوابِ من، بار خدایـا، چه بُــوَد راست شود
بنشینـد روی زانـــــوی مـن، آن ســــــروِ چمــان
وای اگر قسمتِ من آنچه دلم خواست شود
دیــدهام، هیــچ نبینـــد، مـگـــــر اَبـــــروی نــگار
در ببنــدم، مگــــر از میـکـده درخواست شود
آسمـــان، عشـق ببــارد به ســــرم تـا دَمِ صبح
کمـــــــرم، از غــــــمِ ایّـام، کمــــــی راست شود
تـا سَحَــر، بـوسه بکارد به لبـم، از ســرِ شـوق
سهمِ من بـرلـبِ او، بیکم و بیکاست شود
نـرود دل پـیِ کـس، تـا نَفَســـم هست، مـگـر
بــر درِ منـــــــزلِ آن زلـــــــزلــــه، یکــراست شود
باده وعیش وشراب و گل ومعشوقه به هم
چه شود امشب اگر آنچه دلم خواست شود
#محمدرضا_فتحی
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
من پُر از آوای پاییزم
لبالب از غزل،از قافیه
شعری دل انگیزم.
من پُرم از نغمهٔ دُرنا، در طولِ سفر
مملوِّ از دلدادگی
سـرشـار از رنگــم.
خـالـیام از کینه، از نیـرنگ
از صداقت، از صفـا، از مِهـر لبریزم.
من پُر از آوای پاییزم
زلف خود را میکنم عریان و افشان
در هـوای سرد آذر، نزد هر عابر.
میسپارم دل به دریا
میسرایم مثل باران زندگی را لحظه لحظه
دست افشان؛
با صدای باد میرقصم
با نوای نِـی میرُویم
با سـرود آب میخوانم.
من پُر از آوای پاییزم
برگِ زرّینم که بر پای مسافر میزنم بوسه
از آن ساعت که از سرشاخهٔ
این باغِ بیبنیاد میریزم.
من پُر از آوای پاییزم
سبکبالم، خوشم، شادم
اگرچه پیشِ چشمانِ شما زردم، غم انگیزم
ولیکن با خودم من
نقشها دارم به دارِ دلربای دشتها،
دیباتر از دیبا.
من همان خنیاگر سرمستِ سرمستم
که میخوانم بگوش خار و خاراسنگ.
گفته بودم؛
من از آن جنسم، از آن دستم
فصلِ بیهمتای عشّاقِ سحرخیزم.
من پُر از آوای پاییزم.
از زمستانم، زلیخاتر، لیلاتر
در لطافت،
نازنینتر از بهارانم.
عزیزم نزدِ عاشق پیشهٔ شیدای شورانگیز.
آری، من بالا بلندم، سرو نازم
دخترِ زیبای تبریزم،
من پُر از آوای پاییزم...
#محمدرضا_فتحی
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️⛳️
خدا میداند
تو هم بدان ای خوبِ من!
در این شبهای بیتو؛
کشتی کشتی غم دارم
دریا دریا عشق
و
دنیا دنیا عطش.
شوقِ دیدارِ تو آخر میکُشد بیشک مرا
هیچ گاه اینگونه شکار ثانیهها نشده بودم.
آنقدر نشتر به دلم میکِشد
آشوبِ زمان
که نه خواب به چشمم میآید
و نه هیچ شرابی
قلبِ آتشینم را بر بالِ عافیت مینشاند.
زلفهای عروسکِ کودکیم را
به یاد تو شانه میزنم
نوازش میکنم با چشمهای تَر
از پای تا سر
از لب تا بناگوشش را
و در سکوتی سرد
لحظهها را
لحظه لحظه میشمارم.
تا تو نیایی؛
باغِ بیبرگیِ من شکوفه نخواهد داد
شامِ یلدای من سحر نخواهد شد.
دلم، چون انارِ دانه دانه
پُر از خون است
پُر از تشویش،میدانی؟
بی تو؛
مُشک، برایم بوی کافور دارد
و دستانم با هیچ حنایی رنگ نمیگیرد
هیچ شِکری،دهانم را شیرین نمیکند.
تا تو نیایی؛
تمامِ شبم یلداست
تا تو نیایی
آسمانم آبی نمیشود
سالِ تولدِ من، شمعی روشن نخواهد شد.
تا تو نیایی؛
همیشه زندگی با من خوی شماتت دارد
و مشقهای عاشقیم را بیهوا خط میکشد.
من هنوز؛
من هنوز نشانِ تو را از باد میگیرم.
من هنوز از پشتِ پنجره
آمدنت را به تماشا نشستهام.
خدا میداند
تو هم بدان ای خوبِ من!
#محمدرضا_فتحی
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
🌷 @sherziba110🌷
࿐𖤐⃟♥️ ℒℴνℯ𖤐⃟♥️࿐
چـون بـرف اگر بختِ تـو ای یار، سفید است
پس طالعِ این مستِ دل افگار سعید است
از بلبــلِ خـــواننـده، خبــــــر از تــو گــرفتــــم
پــی بـردهام از خنــده، به دیـدار امید است
هــر بـار غضب کــرده فلک، بـر منِ مجنــون
لبخنـد، از این چــــرخِ جفـــاکار، بعید است
از آتشِ عشقت، نه پَـــری مـاند و نه بالـــی
بـا ایـن همه، انـکارِ تـو، بسیار جدید است
بـر کـــوی تـو یک عمــر زدم هــو، که بیـایــی
از نـازِ تــو، بـر ایـن دلِ بیمــــار، نـوید است
جــــز نـامِ تــو، هــرگــــز نبـــــرم تـا بـه قیـــامت
بـا قـــامتِ دلجـوی تـو، این کار، پلید است
از همّــتِ اقبـــــــــــالِِ بلنــد است، بـه عـالـــــم
چون برف اگر بختِ تو ای یار، سفید است
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
گفتــم که پریشـــانـم، گفتــا که مگــر مستی؟
گفتم که تورا خواهم،گفتا که زخود رَستی؟
گفتم که منازعشقت،میسوزم و میسازم
گفتــا که تـو بـر آتش، بـرگـو زچه ننشستی؟
آن خـــالِ لبـت گفتـم، آیـد به خیـالـــم گفت:
برچشـمِ خطاکارت، هـرلحظه بکش دستی
گفتم شده عمرم طی،این جوروجفا تا کی
برهمزدهای پلکی،چون غنچهدهان بستی
گفتـم که دهــم پنـدت، تا بگسلـم از بندت
گفتــا که تـو در بنــدی، افســوس ندانستی
از درد شبــــــــــی رفتـــــــــم، بــر درگــهٔ دلــدارم
گفتـم که گــرفتـــارم، گفتـا به که پیـوستی؟
هر عهـد که بستــم مـن، با حلقهٔ گیسویت
آن سلسلـه را آخــــــر، بـا هلـهلـه بشکستی
گفتم که مگو با من،این جملهکه میمیرم
گفتــا که نـهای عـاقـل، دیـوانه و سرمستی
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
مرا ببر به شهرِ شاعرانِ مشعلدار
مرا ببر به قبیلهٔ قصایدِ عنصری
مرا به کوچهٔ مهتاب
مرا به دشتِ شقایق ببر.
مرا آشنا کن
با مشقِ گنجشکان
با زمزمهٔ جویبار
با آب، با آیینه
مرا با سرودِ سارها، هنگام سحر
با خوشهٔ خورشید.
دلم امروز بیهوده بهانه میگیرد
دلم میخواهد باد بوزد
و دیوانِ شعرم ورق بخورد.
دلم میخواهد دائم
در دریای غزل، شناور باشم.
میخواهد با سرو برقصد
با رود بخواند
در سایهٔ گیسوی یار، تار بزند
و تمامِ شب؛
به تماشای چشمانِ قشنگِ تو بنشیند
و شفافیّتِ عشق را نقّاشی کند.
دلم یک دنیا سادگی میخواهد.
دلم میخواهد از درختِ سیب برود بالا
و با زنجرکها، همصدا شود
با قاصدکها، یک فصل سفر کند.
دلم میخواهد
سوارِ اسبِ سفیدِ کودکیش بشود
و تمامِ ده را ، شهر را
و تمامِ کوچههای خوشبختی را
به دنبالت بگردد.
دلم یاس میخواهد
یک کاسه سرشار از احساس.
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
گفتـم که پریشـــانـم، گفـتـا که مگـر مستی؟
گفتمکه تورا خواهم،گفتا که زخود رَستی؟
گفتم که منازعشقت،میسوزم و میسازم
گفتــا که تـو بـر آتش،بـرگـو زچه ننشستی؟
آن خـــالِ لبت گفتـم، آیـد به خیالـــم گفت:
برچشـمِ خطاکارت،هـرلحظه بکش دستی
گفتم شده عمرم طی،این جوروجفا تا کی
گفتــا که مـدارا کن، گــر دل به قمــر بستی
گفتـم که دهــم پنـدت، تا بگسلـم از بندت
گفتــا که تـو در بنــدی، افســوس ندانستی
از درد شبــــــــــی رفتـــــــــم، بــر درگــهٔ دلــدارم
گفتـم که گــرفتـــارم، گفتـا به که پیـوستی؟
هر عهـد که بستــم مـن، با حلقهٔ گیسویت
آن سلسلـه را آخــــــر، بـا هلـهلـه بشکستی
گفتم که تو را حـرمـت، میدارم و میبالـم
گفتــا که نـهای عـاقـل، دیـوانه و سرمستی
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
غنچـه، بـا لبخنـدِ زیبــــایت، ز هــم وا میشود
بـاغ میرقصـد به شــادابـــی، شکـوفـا میشود
میرود زاغـی که غـم، تعبیه در منقار داشت
شـــور و حــالــــی تـازه در گلـزار، بـرپـا میشود
آسمــان، ســر میگذارد زیـر پـایت، با خضــوع
مــــــاه، بـــر دیــــدارِ رخســـــارت، مهیّــا میشود
دشت،میجوشد زشوقتچشمهچشمهانگبین
دامــن، از بـارانِ اشکــــــم، عیـنِ دریـا میشود
گرروی دامنکشان ازپیشِ چشمم دربهشت
بیگمان،با عشـوهات در عـرش،غوغا میشود
آنقَدَر شیرین غـزل گویـی، که میخندد شکر
خواجهازدیوانِ شعرت،مست وشیدا میشود
بـا تبسّـــم، صبح را آغــاز کـن، ای ســــروِ نـاز!
غنچـه، بـا لبخندِ زیبــایت، ز هـم وا میشود
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110
از عرصهٔ فردوس گذشتی، ای قم
شفّــــافتـر از آینــه گشتی، ای قم
نقّــاشِ ازل، بـا قلمـش غوغـا کرد
پاکیـــزهتـر از بـاغِ بهشتی، ای قم
#محمدرضا_فتحی
🍃🌸🍃💔
•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
-𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹
ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ
@sherziba110