دمی با حافظ
مژده ای دل که دگر بادصبا باز آمد
هدهد خوش خبر از طرفِ سبا باز آمد
برکش ای مرغ سحر نغمهی داوودی باز
که سلیمانِ گل از باد هوا باز آمد
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد؟
مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من
کان بت ماهرخ از راه وفا باز آمد
لاله بوی میِ نوشین بشنید از دم صبح
داغدل بود به امّید وفا باز آمد
چشم من در رهِ این قافلهی راه بماند
تا به گوش دلم آواز درا باز آمد
گرچه حافظ در رنجِش زد و پیمان بشکست
لطف او بین که به لطف از در ما باز آمد
شاخ نبات حافظ،دکتر برزگر خالقی، ص ۴۰۹.
#حافظ
#شاخ_نبات_حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نکاتی از غزل حافظ
بیت ۱- صبا: نسیم صبحگاهی. هدهد: مرغ سلیمان که به فارسی پوپک و شانهبهسر گفته میشود. سبا: شهری است در یمن که بلقیس ملکهی آن بود و سلیمان او را به زنی گرفت. در شعر فارسی، معمولاً استعاره از دیار معشوق است.
بیت۲- مرغ سحر: کنایه از بلبل. داوود: از پیامبران بنیاسرائیل که یازدهمین پشت یعقوب و پدر سلیمان است. اسم کتاب آسمانی او، زبور یا مزامیر است...داوود به خوشآوازی معروف است. سلیمان: پسر داوود و از پیغمبران و پادشاهان بنیاسرائیل است....او در سوریه یا شام میزیست.
بیت۴- مردمی: جوانمردی و نیکی و مروّت. بت: استعاره از معشوق زیبا که عاشق، او را تا حد پرستش میپرستد.
بیت۵- نوشین: شیرین و گوارا. شنیدن: استشمام کردن، بوییدن. دم صبح: نفس و نسیم صبح. داغدل: سوختهدل، دلشکسته.
بیت۶- چشم در راه ماندن: کنایه از منتظر ماندن. دَرا: درای، جَرَس، زنگ شتر، زنگی که به گردن شتر کاروان میبستند تا آهنگ حرکت را اعلام دارد.
بیت۷- درِ رنجش زدن:کنایه از رنجیدن.
برای شرح کامل نکات و معنی ابیات رجوع کنید به شاخ نبات حافظ، ص۴۱۰ و ۴۱۱.
#حافظ
#شاخ_نبات_حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
انواع ویرایش:
ب - ویرایش محتوایی
این مرحله که تقریباً همزمان با ویرایش فنی صورت میگیرد، کاری بسیار دقیق و ظریف است و ویراستار تا حدودی به حریم سبک صاحب اثر نزدیک میشود. ویراستار باید بداند که در این مرحله از کار، آزادیِ عمل او محدود است و نمیتواند به اِعمال سلیقه و تفنّن و تغییر سبک نویسنده یا مولّف بپردازد؛ زیرا هر اثری نمودار سبک خاصِ صاحب آن اثر است ؛ نه نمودار سبک ویراستار آن.
ویراستار میتواند هرگونه کاستی و نادرستی را - البته پس از مراجعه به منابع معتبر - اصلاح کند؛ لکن ناهماهنگیهای سبکی را باید با مولّف در میان گذارد. در هر حال، تصمیم عملی و نهایی برای یکدست کردن مطالب برعهدهی مولّف خواهد بود.
ادب ویراستاری حکم میکند که ویراستار، متن ویرایششده یا دستکم صفحاتی از آن را - به ویژه اگر ویراستار و صاحب اثر در حین کار، همکاری نزدیک و مستمرّی نداشته باشند - برای صاحب اثر بفرستد و نظر او را به نوع کارهای ویرایشی خود جلب کند.
راهنمای نگارش و ویرایش، دکتریاحقّی و دکتر ناصح، ص۱۲۸ و ۱۲۹.
#ویرایش
#ویراستاری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی:
اقتباس
اقتباس، در لغت به معنای واگرفتن آتش است و در اصطلاح بدیع، آوردن همه یا بخشی از آیه، حدیث یا سخنی در ضمن شعر خویش است بی آن که به ماخذ آن اشاره شود.در اقتباس، برخلاف تضمین، گوینده می تواند برای ایجاد همخوانی میان آیه، حدیث یا شعری با شعر خود، در آن چه اقتباس میکند، اندکی تصرف نماید.
شب است و شاهد و شمع وشراب و شیرینی
غنیمت است دمی روی دوستان بینی
(سعدی)
که از این بیت فردوسی گرفته است:
ازین پنج شین روی رغبت متاب
شب وشاهد و شمع و شهد و شراب
در بیت زیر از سعدی:
مرا شکیب نمیباشد ای مسلمانان
ز روی خوب" لَکُم دینُکُم و لی دینی"
آیهی ۶ از سورهی کافرون به وام گرفته شده است: لَکُم دینُکُم وَ لِیَ دین.
بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۱۴۹ و ۱۵۰ و بلاغت(معانی، بیان و بدیع)، مرحوم دکتر محمدحسین محمدی، انتشارات زوّار، ص۱۷۹ .
#آرایههای_ادبی
#اقتباس
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بزرگان ادبیات فارسی
عبید زاکانی
خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی قزوینی، متخلّص به عبید، شاعر و نویسندهی مشهور ایران در قرن هشتم هجری است. او از خاندان زاکانیان است که خود به یکی از قبایل عرب که در صدر اسلام به قزوین مهاجرت کرده و در آن جا سکونت یافتهاند، منتسَب میباشد. علاوه بر آن، زاکان مخفف زاچکان و آن نام یکی از روستاهای قزوین است.
با وجود شهرت فراوان او، از زندگیاش اطلاع زیادی در دست نیست .ظاهراً ولادت وی، در پایان قرن هفتم یا آغاز قرن هشتم و وفاتش، بین ۷۶۸ تا ۷۷۲ هجری قمری بوده و مدتی در فارس، بغداد و کرمان اقامت داشته است .مدفن او را گروهی اصفهان و بعضی بغداد نوشتهاند.
عمده هنر عبید زاکانی، در لطیفهسرایی و نکتهپردازی و طنز و انتقاد از اخلاق ناپسند مردم روزگار خود است.شوخیهای او، بیهوده نیست و هدفش این بوده که از آن به عنوان وسیلهی انتقاد و اصلاح و تربیت استفاده کند.طنز عبید، طنزی پرمحتوا و عمیق است. این عوامل به اضافهی موفقیت او در ترسیم روزگارش و انتقادهای او از اوضاع اجتماعی حاکم، او را در ردیف موفقترین طنزپردازان تاریخ ادبی جهان قرار میدهد.او تنها شاعر طنز نیست؛ بلکه نیمی از دیوان وی، به آثار جدّیاش اختصاص دارد.
مهمترین آثار منثور عبید، اخلاق الاشراف، ریشنامه، صد پند، رسالهی دلگشا و رسالهی تعریفات و معروفترین اشعارش، منظومهی موش و گربه و مثنوی عشّاقنامه است.
ابیاتی از عبید که در عبرت گفته است:
ای عبید این گل صدبرگ بر اطراف چمن
هیچ دانی که سحرگاه چرا میخندد
با وجود گره غنچه و دلتنگی او
حکمتی هست نه از باد هوا میخندد
چون ثبات فلک و کار جهان میبیند
به بقای خود و بر غفلت ما میخندد
این هم نثری از رسالهی دلگشا:
قزوینی در حالت نزع افتاد. وصیت کرد که در شهر، کرباسپارههای کهنهی پوسیدهای بطلبند و کفن او سازند.گفتند: غرض از این چیست؟ گفت: تا چون منکر و نکیر بیایند، پندارند که من مردهای کهنهام؛ زحمت من ندهند.
تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیحالله صفا، تلخیص از محمد ترابی، ج ۲، ص۱۹۷- ۲۰۰ و ۲۶۳- ۲۶۴؛ سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، دکتر پرویز ورجاوند، ج۲، ص۱۳۱۸- ۱۳۲۳ ؛ فرهنگ سخنوران و سرایندگان قزوین، سید محمود خیری، به کوشش نقی افشاری، ص۱۵۹؛ گلچینی از دیوان عبید زاکانی، به کوشش مرحوم دکتر قاسم انصاری، مقدمه، ص ۱۰- ۱۴ ؛مشاهیر قزوین، مهدی نورمحمدی، ص۲۴۰.
#عبید_زاکانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
در مراقبت حال فقرا و ضُعَفا
مشو غافل ای بِخرَدِ هوشمند
ز جمعی که از جمله واپسترند
ز بیچاره مردم، ز اهل نیاز
تَبَهروزگاران بی برگ و ساز
زمینگیر و بی مَکسَب و خستهجان
تهیدست و درمانده و ناتوان
گروهی به خواهندگی در خروش
گروهی دگر، لب ز خواهش خموش
به جا آر در بارهی هر فقیر
هر آنچ ایزدت گفت از آن ناگزیر
یکی بهرهشان دِه ز گنج گران
وز آن بهرهای کاید از هر کران
تو را دور و نزدیک باید یکی
بده گر فزون باشد ار اندکی
مبادا که آسودهحالی، دمی
تو را باز دارد از ایشان همی
مگو عذر کِم کارهای خطیر
مرا باز دارد ز کار حقیر
ز کار حقیران مران باشتاب
به نَخوَت ز بیچارگان رخ متاب
خبر جوی از آنان که در پیشگاه
نیابند ز انبوهی خلق، راه.....
بیت۳- مکسب: کسب، پیشه، نیز آنچه از کسب به دست آید.
بیت ۹- کِم: که مرا. خطیر: مهم.
بیت ۱۰- نخوت: تکبر، بزرگمنشی.
ترجمهی منثور و منظوم عهدنامهی مالک اشتر، ص ۱۱۳.
#عهدنامهی_مالک_اشتر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303