⚡️خاصیت رفیــق #شهید...
رفیق #شهید یعنے
تو اوج نا اُمیدے
یه نفر پارتے بین تو و خـــدا بشه!
وجوری دسـتت رو بگیـره
که متوجه نشے...
#شهدا 🌷
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
زیارت یعنی.mp3
15.41M
:) #رزق_معنوی 💐
🎧 بِہ ۅَقٺ مَداحے
🎤 با نَۅاے #مهدی_رسولی
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه۲۱۱_۲۱۰
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
#پارت_نود_و_سوم 🦋
((کارخانه یخ))
بچه های #اطلاعات ماه ها پیش از #عملیات_والفجر هشت ،کارشان را روی منطقه آغاز کرده بودند .
محدوده شناسایی، اروندرود و ساحل غربی آن بود؛
یعنی قسمتی که دست #عراقی ها بود.
به خاطر اهمیّت ویژه این عملیّات، تمام کارها با حساسیت خاصّی انجام میگرفت و تمام موارد ایمنی برای جلوگیری از لو رفتن عملیّات انجام می شد.👌
بچّهها شبانه روز تلاش میکردند جزر و مدّ آب را بررسی کنند.
آنها شبها برای شناسایی به آن طرف اروند میرفتند و روزها هم ساحل دشمن را زیر نظر داشتند.
قرارگاه نیروها ، کمی دور از اروندرود بود..؛
و نهرهای فرعی کوچکی که از اروند منشعب می شد ،راه بچهها را دورتر می کرد؛ چون مجبور می شدند برای رسیدن به اروند ، این نهرها را دور بزنند.
#محمد_حسین برای حلّ این مشکل پیشنهادی داد که روی نهرهای فرعی پل بزنیم.
در آن محدوده، کارخانه یخی وجود داشت که بعد از #جنگ تخریب شده و متروکه مانده بود .
قرار شد از قالب های بزرگ یخ که آنجا بلا استفاده مانده بود برای زدن پل استفاده کنیم.
آن شب همه بچّه ها #بسیج شدند.
هر کسی قالبی روی دوشش گذاشته بود و به طرف اروند میرفت .
من و محمّدحسین با هم دوازده تا بردیم.
در بین راه ، من دائم خسته می شدم و می نشستم، اما او همچنان کار می کرد و قالب ها را روی دوش میگرفت و میبرد.
درهمین فاصله از طرف #حاج_قاسم تماس گرفتند و محمّدحسین را برای شرکت در جلسه ای به قرارگاه خواندند.
محمّدحسین پیغام داد که من فعلاً کار واجبی دارم شما یک ماشین بفرستید، کارم تمام شد میآیم و دوباره مشغول به کار شد.
بچّه ها یکی یکی قالبها را می آوردند و روی نهر ها می گذاشتند.
همینطور که سرگرم کار خودشان بودند ،یک دفعه دشمن #منطقه را زیر آتش گرفت!
اتفاقاً یک گلوله خمپاره کنار محمّدحسین به زمین خورد و منفجر شد و ایشان به همراه دو نفر دیگر مجروح شدند.
وقتی بالای سرش رفتم، دیدم از ناحیه پا بدجوری آسیب دیده است!
خونریزی اش خیلی شدید بود، گویا یکی از شریانهای اصلی قطع شده بود.😔
بچّه ها بلافاصله با قرارگاه تماس گرفتند و گفتند:« آقا محمّدحسین مجروح شده ، سریع یک آمبولانس بفرستید .»
آنها جواب دادند :«چند دقیقه پیش یک آمبولانس برای بردن ایشان به جلسه فرستادیم، از همان استفاده کنید و او را به عقب برگردانید.»
آنها برای جلوگیری از لو رفتن عملیّات، مسائل حفاظتی را خیلی رعایت می کردند؛ به همین سبب به جای ماشین معمولی، آمبولانس فرستاده بودند.
ما محمّدحسین را سوار آمبولانس کردیم و به عقب فرستادیم. حتی در بیمارستان آبادان، برای اینکه کسی متوجه حضور نیروها در منطقه نشود ،محمّدحسین را به عنوان "یکی از نیروهای ناو تیپ کوثر و مسئول قبضه خمپاره انداز " معرفی کردیم .
با رفتن محمّدحسین، روحیه بچه ها هم تغییر کرد.
همه ناراحت بودند هیچ کس امید نداشت که او بتواند خودش را به عملیات برساند !
همه او را دوست داشتند و از این قضیّه بسیار ناراحت و نگران بودند.
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
#اطلاعیه ❕
🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم.
لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار:
#شهید_محمد_رضا_نظری
و
#شهید_حسین_میر_احمدی
خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی
@GSK_Admin
ما را یاری نمایند.
با سپاس از همکاری و همراهی شما...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه هجدهم حاج قاسم می گوید: _یک با
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه نوزدهم
اسمش آرشیدا بود.
دختر دایی زینب بود.
زینب دختر #شهید_محرابی بود که در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم از حاج قاسم دعوت کرده تایک وقتی بیاید خانه شان!
#حاج_قاسم قول داد و در برنامه زیارت مشهد، به خانه شهید محرابی سری زد.
دل دو دختر یتیم را پدرانه شاد کرد وکنارشان حرف ها را شنید و با جملاتی لبخند بر لبشان نشاند.
حالا حاج قاسم، عمو قاسم آن ها بود وبرایشان یادگاری می نوشت و می خواست برای #شهادتش دعا کنند!
قبل از آن که از خانه بیرون بیاید، والدین آرشیدا هم یک خواسته ای داشتند ؛اسمی پرمعنا ودلنشین ....
حاج قاسم نگاهی کرد وگفت: زینب!
🌿اسم ها رسم ها را رقم می زنند اگر صاحب اسم بخواهد.
خوش به حال #حاج_قاسم که رسم های زیادی را در دنیا پایه گذاری کرد؛ رسم های نیکو.
قطع کرد ریشه های غلط را!
رسم سرکشی به خانواده #شهدا ،رسم یتیم نوازی ،رسم محبت پدرانه ورسم نامگذاری شیعه وار...
ورسم قطع ریشه داعش وارها!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع کتاب:حاج قاسم
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
💠حاج حسین یکتا: «کاری که برای خدا شروع بشه، خود خدا کمک میکنه؛کارش میگیره.👌 راهش نشون داده میشه وا
اگه قاطی بشی؛رفیق بشی
دوست بشی،با امام زمان خودمونی بشی✨
بی ریشه پیشه بشی
بی خرده شیشه بشی
پشتِ رودخونه ی چه کنم چه کنمِ زندگی
رشته یِ دلت دستِ آقا باشه...
آقا عبورت میده :)🌸🌱
حاج حسین یکتا🌿🌿
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
سال نو مبارک! ⏰بهترین زمان برای تنظیم برنامه های یکساله چه زمانیست؟! 🎥استاد پناهیان 🔻کانال رسمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|🌸🌿|
•
برای خوبیها بِجُنب !
•
+هر علاقهای که بیشتر مشغول آن باشیم بیشتر تقویت میشود👌🏻
•
استاد_پناهیان
•
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
⚡️خاصیت رفیــق #شهید... رفیق #شهید یعنے تو اوج نا اُمیدے یه نفر پارتے بین تو و خـــدا بشه! وجوری دس
+💛✨•
° .
❞دردفترخاطراتمابنویسید:📜
ماهرچهداریمازشهداداریم...♡
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
▫️شخصیت حضرت عبدالعظیم یک شخصیت علمی و #جهادی بوده است...
جناب عبدالعظیم درحدود170سال قبل ازتالیف نهج البلاغه خطب امیرالمومنین راجمع آوری کرده است.🌱
ازسوی دیگر ایشان به دلیل شخصیت جهادیشان ازدست خلیفه عباسی ازعراق وحجاز گریخت وبه ری آمد. چون مرکز محل تجمع شیعیان بود.🌸🍃
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید"
🔹صفحه۲۱۴_۲۱۲
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
#پارت_نود_و_چهارم🦋
((بیمارستان اصفهان))
#محمّد_حسین از آبادان به اهواز و سپس به اصفهان اعزام شد.
زمانی که در بیمارستان اصفهان بستری بود، تعدادی از بچّه ها به ملاقاتش رفتند.
او بی تاب بود واظهار می کرد دلش
می خواهد به کرمان برود.
بچّه ها این خبر را به ما رساندند.
ما هم هماهنگ کردیم به همراه #حاج_اکبر_بختیاری و اخوی محمّد حسین به اصفهان رفتیم.
و با ماشینی که حاج اکبر گرفته بود، او را به کرمان آوردیم.
به احتمال زیاد، او اصفهان را برای اجرایی شدن نقشهٔ ذهنی اش مناسب نمی دید؛ وگرنه دلیل دیگری برای آمدن به کرمان وجود نداشت.
((هدیهٔ ملاقات))
من وقتی باخبر شدم ایشان در بیمارستانی در کرمان بستری است، چون می دانستم به کتاب بسیار علاقه دارد، یک جلد کتاب "مناجات" شیخ حسین انصاریان را به عنوان هدیه خریدم و به ملاقاتش رفتم.
توی بیمارستان هر چه از محمّد حسین سؤال کردم: «کجا #مجروح شدی؟!»
جواب درستی نداد. فقط می گفت: «قرار است نگویم.»
در همین موقع یکی از برادران که تازه به ملاقات او آمده بود، به شوخی گفت: « #خدا خیلی رحم کرد، خوب شد که آب تو را با خودش نبرد.» 😄
من از این صحبتش فهمیدم #منطقه باید جایی باشد که آب جریان دارد، نه جایی مثل #هور که آبش راکد است.
با این حال وقتی از محمّد حسین سؤال کردم، اشاره ای به نام و موقعیّت منطقه نکرد.
من هم دیگر اصرار نکردم.
((آسانسور))
محمّد حسین از ناحیهٔ پا مجروح شده بود و در بیمارستان کرمان درمان بستری بود.
مادر صبح زود مرا از خواب بیدار کرد و گفت: «هادی جان کمی گل گاوزبان جوشاندم، ببر برای محمّد حسین صبح اول وقت بخورد.»
من نمازم را خواندم، لباسی پوشیدم، جوشانده را برداشتم و هنوز آفتاب نزده بود به طرف بیمارستان راه افتادم.
فاصلهٔ خانه تا بیمارستان زیاد نبود، فقط یک کوچه فاصله داشت.
وقتی رسیدم، چون صبح زود بود، نگهبان ها نمی گذاشتند داخل شوم.
با اصرار زیاد و خواهش و تمنّا قبول کردند فقط بروم، جوشانده را بدهم و سریع برگردم.
محمّد حسین در طبقهٔ چهارم بستری بود.
من از آسانسور استفاده نکردم و از پلّه ها رفتم بالا.
وقتی رسیدم داخل اتاق......
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman