1. دعای سلامتی.mp3
زمان:
حجم:
1.07M
#دعای_سلامتی_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ
الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
#دعاخوانی_ماهور
20/3/1403
2. سلام.mp3
زمان:
حجم:
1.39M
#شروع_مجلس_امام_جواد
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه
#دعای_توسل
#دعاخوانی_ماهور
20/3/1403
3. مرغ بی بال.mp3
زمان:
حجم:
2.8M
#روضه_امام_جواد
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
مرغ بی بال و پَرِ
غمکده ی بغدادیم
روضه و غُصّه و دردیم
غم و فریادیم ...
قطره اشکی
که با آه رضا افتادیم
سالها با جگر پاره
چنین سر دادیم ...
#چی ؟
ماعزادار دلِ
خونِ جوادیم همه
با دل خون شده
مجنون جوادیم همه
آفا علیِ بنِ موسیَ الرضا فرمود : هر کس منو به دو نفر قسم بِده ، محاله دست خالی ردش کنم ! اولی مادرم فاطمه ی زهراست ، دومی هم میوه ی دلم جوادالائمه است ، هر کی گرفتاره ، هر کی مریض داره ، هر کی گِره به کارش افتاده ...
عرش را غربت او
یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تنِ
پهنه ی افلاککند
گریه بر روضه ی او
صاحب لولاککند
خواهری نیست
که خون از لب او پاک کند
#یا_امام_رضا
این که پیچیده به خود
تشنه و دور از وطن است
خاک عالَم به سرم
گُل پسرِ بوالحسن است
#شاعرمحمدجوادشیرازی
#روضه_ماهور
20/3/1403
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
4. روضه.mp3
زمان:
حجم:
5.17M
#روضه_امام_جواد
#روضه_امام_حسین
( علیهما السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
مثل یک شمع
کف حجره چکیدن ...
#روضه_ماهور
20/3/1403
#روضه_امام_جواد
#روضه_امام_حسین
( علیهما السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
#گوشه_خاوران
چند جمله ، ذکر مصیبت آقا جواد الائمه ... خیلی مصائب دید ، هر کدوم از روضه های آقا جوادالائمه خودش یه مصیبت سنگینیه ، اما وقتی اون مصیبت رو یاد میکنی ، بی اختیار دلت میره کربلا ...
مثل یک شمع
کف حجره چکیدن
سخت است
وسط خانه ی خود
زَهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود
طعنه شنیدن سخت است
پَرِ خود را
به رویِ خاک کشیدن
سخت است
#شاعرمحمدجوادشیرازی
دوتا از امامای ما با زَهری که توسط همسرانشون خورانیده شد ، مسموم شدند ! یکی امام مجتبی بود ، یکی هم میوه ی دلِ امام رضا ، آقا جوادالائمه ... اما برا امام جواد خیلی سنگین تربود ! بگم برا چی ؟ موقعی که امام مجتبی رو اون زنِ خبیثه مسموم کرد بلافاصله خونه رو ترککرد ، تنها کسانیکه اومدن کنار امام مجتبی ،خواهراش بودن و برادراش ، بچه هاش اومدن ، زینب از امام مجتبی پرستاری میکرد ... اماقربونت بِرَم یا جوادالائمه ، موقعی که اون زنِ خبیثه آقا رو مسمومکرد ، درهای حجره رو بست ، اجازه نداد کسی بیاد به ملاقات آقا ، هی از شدت زَهر به خودش میپیچید ،هی صدا میزد یه قطره آب به لب خشکیدم برسانید ! جگرم داره میسوزه ... میخام بگم آقاجان یا جوادالائمه ... قربونت بِرم آقاجان ، تشنه از دنیا رفتی ، اما دلها بسوزه بَرا جدّ غریبت حسین ... آه ... نه تنها تشنه ، نه تنها گرسنه ... ،آه همه ی مصیبتهای دنیا رو ارباب ما کِشید ... بگم ؟ بِبرمت توو اون لحظه ی آخر توو گودال قتلگاه ؟
#روضه_ماهور
#آواز_ابوعطا
بسمت گودال از
خیمه دویدم من
امامجواد خواهر نداشت ... اما میخام بگم یا جوادالائمه ، خوب شد شما خواهر نداشتی ، ارباب ما چی کشید اون لحظه ی آخری که خواهرش اومد بالای گودال ؟ یه نگاهی کرد ، دید : « و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه » آه ... حسین همه ی توانشو جمع کرد ، صدا زد : خواهرم برگرد ... تو طاقت نداری این صحنه ها رو ببینی ... « وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ » { آیه 227 سوره شعراء }
20/3/1403
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
0. کلیات.mp3
زمان:
حجم:
10.45M
فایل صوتی کامل
#روضه_امام_جواد
#روضه_امام_حسین
( علیهما السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
مرغ بی بال و پَرِ
غمکده ی بغدادیم
20/3/1403
1. مناجات.mp3
زمان:
حجم:
4.31M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( علیهم السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
#درآمد
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
#گوشه_گشایش
« عمری ، غریبِ فاطمه ، صبح و مَساء گریست » ... قربونت بِرَم امام زمان ...
عمری ، غریبِ فاطمه
صبح و مَساء گریست
وقتِ مُرورِ
مِحنتِ آل عبا گریست
#گوشه_داد
از دستِ دشمنان نه فقط
بلکه روز و شب
وقت گناهِ شیعه ی پُرمُدَّعا
گریست ...
( امشب بیائیم از امام زمان معذرت بخواهیم ، خیلی با گناهانمون ، دلِ آقا رو به درد آوردیم ... )
خیلی برای غُصِّه ی ما
غُصِّه خورده است
در فتنه ها
به سختی احوال ما گریست
در مجلس دعای فرج
حاضر است او
هر دَم شنید ،
ناله ی مهدی بیا ، گریست
( اما شب چهارم مُحرم ، دیگه برا چی امام زمان گریه می کنه ؟ )
در روضه ی شهادتِ
گُل های عمّه اش
خیلی برای غربتِ
آن لاله ها گریست
امام زمان رو دعوت کنیم توو مجلسمون ، همه باهم : « یاصاحب الزمان ... » این صداتو آزاد کن ، « یاصاحب الزمان ... »
#شعرخوانی_ماهور
5/3/1404
2. روضه.mp3
زمان:
حجم:
7.31M
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( صلوات الله علیهم )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
بنا نبود بمانی
غریب در صحرا ...
#روضه_ماهور
5/3/1404
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_فرزندان_حضرت_زینب
( صلوات الله علیهم )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
#گوشه_خاوران
بنا نبود بمانی
غریب در صحرا
عقیله ی بنی هاشم
( دوتا آقازاده داره توو کربلا ، یکی محمد ، دومی عون ، بعد شهادت علی اکبر ، دیگه زینب طاقت نیاورد ، خودش لباس رزم ، به تنشون کرد ، آوردشون مقابل ابی عبدالله ، حالا میخواد براشون اِذنِ میدان بگیره ... )
بنا نبود
بمانی غریب در صحرا
حسین جان
و خواهرت بشود
بی نصیب در صحرا
بنا نبود
که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیم
خط بزنی
بنا نبود
مهیّای سوختن باشی
میانِ خیمه ، پیِ
کهنه پیرهن باشی
(حسین جان ، نبینم تنها بمونی ، داداش ... )
#اوج
زمین نیفت
کتابِ مقدس زینب
فدای بی کَسیت
ای همه کَسِ زینب
#گوشه_خاوران
به راه عشق تو
این چشمِ تَر که چیزی نیست
جگر برای تو دادم
پسر که چیزی نیست
(هی داره التماس برادر می کنه)
بیا خودت
پسران مرا ببر میدان
که پیش مرگ تو باشند
هر دو در میدان
بیا که شاهدِ
حاجت روائیت باشند
بزرگکردمشان
تا فدائیت باشند
( هر کاری کرد دید ابی عبدالله اجازه نمیده )
#اوج
تو را به جان من آقا
قبول کن بروند
به حق چادر زهرا
قبول کن بروند
#گوشه_خاوران
چه بهتر است نبینند
راه بسته شده
در اِزدحام رهِ قتلگاه
بسته شده
چه بهتر است نبینند
زخم حنجر را
به سمت خیمه ی زنها
هجوم لشکر را
#اوج
چه بهتر است نباشند و
خونجگر نشوند
شبیه من وسط خیمه
خونجگر نشوند
چه بهتر است نبینند
اوج این غم را
به روی مادرشان
ضربه های محکم را
(حسین جان ، اینها غیرتی اند ، اینها طاقت ندارن ببینن دستای مادرشون بسته باشه ... )
چه بهتراست نبینند
آب خواهم شد
اسیر، وارد بَزمِ شراب
خواهم شد ...
#گوشه_خاوران
بالاخره ، هر جوری که بود برادر و راضی کرد ، اولی برادر بزرگتر محمد وارد میدان شد ، آنچنان ضرب شصتی گرفت ، خیلیها رو از لشکر دشمن به زمین انداخت ، موقعی که رو زمین افتاد ، برادر کوچکتر عون اجازه گرفت وارد میدان شد ، این برادرم لشکر به زمینش انداختن ... اینجا بود زینب اومد تووخیمه دیگه بیرون نیومد ...
#اوج
میگن ابی عبدالله ، خودش تنهایی اومد بالا سر جنازه ی این دوتا آقازاده ، هر دوتا رو باهمدیگه در آغوش گرفت ، اما هر چی منتظر شد زینب بیاد ، دیدن زینب از خیمه بیرون نیومد ...
تا که خجالتی نکِشد
شاهِ کربلا
زینب درون خیمه ی خود
بیصدا گریست
هر جا نشستی ناله بزن « یا حسین » ...
#روضه_ماهور
5/3/1404
5. روضه.mp3
زمان:
حجم:
10.53M
#روضه_حضرت_قاسم
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
#دستگاه_شور
#شور_محلی (شوردشتی)
هم پَریشانِ حُسینم
هم پَریشانِ حسن ...
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_حضرت_قاسم
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_ماهور
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
هم پَریشانِ حُسینم
هم پَریشانِ حسن
ای بِه قربانِ حسین و
ای بِه قربانِ حسن
روزِ اول ، مادرم
چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و
آنِ یکی آنِ حسن
( امشب منو شما هم دلهامونو ببریم کربلا، یه گوشه از حرمش بنشینیم برا غربت بچه های امام مجتبی گریه کنیم )
هر شبی که فاطمه
بر روضه ها مان می رسَد
هست گریانِ حسین و
هست گریانِ حسن
اینو خانوما بهتر میفهمن ، هر موقع دیدید توو مجلس یه صدای گریه ی سوزناکی ، دل همه رو لرزوند بدون مادرش ، فاطمه ی زهرا نظر داره ، اما دلتون آماده ست روضه ی آقازاده های امام مجتبی ، خیلی مقدمه نمیخاد ... فقط اینو عرض کنم سه تا از آقازاده های امام مجتبی تووکربلا شهید شدن ، غیر قاسم و عبدالله ، یه فرزند دیگه ای داره امام مجتبی ، بنام ابوبکر ، هم سن و سال آقا قمر بنی هاشم بود ، این آقا خیلی مظلومه ، توو روضه ها نامی ازش ، بُرده نمیشه ، امشب برا همه ی بچه های امام مجتبی گریه کنیم ...
اما امشب ، شب حضرت قاسمه ، اون آقا زاده ی سیزده ساله ای که ، راوی میگه دیدم هی دست و پای عموجانشو میبوسه ، میگه عمو بزاربِرَم ، عمو اجازه نمیده ، قاسم برگرد ، شاید میگه هرموقع تو رو میبینم یاد برادرم میفتم، هر جوری که بود بعضیا میگن نامه آورد از باباش ، امام مجتبی ، تا بالاخره عمو رو راضی کرد ... حالا وارد میدان شده :
قاسمش وقتی به میدان زد
حسین آهسته گفت :
می رود جانِ حسین و
می رود جانِ حسن
( « نعره زد : اِنْ تَنْکُرونی ، فَاَنَا ابْنُ الْحَسَنْ » هر کی نمیدونه من کیم ؟ من پسر شیرِ جمل ، قاسِمِ بْنِ الْحَسَنْ هستم ، من نوه ی حیدر کرارم )
نعره زد : اِنْ تَنْکُرونی
فَاَنَا ابْنُ الْحَسَنْ
تیغ را چرخاند و گفت
این است طوفانِ حسن
شد « حسن » یک ضربه زد
« اَزْرَقْ » همان جا شد دو تا
نعره زد عباس ؛
ای جانم به قربانِ حسن
#شاعر_حسن_لطفی
هر کی میومد میدان ، با یه ترفندِ جنگی به زمینش میزد ،گفتن اینجوری نمیشه ، اینا خونِ علی توو رگهاشونه ، اینا شاگردای ابوالفضلَن ، چی کار کنیم ؟ گفتن دورَش کنید هر کی با هر چی دستشه بزنه ...
#دستگاه_شور
#شور_محلی (شوردشتی)
هرچه جنگید
عطش تاب و توانش را بُرد
سوخت ، بارید
عطش تاب و توانش را بُرد
دید دور و برِ مَرکب
همگان ریخته اند
دور تا دور تنش
سنگ زنان ریخته اند
آنقدر سنگ به او خورد
که آخر افتاد
عمّه میگفت به خود
جانِ برادر افتاد
به زمین خورد
به دور تنِ او جمع شدند
گرگها برسرِ پیراهن او
جمع شدند
چقدر خوش قد و بالا شده
ای وای « حسن »
پهلویش پهلوی زهرا شده
ای وای « حسن »
( دلت رفت مدینه میدونم ، آخه مادرش فاطمه رو هم با لگد به پهلوش زدن ، تو ناله بزن ای وای حسن ... )
عمو از سوز جگر داد زد
آه ای پسرم
من چگونه بدنت را
بِبَرم سوی حرم ؟
راوی میگه همچین که گردو غبار فرو نشست ، دیدم ابی عبدالله سر قاسمو به زانو گرفته ، قاسم داره پاشنه ی پاشو رو زمین میکِشه ، یعنی داره نفسای آخرو میکِشه ، ابی عبدالله هی صدا میزنه عموجان ، برا عموت سخته که عمو رو صدا بزنی ، اما کاری از دستش برنیاد ، گفت دیدم ابی عبدالله بدنِ قاسمو بغل گرفت ، این آقازاده ای که میخواست بِرَه میدان ، پاش به رکاب اسب ، نمیرسید حالا دیدم پاهاش رو زمین کشیده میشه ...
خیز قاسم که ببینی
چقدر تنهایم
وای از خجلت من
پیش امانتهایم ...
#شاعرسیدپوریا_هاشمی
هر جا نشستی ناله بزن : « یا حسین ... »
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh