eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 (( تلفن صحرایی )) قرار شد لب رودخانه بماند تا بچه ها وارد آب شوند . سپس خودش را به سنگر ما، که فاصله چندانی با رود نداشت، برساند. بین ما و نقطه حرکت بچه‌ها تلفن صحرایی تعبیه شده بود تا به وسیله آن ارتباط برقرار کنیم. هنوز بچه ها وارد آب نشده بودند که محمّدحسین با من تماس گرفت: «حاجی!! وضع خراب است.» گفتم:«خدا نکند، مگر چی شده؟!» گفت: «آب به شدّت موج دارد ، بعید می‌دانم کسی بتواند خودش را به آن طرف برساند.» گفتم: «چاره‌ای نیست! به هرحال باید بچه‌ها را بفرستیم. تو را توجیه کن و بگو به امید خدا و بدون تردید به طرف دشمن حرکت کنند.» محمّدحسین « چشم حاجی » را گفت و قطع کرد.. بعد از این که نیروها وارد آب شدند و به طرف عراقی‌ها راه افتادند ، محمّدحسین خودش را به من رساند. وقتی آمد دیدم اصلا آرام و قرار ندارد. خیلی نگران بود. من اشک چشم محمّدحسین را خیلی کم میدیدم!! تا آنوقت اتفاق نیفتاده بود که حتی در شرایط سخت این چنین بیقراری کند و مضطرب باشد. گفتم :« چطوری محمّدحسین؟ » بغض ،گلویش را گرفته بود؛ با حالت گریه گفت: «بعید می‌دانم کسی سالم به ساحل برسد، مگر اینکه واقعا کمک‌شان کند.»😓 در همین موقع سجّادی، یکی از بچه‌هایی که وارد آب شده بود، پیش من آمد و با ناراحتی گفت: «همه‌ی گروه ما را آب برگرداند..» محمّدحسین تا این حرف را شنید با عجله بلند شد و گفت: « من رفتم لب آب تا ببینم صدای بچه‌هایی که داخل رودخانه پراکنده شدند، می‌شنوم یا نه.» 🌊 آب آن قدر متلاطم بود که سر و صدای رودخانه ، صدای بچه ها را در خودش محو می کرد؛ البّته شاید این از معجزات الهی بود که صدای بچه ها، نه به ما می‌رسید و نه به ساحل عراقی‌ها! در واقع کمک بزرگی بود که نیروها بتوانند در نهایت اختفاء، خودشان را به خط برسانند.. هنوز چهل دقیقه از رفتن بچه‌ها نگذشته بود، که "حاج احمد" رسید به همان نقطه‌ای که ما باورمان نمی‌شد!! وقتی حاج احمد تماس گرفت و موقعیّت خودش و بچه‌ها را اعلام کرد، گل از گل محمّدحسین شکفت.☺️ او بلافاصله با من تماس گرفت: «حاجی! وضع خوب است.» هیچ چیز دیگری مثل این خبر نمی توانست محمّدحسین را آرام کند . بی‌تابی و بیقراری او فقط با موفّقیّت بچه‌ها رفع می‌شد و چنین شد. حضرت زهرا (س) واقعا کمکمان کرد.. ♦️به روایت از سردار حاج قاسم سلیمانی 🔅🔅🔅 (( سال ۱۳۴۸، در شهر كرمان ديده به جهان گشود. تابستان سال ۱۳۶۰ خواست به برود که با مخالفت پدر رو به رو شد. اما با اصرار زياد رضايت او را جلب كرد. او به خاطر درايت زياد خود نظر فرماندهان را نیز جلب كرد و به واحد اطلاعات عمليات رفت و به عنوان مسئول محور اطلاعات شناسایی، شروع به كار كرد. در واحد اطلاعات با برادرانی چون ، ، ، كياني و... آشنا شد. در عمليات والفجر 8 شايستگی خود را نشان داد وحماسه‌ی ۳۰ بار عبور از را با وجود مشكلاتی چون سرعت آب، سردی هوا در زمستان، جزر و مد آب اروند، ومشكلات ديگر، به جان خريد. سردار شهيد يزداني را فاتح اروند وعمليات والفجر 8 مي داند. در بيست و چهارم بهمن ماه سال شصت و چهار، سنگر اطلاعات مورد حمله بمب شيميايی دشمن قرار گرفت و حسن یزدانی به شدت شيميايی شد و بعد از 11 روز در بيمارستان امام رضا (ع)مشهد به فيض شهادت نائل گرديد. )) 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌙 خـــدایا؛ هر چه بد باشیم و هر چه روسیاه باشیم، باز بنده تو هستیم. تو ما را خلق كرد
💫 خدایا ؛ میدانی که از مرگ در هیچ زمانی باک ندارم و در هیچ صورتی به دنیا دلبستگی ندارم واز دنیا بیزارم. خدایا؛ به تمام شهدای راهت قسمت میدهم تا انتقام خودم را از تجاوز عراقی ها به ایران نگرفته ام جانم را نگیری و تا تعداد بیشماری نفر و تانک دشمن را از بین نبرده ام مرا از بین نبر. خدایا ؛ قدمهایم را استوار،ایمانم را قوی و نشانه گیری ام را دقیق کن. بارالها فقط تو میدانی که در قلب من چه میگذرد...براستی تو بر هر چیز دانایی! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻ادامه راه بیست وهشتم... هدف اصلی آم
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه بیست ونهم ماه رمضان سفره افطاری حال وهوای خودش را دارد اما برای خانواده های عجیب ترین بغض ها را خانواده پنج نفره اسماعیل بعد از شهادتش ، چهار نفره می نشستند دور سفره ، بدون بابا! اما یک شب از این ماه متفاوت بود ، با بقیه ؛ با خانواده های مهمان حاج قاسم شدند. حاجی خودش کنار تک تک خانواده ها می رفت واحوال می پرسید : _حسین جان خوبه؟ فاطمه خانوم ، زینب جان ! اسم بچه ها یادش بود. وقتی تشکر همسر را از دعوت شنید گفت: _شما هم دعوت کنید ما می آییم! حسین آقا زنگ بزند من می آیم ! همسر متعجب پرسید: _واقعا می آیید؟ _بله اگر حسین جان زنگ بزنند ، من می آیم! واقعا هم حسین زنگ زد، یکی ، دوبار ؛ اما حاجی ایران🇮🇷 نبود. تااین که یک روز تلفن☎️ خانه زنگ خورد. _ سلام رساندند و گفتند برای ناهار به منزل شما می آیم. خانه و اهلش به شور افتادند. دوباره تلفن زنگ خورد : _مهمان شما فقط است. برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاجی قاسم گفتند ناهار ساده باشد. یک نهار شمالی ، یک خانواده خوشحال . سه فرزند شهید ، یک بانوی شهید پرور و یک بی نظیر. حاجی تنها آمد. بدون محافظ . با بچه ها گرم گرفت ؛ خاطره ها داشت از پدرشان . از یاری رساندن به کودکان ترسیده و زن های بی پناه . از زیرورو کردن مکان ها برای یافتن غذا و نفت برای نجات جان کوچک و‌ بزرگ سوریه! حاجی همراه بچه ها بغض می کرد و می خندید. 🔺ادامه دارد.... 📚منبع: کتاب "حاج قاسم" 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷هم اکنون ....❤️ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_shohaday_kerman
ڪاش مےتوانستیم دنیا را از چشم هاے شهدا ببینیم ! خدا مےداند چه مے دیدند آن لحظه آخر...💫 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
یه یاد شهید زنگی آبادی که می‌ گفت: حاج قاسم اسم تیپ ما را گذاشتـه امام حسین (ع) ... چون اسم ما تیپ
🌼 از همان آبِ گرمی که رزمندگان در آن گرمای طاقت فرسای جنوب برای وضو گرفتن استفاده می کردند، وضو می گرفت و حاضر نمی شد از آبِ خنک تر استفاده کند؛ می گفت: «مگر من با دیگر ها چه فرقی دارم؟! » 📷مزار مطهر حاج یونس زنگی آبادی در گلزار شهدای زنگی آباد 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
⭐️عیــادت خادمین گلزار شهدای کرمان از پدرِ (از شهدای والامقام شهرستان جیرفت) سخن درباره شهید بینا: « او هم جاذبه قوی داشت هم دافعه قوی.🤗 افرادی که فطرت پاکی داشتند ولی کمی لغزیده بودند، سریع جذبِ او می شدند و راه را پیدا می کردند؛ و افراد منافق شدیدا از او می ترسیدند و فراری بودند! » 🌷با آرزوی سلامتی روزافزون برای خانواده شهید 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#وصیت_نامه #شهید_عباس_انجم_شعاع اي #بمب ها يي كه بر من فرود مي آييد واي خمپاره هايي كه بر سرم سوت
فضایل اخلاقی : 🍃فرد شوخ طبعی بود و با شوخی هايش، خستگی را از تن بچه ها رفع می كرد . 🍃از غيبت ، تهمت ، افترا و دروغ گریزان بود و هميشه در نماز جماعت شركت می كرد . 🍃علاقه بسیاری به امام و داشت و هميشه پيرو خط بود . 🍂تاریخ عروج:۶۷/۳/۲۳ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
کجایید ای شهیدان خدایی_رسولی.mp3
2.75M
باز هم عصر پنجشنبه و قصه تکراریِ جاماندن ما ....😔💔 🎧 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بہ ٺــو اَز دور سَــلامْ✋😭 بنا نبود فقط خــوب ها حرم بـرونـد... شبی بیا و مرا هم به کربــ❤️ـلا ببرم ! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ڪاش مےتوانستیم دنیا را از چشم هاے شهدا ببینیم ! خدا مےداند چه مے دیدند آن لحظ
💕 《امروز》 پیوندتان مبارک🌹 ✨نگاه شهدا معطوف زندگیتان ان شاءالله ✨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 💕 《امروز》 پیوندتان مبارک🌹 ✨نگاه شهدا معطوف زندگیتان ان شاءالله ✨ 🔻کانال رسم
ساعتی پیش🕗 🌼🍂🌼🍂 اجرای گروه سرود "شهید فرجی" از تهران در پایتخت مقاومت ایران در وصف سپهبد قاسم سلیمانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید " 🔹صفحه۲۳۱_۲۳۰ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((انصاف دهید ! منتظرم هستند )) وقتی برای والفجر هشت خودم را رساندم ، خیلی مشتاق بودم که حتماً محمدحسین را ببینم . آن روز بعد از ظهر من و با هم بودیم که محمّدحسین سوار بر موتور از راه رسید و همچنان به طرف ما می آمد . وقتی دیدمش ، بی اختیار اشکم جاری شد .😭 از موتور پیاده شد؛ در آغوشش گرفتم و می بوسیدمش و گریه میکردم ، چون برایم واضح بود که به زودی رفتنی است ! آخر ۱۵ روز قبل، موقعی در بودیم ، خواب دیدم محمّدحسین می شود . تمام این ۱۵ روز، هر زمان یادم می‌آمد گریه می کردم. آن روز قبل از عملیّات حالت خاصی داشتم محمّدحسین رو به مهدی کرد :« شما با ما کاری ندارید ؟ من هم دارم می روم .» من و مهدی فهمیدیم که منظورش از "رفتن" چیست ؛چون کاملاً از لحن حرف هایش مشخص بود . مهدی هم نتوانست خودش را نگه دارد و بی اختیار زیر گریه زد ! هر دو فقط محمّدحسین را نگاه می کردیم و اشک می ریختیم .😢 مهدی جو را عوض کرد و گفت :« محمدحسین ! تو اهل این حرف‌ها نبودی! از تو بعید است اینطور صحبت کنی . تو که رفیق بامعرفتی بودی !» محمّدحسین به آرامی گفت :« به خدا قسم دوسال است که به خاطر رفاقت با شما مانده ام . بعد از شهادت ، این دو سال را فقط به هوای شما صبر کردم . دیگر پیش از این ظلم است بمانم ، انصاف بدهید ! آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند.» مهدی سرش را پایین انداخت و همچنان گریه می کرد :« باشه ‌‌.محمّدحسین ، حرف ،حرف خودشه» و دیگر هق هق گریه امانش نداد . احساس کردم زمین و زمان برایم تار شده است . هیچ کاری از دستم بر نمی آمد ، عزم رفتن کرده بود ، همانطور که میخندید، خداحافظی کرد و سوار موتور شد و رفت . ♦️به روایت از حمید شفیعی 🔅🔅🔅 : دوازدهم دي 1343، در شهرستان كرمان ديده به جهان گشود. پدرش محمدرضا، فروشنده بود و مادرش طاهره نام ‌داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. سال 1363، ازدواج كرد و صاحب يك‌ پسر شد. پاسدار بود، چهارم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. پيكر وي در گلزار شهداي کرمان به خاك سپرده شد. 🔅🔅🔅 : هفدهم ‌تير 1340،‌ در شهرستان كرمان به دنيا‌ آمد. پـدرش حسين، شاغل شركت سيمان بـود و مادرش نيره نام‌ داشت. تا پايان مقطع متوسطه ‌درس‌ خواند. سال1362، ازدواج‌‌كرد وصاحب يك‌دختر شد. بود، بيست‌ ‌و هشتم‌ بهمن 1363، در بر اثر اصابت تركش شهيد شد. مزار وي در کرمان واقع است. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه💫 خدایا ؛ میدانی که از مرگ در هیچ زمانی باک ندارم و در هیچ صورتی به دنیا دلبستگی ندارم
🌙 خداوندا....🌱 از تو می خواهم که به ناگاه که دستم بر ماشه تفنگ می لرزد ایمانم نلرزد.✨ یـا از کَـرم حـال دعـا بـخـش مـرا در حال دعا جرم و خطا بـخش مـرا...🍃 تـا امـشـب اگـر مـرا نیـامـرزیـدی امـشب تـو به خون شهدا ببخش مرا آنانکه نـدای حـق شنـیـدنـد هـمه با شـوق به سوی حق دویدنـد هـمه بر تـن کفنـی ز اطلس و خون کردند در سـرخ آرمـیـدنــد هـمـه.... تاریخ نگارش 1359/12/20🌸 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه بیست ونهم ماه رمضان سفره افطاری
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻ادامه راه بیست ونهم 🍃انقلاب امام زمان ، جهانی است. نمی شود گفت آقا که بیاید فقط یک کشور را نجات می دهد ! همه جهان انتطار منجی را می کشند! و یاران منجی جهان اند! فرزندان و خانواده درایران در امانند، خودش به پا می خیزد تا امان باشد برای مظلومانی که زیر پنجه های خونین مستکبرین عالم جان می دهند . و سلام و درود بر همسران که بهترین دارایی شان را در راه نجات مظلومان عالم تقدیم کردند. صبورانه ایستادند و رفتن محبوبشان را نظاره کردند بالهایشان را گشودند و مقتدرانه فرزندان یتیم را با همان آرمان ها بزرگ کردند! 《یقین بدانیم این انقلاب شکست ناپذیر است. ماها امتحان می شویم. خودمان را با تحلیل های غلط و بی خود سرگرم نکنیم. این بنای الهی است. ۱۸۰ کشور در این دنیا که وجود دارد ... والله العظیم والله العظیم ، هیچ کشوری در جهان اسلام وجود ندارد الا این که زیر سیطره صلیبی ها باشد ، جز جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷. واین هنر امام بود... همه این فشاری که روی ماهست برای این است که ما را از خروش بیندازند.》 📚منبع: کتاب "حاج قاسم" 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
1_290249322.mp3
1.22M
#دعــای_عهـــد» 🎤 محسن فرهمند 🍃 اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره وعجل لنا ظهوره....❤️ خدايا!!! اين اندوه راازاین امت به حضور آن حضرت برطرف کن ودرظهورش برای ما شتاب فرما....🍃🍃 قرائت دعای عهد به نیت تعجیل در ظهورمولا (عج ) 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🌺فرازی از دست نوشتهِ #شهید_عبدالمهدی_مغفوری : آنچه ڪه در طول زندگے انسان از اهمیت فوق العاده اے بر
☘ مسئول بسیج استان که شد، اولین اقدامش به محض ورود جابجایی میزها و صندلی ها بود، می گفت همه رو به قبله!!!!🌷 #شهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
•🖇📖• {إن‌تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَاتُنْهَوْنَ‌ عَنْهُ‌ نُكَفِّرْ‌ عَنكُمْ‌ سَيِّئَاتِكُمْ} از یڪ گناه بزرگ بگذر ، او از ٺمام گناهانٺ میگذرد... آغوش‌خداهمیشھ‌بازاست‌ٺابرگردیم...😌🌼💎 نساء/۳۱♥️☘ 🌸✨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ساعتی پیش🕗 🌼🍂🌼🍂 اجرای گروه سرود "شهید فرجی" از تهران در پایتخت مقاومت ایران در
شـ‌هدا 🌷 بـ‌هترین میزبانان‌اند....🍃 پذیرای همه ‌ی رنگ‌ها هستند!🌸 اما آن را که دل، زلال‌تر . . . نگاهِ شــ‌هدا هم بیشتر!🌱 #گلزار_شهدای_کرمان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
°•🌼•° #گلزار_شهدای_کرمان #شهید_گمنام گمنامی برای شهوت پرست ها دردآور است! اگر نه، همه اجرها در گم
🌱 [تورا... درزمین #گمنام می خوانند بدون آنکه بدانند شناخته شده تراز تو درآسمان هانیست...]🍃 #شهیدگمنام 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید " 🔹صفحه۲۳۱ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🦋 (( روبوسی )) همیشه قبل از رفتن به خداحافظی می‌کرد ، اما روبوسی نمی‌کرد . من هم هر بار که می خواستم روبوسی کنم مانع می شد و به شوخی می‌گفت :« خیالت راحت باشد ! من سالم میمانم . مطمئن باش که طوری نمی شوم.» آن روز وقتی داخل اتاق شد و پیش من آمد ، دیدم حال و هوای دیگری دارد . مرا چند بار بوسید و گفت :« حسین آقا ! حلالم کن .» من نمی دانستم چه بگویم ، زبانم بند آمده بود ، بغض گلویم را میفشرد و نمی گذاشت حرف بزنم . تا به حال این طور خداحافظی نکرده بود . ما از سال شصت و یک با هم بودیم و در خیلی از عملیّات‌ها شرکت داشتیم . چندین انجام داده بودیم و برای هر کدام از این ها با هم وداعی داشتیم ، اما هیچکدام مثل این یکی نبود . هیچکدام این طور بوی نمی داد. ♦️به روایت از حسین ایرانمنش 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman