🌹 بخشی از سرودهی خاطرهانگیز دکتر مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی
🌷به مناسبت ۲۹ آذر (۱۳۵۱) سالروز درگذشت وی
باران
باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه...
یادم آمد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگلهای گیلان
کودکی دهساله بودم
شاد و خرّم
نرم و نازک
چُست و چابک...
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریدم از سرِ جو
دور میگشتم ز خانه ...
اندک اندک، رفته رفته، ابرها گشتند چیره
آسمان گردید تیره
بسته شد رخسارهی خورشید رخشان
ریخت باران، ریخت باران ...
بس گوارا بود باران!
بَه! چه زیبا بود باران!
میشنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی، پندهای آسمانی
بشنو از من کودک من
پیشِ چشمِ مردِ فردا
زندگانی - خواه تیره خواه روشن -
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا
با تلخیص از کتاب بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۲۹۷ - ۳۰۳ .
#باران
#گلچینگیلانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
طبیب و بیمار فقیر😂 😂
طبیبی را به عیادت بیماری فقیر بردند. وضع خانوادگی و زندگی مریض، آن قدر نزار و محقر بود که دکتر ناراحت شد و نه تنها ویزیت نگرفت، بلکه اسکناسی هم ضمیمهی نسخهاش کرد و به صاحب مریض داد.
چند روز بعد، دکتر صاحب مریض را دید و با یادآوری عمل خیر خود، پرسید: آیا آن کمک ناقابل، براتون مؤثر واقع شد؟ طرف گفت: البته دکتر. خدا پدرتون رو بیامرزه؛ خدا عوضتون بده. با اون پول، رفتیم یک دکتر حسابی براش آوردیم.
هزار نکته، محمود مُستجیر، ص ۱۲۵ و ۱۲۶.
#طنز
#طبیبوبیمارفقیر
#محمودمستجیر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
صحبت
از فاطمه دستجردی
با تو وقتی گرم صحبت میشوم
چای فنجانم شود یخ در بهشت!
آفتاب عشق، دستجردی، ص ۷۳.
#صحبت
#یخدربهشت
#فاطمهدستجردی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
#کانالاشعارودلنوشتههایفاطیما
👇👇👇👇
https://eitaa.com/fatimadastjerdi
🌹🌹🌹🌹
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
هر کس هوای نفسش قوی باشد، ارادهاش ناتوان و ضعیف است.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۶۲۶.
#امامعلی(ع)
#هواینفس
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شب یلدای دنیا
از سید احمدعلی فاخر
بیا از بام کعبه، یک نظر کن
جهانم را پُر از طعم شکر کن
بیا حالا ز پشت پردهی غیب
شبِ یلدای دنیا را سحر کن
گل بادام، مجموعهی دوبیتی فاخر، ص ۳۵.
#شبیلدایدنیا
#سیداحمدعلیفاخر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شرح یک رباعی از مولانا
شمعی است دلِ مرد، برافروختنی
چاکی است ز هجر دوست، بردوختنی
ای بیخبر از ساختن و سوختنی
عشق آمدنی بود، نه آموختنی!
میفرماید که: دل مردانِ مرد، شمعی است که خدای فیض بخشیده است و روشن کرده است و جگر ایشان که از فراق و هجران پاره پاره شده است، هم اوست که میدوزد.
ای بیخبر از ساختن و سوختن و دوختنی، آغاز عشقورزی، از طرف معشوق است: یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه (سورهی مائده، آیهی ۵۴). او دوست میدارد که عاشق بیچاره، جرأت میکند که دوست بدارد؛ ورنه، مالِلتُراب و رَبِّ الاَرباب؟
چه نسبت خاک را با عالم پاک؟
که ادراک است، عجز از درک ادراک!
(گلشن راز محمود شبستری)
لاجرم، عشق آمدنی بود؛ نه آموختنی!
🟣🔴🟣🔴🟣🔴
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۵۲۰.
#شرحرباعیمولانا
#بهشتیشیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌷دل، سفال است نه چینی؛ ولی بند زدم
🌷شاخهی خشک دلم را به تو پیوند زدم
🌷پشت پاییز در اینجا به بهارش گرم است
🌷برگریزان گناه آمد و لبخند زدم
#امالبنینساداتمبارز
لینک کانال خانم مبارز👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1004536571C6b494524ac