eitaa logo
گُلـ❤️ـشعر
256 دنبال‌کننده
298 عکس
121 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ... هر روز یک حـکایت🌷  » گلستـان »  باب اول در سیرت پادشاهان »🌷 حکایت شمارهٔ 6⃣ یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دستِ تطاول به مال رعیّت دراز کرده بود و جور و اذیّت آغاز کرده. تا به جایی که خلق از مَکایدِ فعلش به جهان برفتند و از کُرْبَتِ جورش راهِ غربت گرفتند. چون رعیّت کم شد، ارتفاعِ ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند. هر که فـــریـاد‌رسِ روز مصیبت خواهد گو در ایّامِ سلامت به جوانمردی کوش بندهٔ حلقه‌به‌گوش اَر ننوازی بِرَوَد لطف کن لطف،که بیگانه شود حلقه‌به‌گوش باری، به مجلس او در، کتاب شاهنامه همی‌خواندند در زوالِ مملکتِ ضحّاک و عهدِ فریدون. وزیر ملک را پرسید: هیچ توان دانستن که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت چگونه بر او مملکت مقرر شد؟ گفت: آن چنان که شنیدی خلقی بر او به تعصّب گرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت. گفت: ای مَلِک! چو گرد آمدن خلقی موجبِ پادشاهیست تو مَر خلق را پریشان برای چه می‌کنی؟ مگر سرِ پادشاهی کردن نداری؟ همان به که لشکـر به‌ جـان پروری که سلطـــان به لشکـر کند سروری ملک گفت: موجب گرد آمدن سپاه و رعیّت چه باشد؟ گفت: پادشه را باید تا بر او گرد آیند و ، تا در پناه دولتش ایمن نشینند و تو را این هر دو نیست. نکند جورپیشه سلطانی که نیاید ز گرگ چوپانی پادشاهی که طرحِ ظلم افکند پـایِ دیــوارِ مُلکِ خویش بکنْد ملک را پندِ وزیرِ ناصح، موافقِ طبعِ مخالف نیامد؛ روی از این سخن در هم کشید و به زندانش فرستاد. بسی بر نیامد که بنی‌عمّ ِ سلطان به منازعت خاستند و مُلک پدر خواستند، قومی که از دستِ تطاولِ او به‌جان آمده بودند و پریشان شده، بر ایشان گرد آمدند و تقویت کردند تا مُلک از تصرّفِ این به در رفت و بر آنان مقرّر شد. پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست دوستدارش روزِ سختی دشمن زورآورست با رعیّت صلح کن وز جنگِ خصمْ ایمن نشین زان که شاهنشاهِ عادل را رعیّت لشکرست 📚 .